واقعیت رئالیسم
سعید فلاح فر
پژوهشگر هنر
خبری خواندم از یک نمایشگاه نقاشی با این توضیح؛ «نقاشیهای رئالیسم استاد... و شاگردان». عکسهای نمایشگاه را دیدم. مجموعهای از سیاهقلمهای تقریباً ناشیانه از پرتره چند خواننده، بازیگر، ورزشکار و چند تابلوی ببر و گل و اسب و نوزاد و... که از روی عکسهای اینترنتی دیگران ـ و اغلب مشهور ـ کپی شده بود. آثاری که حداکثر میتوانستند تمرینهای ابتدایی و غیرخلاقه در درس طراحی باشند. حسب احترام به آموزش و ارزش زمانی که هنرجویان صرف آموزش میکنند، پیامی برای این به اصطلاح استاد گذاشتم با این مضمون که؛ «این آثار در حوزه سبکشناسی نقاشی زیر عنوان رئالیسم دستهبندی نمیشوند. در اصل به هر شباهتی در نقاشی نباید گفت واقعگرایی و رئالیسم.» حتی عکس که نماد بینقصترین شباهت شمرده میشود، همیشه اثری رئالیسم تولید نمیکند. متأسفانه تعدادی از شاگردان استاد هجوم آوردند و مرا متهم به بیسوادی و توصیه به سکوت کردند. گذشته از ادبیات نامناسب ایشان و موضوع رفتاری و اخلاقی چنین برخوردهایی، آنچه مهم مینماید رابطه سرسپردگی افراطی بین شاگرد و استاد است که علاوه بر بیاطلاعی، موجب چنین تعصبی میشود. آن قدر که پیش از هر پاسخ تندی، با اطمینانی بیدلیل و متوهمانه، حتی از یک گوگل ساده در اینترنت هم خود را بینیاز میدانند. این نمونهای است از صدها مورد مشابه. موضوعی که هم نظام آموزش را زیر سؤال میبرد و هم موجب وهن هنر، اتلاف وقت و ذوق هنرجویان و البته ابتذال و تنزل سواد بصری مخاطب عام میشود. بدیهی است که هر کس مجاز است به کاری که دوست دارد بپردازد بیاینکه نیاز به تأیید متخصصین داشته باشد. اما این آزادی به این معنی نخواهد بود که هر کسی مجاز است کار و اثرش را چیزی معرفی کند که واقعاً نیست. خصوصاً با عناوین گمراهکنندهای مثل استاد یا هنرمند و... که جایگاه معتبری برای مخاطب فرض میشود.
برخلاف آنچه بدیهی به نظر میرسد، شباهت در آثار هنری مفهوم سادهای نیست. خصوصاً شیوه هنری واقعگرایی را نباید یک انتخاب تاریخی و اولیه برای خلق اثر هنری محسوب کرد. علاوه بر هنرمندان واقعگرا، هنرمندان برخی سبکهای مختلف نقاشی، مدعی انواعی از شباهت در نقاشی هستند. در این بین آنچه مورد اختلاف است، معنای این واقعیت، بازسازی و شباهت است. به عنوان مثال حتی در آثار گروهی از نقاشهای شیوه «کوبیسم» که عمدتاً با نام «پابلو پیکاسو» شناخته میشود، تلاشی برای انعکاس واقعیت و خلق شباهت وجود دارد. با این تفاوت که در آثار کوبیسم وجوه مختلف یک شیء در آن واحد در یک سطح دوبعدی دیده میشود و از این جهت کوبیسم را باید رئالیسم مفهومی نامید. ناتورالیسمها طبیعت را بازسازی میکنند. در حالی که سوررئالیسمها اعتقاد به ماورای واقعیت یا واقعیت برتر دارند و شباهت به واقعیات ذهنی را در آثارشان منعکس میکنند. امپرسیونیستها واقعیت را معادل لحظههای گذرای طبیعت میدانند. کلاسیسیسم به دنبال آفرینش ایدهآل و کمال زیبایی و دلنوازی با الهام از هنر باستانیان و رعایت اصول و قواعد پیشینیان است.