حال خوب پدر و مادرها با اقدام خوب وزارت بهداشت

ایمان ملکوتی

آدم تا پدر و مادر نشده نمی‌داند استرس و اضطراب چه طعمی دارد. روزگار هم بالا و پایین زیاد دارد، مثلاً در عصر یک روز بهاری همچنان که مشغول کاری و در فکر و خیال، خنده بچه‌ها در گوش‌هایت زمزمه می‌کند، ناگهان با صدای زنگ تلفن به خود می‌آیی که خودت را برسان، پسر کوچکی که هنوز یک سالش هم نشده، حالش خوب نیست و باید به بیمارستان برویم. نام بیمارستان که می‌آید ناخودآگاه در ذهن تمامی مردم کلید واژه‌های بستری، هزینه، دارو و ... نیز امتداد پیدا می‌کند. حال شما فکر کن که دکتر شیفت دستور بستری هم بدهد، انگار آسمان به زمین آمده و همانجا می‌نشینی و مبهوت، رفت‌و‌آمدهای همراهان دیگر بیماران را تماشا می‌کنی. شما را نمی‌دانم ولی این لحظات برای همه پدرها سخت است، استرس و حرف‌های مادر بچه، صحبت‌های دکتر، نگرانی از نوع بیماری و دودوتا چهارتا کردن ذهنی از میزان پول مورد نیاز در کنار هم، تشکیل‌دهنده یک سناریوی غم‌انگیز پدر فرزندی است. روی تابلوی اورژانس بیمارستان دولتی مفید برگه‌ای نظرم را جلب می‌کند: «به دستور مقام عالی وزارت، تمام هزینه‌های بیماران زیر ۷ سال رایگان است.» زیر لب می‌گویم چه باحال و بدون توجه خاصی از کنارش می‌گذرم، چون هم دل و دماغ فکر کردن به این را ندارم هم خیلی هضمش آسان نیست؛ مگر می‌شود؟! با خودم فکر می‌کنم چند نفر دیگر روزانه به این برگه نگاه می‌کنند و جرقه امید و اطمینان در ذهنشان می‌آید؟ آیا واقعاً این کار شدنی است؟ هزینه بیمارستان رایگان؟ گرفتاری و شلوغی روزهای بیمارستان خیلی مجال فکر کردن به این موضوع را نمی‌دهد و سلامتی خود فرزند اینقدر مهم است که تو حاضری هرچقدر هم لازم باشد هزینه بپردازی ولی او دوباره مثل روز اول بخندد. روز اول، روز دوم، روز سوم و... همراه با نگرانی، آزمایش‌ها و انجام مراحل درمان کودک طی می‌شود و تو این روزها بدون اعتنا به آن برگه دستور وزیر بهداشت در ذهن خودت مشغول حساب و کتاب هزینه‌های بیمارستان هستی. روز پنجم، دکتر برگه ترخیص را امضا می‌کند. صدایم می‌زنند که به حسابداری برو. راستش دست و پایم می‌لرزد. مگر یک خبرنگار، کارمند، کارگر یا هر قشری چقدر درآمد دارد که بتواند این هزینه‌ها را دوباره جبران کند. با این فکر و خیال جلوی حسابداری می‌رسم.
- پدر بچه شمایید؟
- بله.
- این برگه را ببرید صندوق و بیاورید تا برگه ترخیص را بدهم.
به برگه نگاه می‌کنم. یک کد با یک شماره که انگار رقم پرداختی است. چندبار می‌خوانم: ۳ میلیون؟! با خودم می‌گویم برای ۵ روز خوب است. دوباره یاد برگه روی اورژانس که دستور وزیر رویش بود می‌افتم؛ پس آن چه بود؟ به راهم ادامه می‌دهم و به صندوق پرداخت می‌رسم.
- آقا کارت بکشید، ۳۰۰ هزار تومان.
چشمانم برق می‌زند. یحتمل این هم برای همان یک شب اتاق اختصاصی مادر و بچه است که باید بپردازم. برگه روی شیشه اورژانس راست می‌گفت: «به دستور مقام عالی وزارت، تمام هزینه‌های بیماران زیر ۷ سال رایگان است.»
نفس راحتی می‌کشم و می‌خندم. یاد جمله رهبری می‌افتم که چند سال قبل فرمودند، همراهان بیمار جز دغدغه مریضداری نباید دغدغه دیگری داشته باشند. «دم وزارت بهداشت گرم» می‌گویم و لبخند می‌زنم. آسمان چقدر آبی است. حال فرزندم رو به بهبود است. دوباره می‌خندد و من خوشحالم از آرامشی که بخشی از آن را مدیون تدبیر متولیان درمان کشورم هستم. حالا چند روزی گذشته است و سرگرم کارم که خبری نظرم را جلب می‌کند: «از امروز تمامی بیمارستان‌های دولتی و واحد‌های تابعه دانشگاه مکلف هستند پذیرش، بستری، اعمال جراحی، اقدامات تشخیصی – درمانی و ترخیص کودکان زیر هفت سال بیمه‌شده را به صورت رایگان انجام دهند.» یاد روزهای بستری فرزندم می‌افتم و لبخند می‌زنم؛ لبخندی از سر آرامش. راستی روزانه چه تعداد پدر ایرانی درگیر با این موضوع لبخند بر لبانشان می‌آید؟ کار خوب را باید گفت و تبلیغ کرد.