دامنه حمایت گروه‌های سوسیالیست اروپایی از فلسطین تا کجا گسترش می‌یابد؟

در خدمت و خیانت چپ‌ها

امیر فرشباف
خبرنگار

 
یکی از بسترهای اجتماعی گرایش افکار عمومی به احزاب چپ‌گرا در فرانسه و انگلیس، به مواضع این جریان‌ها درخصوص مسأله فلسطین بازمی‌گردد. به تعبیر دیگر، پس از گسترش موج حمایت ملل اروپایی از فلسطین؛ از همین جهت، انتظار می‌رود از یک لحاظ بین‌المللی شاهد افزایش تلاش‌ها در جهت تحقق رویدادهایی مانند به رسمیت شناختن کشور فلسطین توسط دولت‌های اروپایی باشیم و از سوی دیگر، به لحاظ داخلی، کشمکش میان احزاب این کشورها بر سر حمایت از فلسطین بیش از سایر مقاطع محتمل است.
در فرانسه ائتلاف چپ‌ها تحت عنوان «جبهه نوین مردمی» که به‌تازگی در انتخابات مجلس ملی این کشور، موفق به کسب اکثریت نسبی کرسی‌های مجلس شد، وعده داد که فرانسه بزودی کشور فلسطین را به رسمیت خواهد شناخت. ضمن اینکه یکی از دلایل رویگردانی افکار عمومی از جریان راست رادیکال - که برنده دور نخست انتخابات پارلمان فرانسه بود - به مسأله مهاجرستیزی و مواضع رهبران این حزب درباره مسلمانان باز‌می‌گردد.
به‌تازگی ماتیلدا پانو، رئیس فراکسیون حزب چپ‌گرای «فرانسه تسلیم‌ناپذیر» اعلام کرد: «ما برخلاف جناح راست رادیکال، هرگز تبعیضی بر‌اساس رنگ پوست بین شهروندان قائل نیستیم. همه شهروند فرانسه هستند و ظرف 15 روز آینده کشور فلسطین را به رسمیت خواهیم شناخت تا به استقرار صلح در غرب آسیا کمک کرده باشیم.»
با این حال، به چند جهت نمی‌توان چندان به حمایت مؤثر جریان‌های چپ‌گرای فرانسوی خوشبین بود؛ چراکه از یک جهت، پیشینه روشنفکران چپ فرانسوی در حمایت از فلسطین نشان داده این جریان‌ها نه حامی مقاومت اصیل مردمی و گروه‌های مقاومت اسلامی، بلکه حامی سنتی گروه‌های چپ مبارز مانند سازمان آزادی‌بخش فلسطین هستند که بیش از سه دهه است که دست از مقاومت فعال علیه اشغالگری برداشته و با به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی، مبارزه اصیل را به مجادلات سیاسی صوری و نوستالژیک فروکاسته‌اند. اصلی‌ترین ایده این جریان‌ها برای حل مسأله فلسطین، نه تمرکز بر هشت دهه اشغال، قتل‌عام، ترور و هویت‌زدایی از قدس؛ بلکه نهایتاً راهکار منسوخ و غیراجرایی «دو دولتی» است.
از سوی دیگر، تحولات فرانسه طی چند دهه اخیر نشان داده که این کشور لانه قدرتمندترین لابی یهودی در اروپا است و بعید به نظر می‌رسد دولت‌ها و احزاب فرانسوی اراده و توان تقابل با گروه‌های تعیین‌کننده سرنوشت اقتصادی و سیاسی کشور را داشته باشند.
ضمن اینکه به لحاظ صف‌بندی‌های داخلی نیز وضعیت تعلیق کنونی که از آن با عنوان «همزیستی تحت ناآرامی» یاد می‌شود و هیچ‌یک از احزاب، اکثریت مطلق کرسی‌های پارلمان و متعاقباً قدرت تشکیل دولت را ندارند، اجازه حرکت فراتر از حدود معین را به آنها نمی‌دهد.
همچنین شایان ذکر است که هر یک از این احزاب نسبت به سیاست خارجی و تحولات مهم بین‌المللی مانند جنگ اوکراین و غزه، موضعی متعارض نسبت به سایر جریان‌ها دارد و همین بر پیچیدگی اوضاع افزوده است. به‌تازگی، وبگاه شورای آتلانتیک، طی یادداشتی نوشت «فراتر از تبلیغ راهکار دو دولتی، نباید انتظار یک تغییر عمده در سیاست خارجی فرانسه در قبال غرب آسیا داشت.»
 
«کارگران» برای غزه چه خواهند کرد؟
در انگلیس نیز حزب چپ‌گرای «کارگر» که به مواضع حمایت‌آمیز از فلسطین مشهور است، وضعیتی تقریباً مشابه چپ‌های فرانسه دارد. ضمن اینکه ساختارهای حقوقی و تابوهای اجتماعی در کشورهای غربی اساساً اجازه مانور فراتر از این هنجارهای برساخته نمی‌دهد و برچسب‌هایی مانند نژادپرست و یهودستیز هنوز برای مدافعان صهیونیست‌ها بازدارندگی دارد. از سوی دیگر، همین احزاب چپ نیز غیر از اقدامات حمایت‌آمیز نمادین، نه تنها گام مؤثری در دفاع از مردم فلسطین و غزه برنداشته‌اند، بلکه در بزنگاه‌های تاریخی علیه مقاومت فلسطین عمل کرده‌اند. به گزارش پالیتیکو، حزب کارگر انگلیس پس از عملیات طوفان الاقصی، از اسرائیل قویاً حمایت کرد. حتی استارمر نخست‌وزیر جدید انگلیس در آن مقطع در مصاحبه‌ای مدعی شد «اسرائیل حق دارد برق و آب را از مردم غزه دریغ کند!»
بنابراین، روی حمایت عملی و اقدام مؤثر احزاب چپ‌گرا غیر از حمایت‌های دیپلماتیک و اقدامات نمادین، چندان نمی‌توان حساب کرد.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و پانصد و هشت
 - شماره هشت هزار و پانصد و هشت - ۲۱ تیر ۱۴۰۳