تحلیل حضور میلیونی مردم در تشییع شهدای خدمت

مردمی که از حادثه، حماسه آفریدند

اندر احوال جامعه‌شناسان و روشنفکرانی که باز مردم و واقعیت جامعه ایران را نادیده گرفتند!

مریم احمدی
خبرنگار

 بار دیگر مردم با حضور میلیونی خود در مراسم تشییع شهید آیت‌الله رئیسی و دیگر مسئولان شهیدشان حماسه آفریدند. این حضور باشکوه مردم برای بدرقه خدمتگزاران‌شان، همچون حماسه حضور میلیونی در راهپیمایی 22 بهمن 1401 و تشییع پیکر شهید سردار حاج قاسم سلیمانی در تاریخ ملی ایرانیان ثبت و از وقایع غرور‌آفرین ما ایرانیان خواهد شد. این حماسه ثابت کرد که برخلاف رأی و نظر برخی روشنفکرمآب‌ها، جامعه ما یک «جامعه فروپاشیده» نیست. افسوس که برخی تحلیلگران اجتماعی ما یا چشم بر واقعیت می‌بندند و آن را انکار می‌کنند یا با غرق کردن خود در نظریه‌های انتزاعی و وارداتی، از درک مردم ایران عاجز می‌شوند. با وجود این، هستند متفکران واقع‌بینی که تحلیل درست و جامعی از جامعه ایران دارند و در کنار سکوت سنگین برخی جامعه‌شناسان و مردم‌شناسان، به تحلیل درست و واقع‌بینانه وقایع جاری می‌پردازند.

 

تجلی هویت جمعی ایرانیان
در یک تشییع تاریخی

میلیون‌ها نفری که برای تشییع پیکر مسئولان شهید خود آمده بودند، مورد تحلیل مهدی جمشیدی عضو گروه فرهنگ‌پژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی قرار گرفت. او در یادداشت خود با عنوان «سیاستمدارِ دلربا» به تجلی هویت ملی در یک تشییع تاریخی اشاره می‌کند و می‌گوید که در سال‌های اخیر عده‌ای تلاش می‌کنند تعلقات ملی ایرانیان را تقلیل یافته توصیف کنند و بگویند که در جامعه ایران دیگر «امور اجماع‌ساز» مضمحل شده است: «اینان معتقدند که هویت ملی، بشدت گزند دیده و قوام و شیرازه‌اش از هم پاشیده و از این ‌رو، سرمایه اجتماعی در وضع فروبستگی و انسداد قرار گرفته است. دیگر هیچ امری نمی‌تواند عواطف ملی را برانگیزاند و مردم را در یک جهت، به حرکت در آورد. مقومات حیات جمعی تا آنجا دچار پریشانی شده که باید از فروپاشی اجتماعی سخن گفت و جامعه را ازدست‌رفته یا در معرض انهدام کامل انگاشت.»
مهدی جمشیدی در فراز دیگری از تحلیل خود اشاره می‌کند که این جماعت، جمهوری اسلامی را متهم می‌کنند که با سیاست‌هایش، جامعه را تکه‌تکه کرده و باعث گسست میان مردم و حاکمیت شده است. به همین دلیل، اکنون نمی‌توانند این حماسه حضور میلیونی مردم در مراسم تشییع آیت‌الله رئیسی را درک و هضم کنند و سکوت پیشه کرده‌‌اند، گویا حادثه‌ای در ابعاد ملی رخ نداده است: «حتی فراتر از این، می‌گویند بخش‌هایی از جامعه، چنان طرد و گریزان شده‌اند که از درگذشت رئیس‌جمهور، خشنود هستند و خود این امر نشان می‌دهد که نفرت سیاسی در جامعه پدید آمده و تعلقات ملی، مضمحل شده‌اند. اما این قضاوت بددلانه و عجولانه، ناگهان با استقبال گسترده و عمیق مردم از پیکر رئیس‌جمهور در مراسم تشییع، مواجه و ابطال گردید. این مواجهه شورانگیز و معنوی مردم با رئیس‌جمهور نشان داد که حتی سیاسی‌ترین امر هم می‌تواند مایه وفاق و همگرایی شود؛ با وجود اینکه سیاست، زمخت، مناقشه‌برانگیز و اختلافی است.»
او اشاره می‌کند که در تاریخ حیات فرهنگی انقلاب، این چندمین بار است که «سیاست انقلابی» با تمام ظرفیت‌هایش مردم را در جهت غایات قدسی و الهی برمی‌انگیزاند: «حس مثبت جمعی نسبت به یک رئیس‌جمهور، همه را کنار یکدیگر قرار داد و عطری از همبستگی و همگرایی در جامعه افکند... برخی گمان می‌کردند که این تجربه در دهه شصت متوقف شده، اما تشییع اخیر، نشان داد که جامعه همچنان به ارزش‌های انقلابی، وفادار است و هویتش را ذیل عالَم انقلابی، تعریف می‌کند.»
جمشیدی معتقد است، جامعه را باید در بزنگاه‌های تاریخی‌اش شناخت: «این لحظه‌ها، آنچنان بزرگ و فاخر هستند که می‌توانند «عمق» و «باطن» یک جامعه را نشان دهند و اسرار درونی‌اش را آشکار سازند. در این لحظه‌هاست که جامعه، تعلقاتش را نشان می‌دهد.... نبض هویتی جامعه را باید زیر تابوت‌های هفته گذشته گرفت و حال باطنی جامعه را در اینجا فهمید. جامعه در این لحظه‌ها و برهه‌ها، سخن جمعی می‌گوید و صدای نهفته‌اش، طنین‌انداز می‌شود.»

 

حمایت مکرر مردم از اسلام سیاسی

 یکی از مباحث مناقشه‌‌‌انگیز در تاریخ انقلاب همواره این بوده که برخی تلاش داشتند «اسلام سیاسی» را به حاشیه ببرند با این استدلال که «دخالت در مسائل اجتماعی از شئون دینداری نیست و عمل به دستورات اصیل اسلام و رسیدن به سعادت اخروی، تنها وظیفه فرد مسلمان است و مسائل اجتماعی که اموری عرفی و عقلایی است، ربط و نسبتی با دین ندارد» بنابراین از فرد دیندار پرداختن به مسائل اجتماعی توقع نمی‌رود. روشنفکران سکولار هم قاعدتاً در این اردوگاه جای می‌گیرند که به «جدایی دین از سیاست» قائل هستند با این توجیه که «با دخالت دین در سیاست و دخالت متولیان دین در مناصب و امور سیاسی از منزلت هر دو کاسته می‌شود.» دکتر محمد عرب‌صالحی، رئیس پژوهشکده حکمت و دین‌پژوهی، در یادداشتی که با عنوان «مردم از جان و دل حامی اسلام سیاسی‌اند»، قیام ملت ایران در تجلیل از شهدای خدمت را تحلیل کرد و سرانجام این مناقشه را اینگونه تبیین می‌کند: «امام خمینی(ره) با مجاهدت‌های فراوان و با تأیید‌های الهی توانستند این دو جریان را تا حدودی منزوی کنند. پس از رحلت ایشان هر دو جریان فوق، مجدد به صحنه آمده و هرازچندگاهی در این ایده خطرناک می‌دمند. گرچه به مدد تدبیرهای رهبری معظم، مکرر شکست خورده‌اند اما باز هم داریم روحانیان و غیر روحانیانی در متن حوزه و غیر حوزه که آرزو دارند زمانه برگردد به قبل از انقلاب تا روحانیت مرجعیت خودش را داشته باشد.... در توهم اینان ورود روحانیت به حکومت‌ شأن آنان را تقلیل داده و منزلت اجتماعی آنان از دست رفته است!»
دکتر عرب‌صالحی معتقد است با گذشت ۴۵ سال از انقلاب اسلامی ناراستی این ایده در نظر و عمل باطل شده  و حضور حماسی مردم در مراسم تشییع شهدای خدمت، گواهی بر پیروزی‌های مکرر اسلام سیاسی در ایران است. او این استقبال را رفراندومی دیگر برای انتخاب مجدد اسلام سیاسی نزد مردم ایران خواند: «در حادثه جانسوز اخیر، همه شهدا عاملین حکومت و خدمتگزار اسلام سیاسی بودند. تجلیلی که از این عزیزان شهید در استان‌ها و شهرهای مختلف شد، بعد از تشییع حضرت امام خمینی(ره) یا بی‌نظیر بوده یا کم‌نظیر. پیام این استقبال و تجلیل، پیروزی مکرر اسلام سیاسی و روحانیت سیاسی و شکست ایده جدایی دین از سیاست و شکست ایده جدایی روحانیت از سیاست است. ثابت شد مردم اگر از مسئولان سیاسی خود، اخلاص و صفا و فداکاری ببینند با وجود همه مشکلات موجود، سپاسگزار چنین مسئولانی هستند و اگر در لباس دین باشند، بیشتر و بهتر از چنین مسئولانی قدردانی دارند.»
دکتر عرب‌صالحی استقبال مردم از مسئولان خدمتگزار شهیدشان را گواهی می‌گیرد بر اینکه مردم ایران هنوز همچون 45 سال پیش حامی سیاستمداران دیندار مخلص خود هستند و اگر باز عرصه انتخابی باشد، مجدد همین جنس از سیاست و سیاستمدار انتخابشان خواهد شد: «عقل عمومی مردم و بصیرت نافذ آنها به خوبی تفاوت سیاست‌ورزی مزورانه که با دیاثت سیاسی قابل جمع است را با سیاستی که عین دیانت است، می‌فهمد؛ آنان سیاستمدار دیندار مخلص می‌خواهند نه سیاست‌باز ریاکار متظاهر.»

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و چهارصد و هفتاد و سه
 - شماره هشت هزار و چهارصد و هفتاد و سه - ۰۷ خرداد ۱۴۰۳