وزارت میراث فرهنگی و گردشگری پیگیر موضوع فرونشست در تخت جمشید است

پخت برنج با یک وجب روغن برای تاریخ

زهرا کشوری
دبیر گروه زیست بوم


فرونشست در حال لطمه زدن به آثار تاریخ ساسانی و هخامنشی در شیراز است. در اصفهان هم به جان نگین‌های بجا مانده از صفوی افتاده است. موضوع امروز و دیروز نیست، اما فرصت دارد کم‌کم از دست می‌رود. هربار که آسمان می‌بارد، زمین در پای نقش رستم و تخت جمشید شکاف بیشتری برمی‌دارد. پای مدیریت نامطلوب آب در میان است؛ برداشت بی‌رویه آب و حفر چاه و ساخت سد. وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی دست به دامان قانون شد و از برنجکاران روستاهای اطراف تخت جمشید شکایت کرد اما آنطور که رئیس پژوهشگاه کشور می‌گوید، شکایت به نتیجه نرسید. او آب پاکی را روی دست همگان می‌ریزد و می‌گوید که مشکل این روزهای فرونشست آثار تاریخی حل نمی‌شود مگر اینکه منابع آبی منطقه مدیریت شود. او موضوع تغییر اقلیم و برداشت بی‌رویه از سفره‌های زیرزمینی را به میان می‌کشاند و می‌گوید: موضوع سدسازی و چاه‌های عمیق در کشور موضوع قابل بحثی است. ما از تجربه زیستی‌مان استفاده نکردیم، اگر مهندسی قنات را جدی می‌گرفتیم و درک این را داشتیم که از آب کم قنات و کاریز استفاده شود؛ امروز شاهد خشک شدن دریاچه ارومیه و فرونشست‌ها نبودیم.»
ده‌پهلوان برداشت بی‌رویه آب را دلیل زخم عمیق نقش رستم می‌داند اما یادآوری می‌کند که حل اساسی و بنیادی این موضوع در حوزه وزارت میراث و پژوهشگاه نیست. به گفته او عمق چاه‌هایی که در مرودشت برای تخت‌جمشید و نقش‌‌رستم کنده شده، بین ۲۰۰ تا ۴۵۰ متر است.
 
مسکنی برای تاریخ
هربار که زمین در پای نقش‌رستم و تخت‌جمشید شکاف برمی‌دارد، مسئولان پایگاه میراث فرهنگی آن را با خاک پر می‌کنند تا پیش پای گردشگری حادثه نیافریند. ده‌پهلوان مرمت‌های سطحی روی نقش رستم را یک مسکن می‌داند که زخم‌های تاریخ را درمان نمی‌کند. ده‌پهلوان درست می‌گوید. مرمت‌ها در سطح اتفاق می‌افتد و فرونشست درون زمین مشغول خوردن تاریخ و طبیعت است. رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری می‌گوید: حل بحران باید به شکل دیگری باشد. بین روستاهای بین نقش‌رستم تا تخت‌جمشید برنجکاری با آب چاه انجام می‌شود. این شدنی نیست، برنجکاری باید در اقلیم خودش انجام شود. پرونده‌های قضایی زیادی در سال‌های گذشته حتی برای چاه‌های آب غیرمجاز در نظر گرفته شده ولی به جایی نرسید. موضوع مدیریت منابع آب منطقه و کشور است که ما امروز با آن دست‌و‌پنجه نرم می‌کنیم. مشکل این روزهای فرونشست آثار تاریخی در این منطقه حل نمی‌شود مگر اینکه منابع آبی منطقه مدیریت شود. او تغییر اقلیمی را دلیل گلسنگ‌هایی می‌داند که به جان نقش و نگارهای 2500 ساله تخت جمشیده افتاده‌اند و می‌گوید: تمامی نهادها باید در کنار هم باشند، امور پایگاه‌ها و استان و ما در پژوهشگاه باید با هم کار کنیم. اقداماتی در حال انجام است. پایگاه پارسه از پژوهشگاه میراث درخواست گمانه‌زنی برای بررسی لایه‌های فرهنگی و طبیعی منطقه داشتند، ما هم در پژوهشگاه کارگروهی را به نام تغییرات اقلیمی و میراث فرهنگی تشکیل دادیم امیدواریم بتوانیم با یک همکاری فرادستگاهی جلو برویم.
 
حق عرفی
چندی پیش حسن اکبری، معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست در گفت‌و‌گو با «ایران» گفته بود بسیاری از آیین‌نامه‌ها در پردیسان خاک می‌خورد، چون سازکار اجرایی آن وجود ندارد. او اجرای سند را مهم‌تر از تدوین آن دانسته بود. مثال بارز حرف‌های اکبری را باید در بی‌نتیجه ماندن شکایت وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی از کشاورزان دشت مرودشت دانست. ده‌پهلوان می‌گوید که کشاورزان در این دشت هم نباید برنج بکارند. قانون هم می‌گوید کاشت برنج خارج از سه استان شمالی ممنوع است اما در کدام استان خارج از شمال برنج کاشته نمی‌شود که در استان فارس و در پای سدها کاشته نشود.
ده‌پهلوان نخستین مدیری نیست که از کاشت برنج خارج از استان‌های شمالی شکایت می‌کند. اصفهان هم همین مشکل را دارد. زاینده‌رود آب ندارد، کشاورزانش برنج می‌کارند و فرونشست به جان نقش‌جهان و سی‌و‌سه پل افتاده است. کاشت برنج از چه زمانی در اصفهان باب شد؟ دهه 30 و ساخت سد زاینده‌رود. کشاورز به یکباره با حجم زیادی آب روبه‌رو شد و برنج کاشت. برنجی که هم زیر دندانش مزه کرد هم عایدی خوبی برایش دارد. 7 دهه بعد یک «حق عرفی» برای او ایجاد شد. همان چیزی که به گفته حسن اکبری اجازه نمی‌دهد تا آیین‌نامه‌ها اجرایی شوند؛ بحران اجتماعی. حالا منابع آب و خاکی کمتر از 7 دهه گذشته است. حتی کمتر از دو دهه و یک دهه اخیر. زمین دهان بازکرده است برای بلعیدن همه چیز، نه فقط تخت‌جمشید و نقش‌رستم یا سی‌و‌سه پل و مسجد امام. این آشی که کشاورزان با یک وجب روغن پخته‌اند فقط برای آثار تاریخی نیست. ممکن است یک روز صبح زمین کشاورزی آنها هم بلعیده شود. زمینی که فرونشست می‌کند را کارشناسان زمین مرده می‌دانند که از
حیّز انتفاع افتاده است. باید شکنندگی طبیعت خشک ایران را به رسمیت شناخت. مدیریت آب را تغییر داد. نگهداری آب در دل زمین را که همین تاریخ بخوبی نشان می‌دهد، روی میز تصمیم‌گیری برد. برای کشاورزان شغل جایگزین ایجاد کرد و با راهکارهای قانونی آنها را به سمت کاشت گونه‌های دیگــــر برد. هرچند کار بسیار سختــــی است و نوشـــتن از آن آسان.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و چهارصد و نود
 - شماره هشت هزار و چهارصد و نود - ۳۰ خرداد ۱۴۰۳