ترویج سبک زندگی ایرانی-اسلامی در سینما و سیما
جبار آذین
مدرس
و منتقد سینما و تلویزیون
یکی از بزرگترین راهکارهای راهبردی و نیاز مبرم کشور و سنگر اساسی مقابله با ورود و نفوذ فرهنگ بیگانه، حفظ و حراست از فرهنگ غنی ملی و دینی و آیینها و مناسبات اعتقادی و اجتماعی ایران اسلامی و ارتقای دستاوردهای اجتماعی، انقلابی، دفاع مقدسی، فرهنگی و فرهنگسازی است؛ مقوله و مسأله مهمی که در چهار دهه اخیر به دلایل مختلف از جمله جنگ تحمیلی، تحریمها، هجمهها و نفوذ فرهنگی بیگانه از راههای رسانهای، ماهوارهها، فیلمها، برنامهها و سریالها، انواع پوششها و آرایشها، اداها و تقلیدها و کمکاریهای مسئولان و هنرمندان، توجه لازم و شایسته به آن صورت نگرفته است و در مقاطعی و از برخی رخنهها، دشمنان ایران و اسلامستیزان توانستهاند قشرهایی از جامعه بویژه جوانان و نوجوانان را متأثر و به سوی اهداف و برنامههای ضدفرهنگی خود و تغییر و تخریب فرهنگ ایرانزمین متمایل کنند؛ از همینرو اجرایی شدن سبک زندگی ایرانی-اسلامی و مقابله با سبک زندگی غربی، غیرایرانی و غیرالهی، به فرهنگسازی، اتفاقنظر و اتحاد رویه برای اجرا نیاز دارد ولی چون دریافتها، برداشتها، قدرتها و امکانات اجرایی دستگاهها، سازمانها و جریانهای مرتبط با اجرای سبک زندگی ایرانی-اسلامی یکسان نیست و کاملاً توجیه نشده و بر استنباطهای شخصی متکیاند، به سبک و سلیقه خود می کوشند سبک زندگی ایرانی-اسلامی را به اجرا درآورند. از یکسو برخی به موازیکاری و بعضی دیگر دچار بدکاری میشوند و مردم در جای جای کشور بخصوص تولیدات هنری، سینمایی و تلویزیونی، بهرغم شعار تبلیغ و ترویج سبک زندگی ایرانی-اسلامی، در عمل و اجرا در برخی فیلمها و سریالها با تبلیغ نوع زندگی، لباسها، گفتارها و اطوارهای غربگرا به جای زندگی و مناسبات ایرانی-اسلامی مواجه میشوند، به همین دلیل ضرورت تهیه و تدوین علمی، اصولی و کاربردی یگانه، با ویژگیها، مختصات و مؤلفههای سبک زندگی ایرانی-اسلامی و قانونمند و هدفمند شدن آن در نگارش و اجرا یک امر بنیادین و حیاتی است که باید مورد توجه جدی و عنایت شاخص تمام سازمانها، نهادهای فرهنگی و رسانهای از جمله سینما، رسانه ملی و شورایعالی انقلاب فرهنگی قرار گیرد. گرچه در چند دهه اخیر به دلایل یاد شده گاه فرصتهای مقتضی فرهنگسازی را از کف دادهایم، اما این رخداد به معنای تعطیل نگه داشتن سبک زندگی ایرانی-اسلامی یا شتاب غیرمعقول در اجرای آن نیست. باید به موازات تبیین کامل و استراتژیک این سبک، رسانههای قدری مانند رسانه ملی که عنوان دانشگاه ملی جامعه را بر پیشانی دارد و سازمان مهم تبلیغات اسلامی و بازوی اجرایی آن حوزه هنری، در اجرای سبک زندگی ایرانی-اسلامی در مقام دانشگاه ظاهر شده و قدرتمندانه، مستمر و عالمانه با مدیریت، درایت و جذابیتهای لازم به فرهنگسازی در این ارتباط بپردازند. همچنین باید دامنه اجرای این سبک به دانشگاهها، مدارس و مراکز معتبرآموزشی کشور کشیده شده و با راهاندازی تریبونهای بحث آزاد دانشآموزی، دانشجویی و فرهنگی و اجتماعی، مسیر تحقق آن هموار شود. متولیان فرهنگ و مدیران کاربلد و توانای هنر، سینما و فضای مجازی با مدیریت تخصصی فرهنگی و بهرهگیری از کارشناسان، خبرگان، استادان دانشگاه و حوزه، منتقدان، هنرمندان، نخبگان اصحاب متعهد و فعال رسانه و... می توانند در این راه سترگ راهگشا باشند. از آنجا که رسانههای سینما و صداوسیما به دلیل میزان مخاطب، استقبال و تأثیرگذاریهای آثار هنری و فرهنگی، نقش بیشتری در فرهنگسازی، اجرا و ترویج سبک زندگی ایرانی-اسلامی به عهده دارند، باید با همت مضاعف، استفاده از ظرفیت فراوان و تواناییها و قابلیتهای هنری هنرمندان خردمند، به یاری رسانههای قدر مکتوب و مجازی کشور، در این راستا پیشگام باشند.