غیبت «میراث فرهنگی» در کلاس های درس تمام می‌شود؟

زنگ تاریخ

زهرا کشوری
دبیر گروه زیست بوم

قائم‌مقام وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در نامه‌ای به دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، افزودن دروس «میراث فرهنگی» و «آشنایی با میراث فرهنگی» را به ساختار دروس آموزش و پرورش و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری پیشنهاد کرد.

تدریس یک شناسنامه جهانی
 میراث فرهنگی شناسنامه جهانی ایران است. 27 اثر آن در فهرست جهانی یونسکو ثبت جهانی شده است. میراث ناملموس‌اش هم در رده پنجم ثبت جهانی به عنوان میراث بشری قرار دارد. صاحب این میراث مردمانی هستند که نخستین لوح حقوق بشر را به تاریخ هدیه کرده‌اند اما همه‌اش این نیست. همه‌اش افتخار به تاریخ 2500 ساله نیست. میراث فرهنگی ایران راه و رسم برخورد با سرزمینی است که کارشناسان آشنا با آن، از آن به «سرزمین بی‌قرار» یاد می‌کنند. سرزمینی بی‌قرار که نافش را با حوادث طبیعی بریده‌اند. زلزله، سیل و خشکسالی سه مخاطره اول ایران است. سرزمینی که روی خط زلزله قرار دارد. جغرافیایی ایستاده در کمربند خشک و نیمه خشک جهانی. بیش از 90 درصد وسعت آن را بیابان تشکیل می‌دهد. اما وقتی بیابانش از سیلاب جان می‌گیرد می‌شود دشت. به گفته کارشناسان جغرافیای ایران، کلاس درس میراث فرهنگی همین را قرار است آموزش بدهد؛ یافتن راهی برای قرار در سرزمینی بی‌قرار. تبدیل تهدیدهای طبیعی به فرصت برقراری.

به رسمیت شناختن بی‌قراری ها
علی دارابی در نامه‌ای به حجت‌الاسلام عبدالحسین خسروپناه می‌نویسد: «درس «میراث فرهنگی» به ساختار دروس آموزش و پرورش و برنامه‌ریزی برای اختصاص ساعاتی از آموزش در موزه‌ها و مکان‌های تاریخی-فرهنگی افزوده شود.»  اگر این درخواست به سرانجام برسد، مثل توافق‌های سال‌های پیش میراث فرهنگی و آموزش و پرورش بی‌سرانجام نماند و میراث فرهنگی در کلاس‌های درس تدریس شود. باید امید داشت که کودکانی از آن کلاس درس بیرون بیایند که دیگر می‌دانند به رسمیت شناختن همین بی‌قراری توسط صفوی‌ها بود که باغ‌شهر اصفهان را پی انداخت و باغ شاهزاده ماهان را در دل کویر کرمان با تلفیقی از معماری قجری و اروپایی درانداخت.
دارابی همچنین بررسی و برنامه‌ریزی برای افزودن واحد درسی «آشنایی با میراث فرهنگی» را در فهرست دروس عمومی مقاطع کارشناسی دانشگاه‌ها خواستار شد و واحد درسی «شناخت میراث فرهنگی (با گرایش مربوط به رشته)» را برای دروس پایه رشته‌های علوم انسانی و هنر در مقاطع کارشناسی پیشنهاد می‌کند.
فارغ التحصیلان این دروس به طور منطقی، نباید به سراغ ساخت ساختمان‌های شیشه‌ای در شهری بروند که بیشتر سال آفتاب دارد و در تمنای یک باران می‌سوزد. معماری را براساس سرزمینی بی‌قرار خواهند ساخت که تنها در سال 1399، ۵۸۰۰ رویداد طبیعی مخرب را تجربه کرده است و نه براساس روش‌های تدریس اروپایی که برای یک سرزمین باثبات(به لحاظ حوادث طبیعی) نوشته شده است. آمار موجود می گوید، مخاطرات تمام اروپا به اندازه  ایران نیست.
مهندسین فارغ التحصیل درس میراث فرهنگی حتماً در انتخاب نماهای رومی که این روزها تمام شهرها را به تسخیر درآورده تحمل خواهند کرد؛ آن هم در جغرافیایی که معماری خشتی آن، چند هزار سال دوام می‌آورد اما ساختمان‌هایش با نمای رومی در نهایت 50 سال.
دارابی در این نامه، اهمیت شناخت و معرفی ارزش‌های فرهنگی ملموس و ناملموس در حوزه آموزش‌های رسمی کشور را یادآور می‌شود و می‌نویسد: «میراث فرهنگی به عنوان مهم‌ترین رکن تحکیم پیوندهای فرهنگی جامعه و منبع غنی خرد، دانش و تجارب زیست سرزمینی، حوزه‌ای است که در صورت شناخت، معرفی و به‌کارگیری شایسته بویژه در عرصه‌های آموزشی می‌تواند تکیه‌گاه و زمینه‌ای مؤثر در مسیر تعالی و رشد کشور باشد.» دانش‌آموزان و دانشجویایی که این درس را می‌گذرانند، برای همیشه به خاطر خواهند سپرد شهری تاریخی مثل یزد را مهندسی سه هزار ساله آب ایران با اختراع قنات، پی ریز کرد. استادشان به آنها خواهد گفت که وقتی یزد در یونسکو به عنوان میراث بشری ثبت شد، مردم دنیا با شهری آشنا شدند که مدنیت در آن هزار سال بدون انقطاع ادامه داشته است. هزار سال بدون قنات‌هایی مثل زارچ، حسن آباد مشیر و دهنو و... غیر ممکن بود. قنات‌هایی که به همراه 9 قنات دیگر در سال 1395 در یونسکو ثبت جهانی شدند.

درس بر مدار ثبات
در نامه معاون میراث فرهنگی همچنین تأکید می‌شود: این وزارتخانه آمادگی کامل دارد در «برنامه‌ریزی محتوایی دروس و برنامه‌ها»، «تألیف منابع آموزشی»، «برنامه‌ریزی برای تأمین مدرسان» و «فراهم کردن زمینه حضور دانش‌آموزان و دانشجویان در موزه‌ها و اماکن تاریخی» در قالب برنامه‌ها و دروس آموزشی میراث فرهنگی، کمال همکاری را با وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری انجام دهد. دانش‌آموز و دانشجویان فارغ التحصیل این کلاس‌ها حتماً خواهند شنید که ایران، سرزمین خشکسالی و سیلاب است. سرزمین خشکسالی‌های طولانی، سیلاب‌های آنی و رودخانه‌های فصلی. آن وقت شاید دیگر مهندسی طرح جاده‌سازی و آسفالت رودخانه‌ای مثل رودخانه خشک شیراز را اجرا نمی‌کند تا سیلاب به یکباره 25 گردشگر نوروزی را با خود ببرد و شهر را عزادار کند. راه دور چرا؟ همین خسارت بالای سیلاب مشهد هم نتیجه ساخت و سازهای بی‌رویه در مسیر طبیعی سیلاب بود. سیلاب همیشه می‌آید اما به رسمیت شناختن آن می‌تواند فرصتی برای یک سرزمین خشک و نیمه خشک باشد. چون دشت‌های ایران از سیلاب جان می‌گیرند و بدون سیلاب بیابان می‌شوند. مثل 13 سازه آبی شوشتر که خروش کاروان را می گیرد، آرامش می کند تا زمین های کشاورزی جلگه خوزستان را آبیاری کند.  این کلاس درس خواهد گفت میراث هم افتخار به گذشته است و هم مدیریت بر مدار ثبات.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و چهارصد و هفتاد و هشت
 - شماره هشت هزار و چهارصد و هفتاد و هشت - ۱۳ خرداد ۱۴۰۳