با قدرت گرفتن جریان راست رادیکال، تداوم عضویت فرانسه در اتحادیه اروپا و ناتو در هاله ای از ابهام قرار می گیرد
دشمن بروکسل
امیر فرشباف
خبرنگار
شکست سنگین مکرون در دو انتخابات پارلمان اروپا و مجلس ملی فرانسه در برابر رقیب سنتیاش مارین لوپن، رهبر حزب راستگرای «اجتماع ملی» توجهات را به این جریان جلب کرد؛ چراکه تصویر فرانسه جدید و متفاوتی را بازنمایی میکند.
برای درک تمایزهای فرانسه لوپن از فرانسه مکرون باید ویژگیهای برجسته راستگرایان را بازخوانی کرد؛ ازجمله نگاه حزب لوپن به حکمرانی داخلی و تحولات خارج از فرانسه.
موضوعاتی مانند جنگ اوکراین، تداوم عضویت یا خروج از اتحادیه اروپا و ناتو، مسأله مهاجرت، قوانین ریاضتی و تورم ازجمله متغیرهای تعیین کننده در این موضوع هستند.
پیش از آن باید خاطرنشان کرد که سیاست در فرانسه پس از دور اول انتخابات مجلس ملی و عدم کسب اکثریت مطلق کرسیها توسط هیچ یک از احزاب، گرفتار چندقطبی شده و امکان ائتلاف احزاب هم وجود ندارد. امانوئل مکرون رئیس جمهور از یک سو با تاختن به ائتلاف چپگرایان (جبهه مردمی جدید) و خطرناک دانستن حزب ژان لوک ملانشتون (فرانسه تسلیم ناپذیر) که تصمیمگیر اصلی در اردوگاه چپها است، امکان ائتلاف با آنها را از دست داده و از سوی دیگر، با اهریمنسازی از جریان راست رادیکال و حزب لوپن، هیچ راهی برای تعامل باقی نگذاشته است.
با این حال، مکرون برای تداوم دولت ناگزیر از توزیع و تقسیم قدرت است و از همین رو، صاحب نظران وقوع تنش و حتی جنگ داخلی را در فرانسه محتمل میدانند.
مارین لوپن، جنگ اوکراین
و رابطه با پوتین
جنگ اوکراین یکی از موضوعات مورد مناقشه مکرون و لوپن است؛ لوپن درحالی توسط محافظهکاران به «معاشقه سیاسی با پوتین» متهم میشود که حزب او جنگ را محکوم کرده و حتی جردن باردلا، گزینه پیشنهادی لوپن برای نخست وزیری، اعلام کرد حزبش با حمایت از اوکراین موافق است. با این حال، جریان راستگرا با راهبرد مکرون برای تداوم جنگ و مهمتر از آن با ارسال سلاحهای دوربرد و استراتژیک و یا نیروی انسانی فرانسوی به میدان جنگ مخالف است. پیشتر مکرون چند بار مدعی شده بود که تسلیحات هستهای فرانسه میتواند به امنیت اروپا کمک کند و خواستار گفتوگو با شرکای اروپایی درباره این موضوع شده بود. اظهارات مکرون، انتقاد لوپن و باردلا را برانگیخت و حزب اجتماع ملی در بیانیهای، از دولت خواستار این تضمین شد که سلاحهای هستهای فرانسه فقط برای دفاع از خود فرانسه قابل استفاده باشد. به تازگی لوپن، هشدار داد که اگر حزب او دولت بعدی را تشکیل دهد، اجازه نخواهد داد مکرون به عنوان فرمانده کل نیروهای مسلح به اوکراین نیرو اعزام کند. رهبر حزب «اجتماع ملی» در مصاحبه با روزنامه فرانسوی Le Télégramme گفت: «عنوان فرمانده کل نیروهای مسلح برای رئیسجمهوری صرفاً یک عنوان افتخاری است، چراکه این نخستوزیر است که بودجه دفاعی را تعیین و تنظیم میکند.» با این اوصاف، واضح است که کنار کشیدن احتمالی فرانسه لوپن و امریکای ترامپ از حمایت از اوکراین چه سرنوشتی برای جنگ و بقای زلنسکی می تواند رقم بزند؛ مسأله ای که دامنه آن به سایر حوزهها ازجمله پیمانهای جمعی مانند اتحادیه اروپا و ناتو هم بسط پیدا می کند.
راست گرایان؛
مخالف ناتو و اتحادیه اروپا
حزب لوپن به صراحت بارها از اتحادیه اروپا و ناتو و طرحهای ادغامی جهانی سازی انتقاد کرده اند. به نظر می رسد جریانهای راست رادیکال در اروپا منتظر انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده و به قدرت رسیدن مجدد دونالد ترامپ هستند تا گام نهایی را برای تعیین تکلیف سازمانهای پیمان جمعی بردارند. این جریانها از یک سو، رویکرد اتحادیه اروپا را از بین برنده هویتهای ملی می دانند و از سوی دیگر، نسبت به تقسیم نامتوازن بار مالی و بودجه سازمانهای نظامی مثل ناتو انتقاد کرده اند.
توسعه و تثبیت قدرت راست گرایان و حزب مارین لوپن در فرانسه به عنوان قدرت تعیین کننده اروپا به طور خاص نشان داد که ایده اتحادیه اروپا که با فلسفه صلح پایدار و دفع شر جنگهای محلی و مذهبی از اروپا محقق شد، چه فاصله کوتاهی با شکست دارد.
به گزارش نشریه فارن پالیسی، «مشکل اروپاییها همانطور که بسیاری از رهبران و متفکران آنها اعتراف کرده اند، این است که آنها عمدتاً برای دنیایی احاطه شده توسط شرایط سخت آماده نیستند. اتحادیه اروپا برای طرد جنگ از قاره سبز طراحی شده بود و به نظر میرسید که عدم وجود جنگ بزرگ در اروپا بین سالهای 1945 تا 2022 موفقیت این ایده (اتحادیه اروپا) را ثابت کرده است».
هزینههای بالای زندگی، مهاجرت، ارزشهای اجتماعی و خانوادگی و توجه به هویت ملی دیگر مواردی هستند که زمینه اقبال به راست گرایی و عدم تمایل به حزب حاکم در فرانسه و نقاط دیگر اروپا را فراهم کرده اند. گفتنی است که حزب «اجتماع ملی» در سال ۱۹۷۲ توسط ژان ماری لوپن، پدر مارین لوپن با عنوان «جبهه ملی» به منظور متحدسازی جنبشهای ملیگرای فرانسه تأسیس شد. بازگشت به ارزشهای سنتی، غیرقانونی شدن سقط جنین، استقلال از اتحادیه اروپا، وضع تعرفههای گمرکی و پایان دادن به مهاجرتهای غیر اروپاییها از شاخصه های این جریان است.