هر اثر هنری در متن خود یک دفترچه راهنما دارد که در آن زبان، کلمات کلیدی، کاربرد اثر و طرز کار آن تشریح میشود. باید توجه داشت که این دفترچه چیزی فراتر و درونیتر از استیتمنتها و نوشتههایی است که هنرمندان و منتقدان و برگزارکنندگان نمایشگاه به گوشه کار سنجاق میکنند. در واقع دفترچه راهنمای آثار هنری بخشی از ماهیت و شرایط خلق اثر بوده و کلید رمزی است که با مخاطب به اشتراک میگذارد. این کلید رمز ترکیبی از فرایند آفرینشگر خودآگاه و ناخودآگاه هنرمند بوده و با آورده مخاطب به تکامل میرسد. اما ارتباطی با نمادسازی و طرح معما و مانند آن ندارد، بلکه بیشتر به لهجهای مشابه شباهت دارد که زمینهای برای رابطههای منجر به تفهیم خواهد شد. مثل دو زبان که برای تبدیل به رابطه احتیاج به معادلات لغوی، پردازش ساختاری و صد البته درک فرهنگ منجر به زبان دارد. حادثهای که نامش را هنر میگذاریم و چرخه نهایی برای خلق کنش هنری؛ حاصل همین مسیر رمزگذاری و رمزگشایی است که به کمک کلید رمزهای دفترچه راهنمای هر اثر هنری ممکن میشود. نتیجه میتواند به فراخور عناصر سازنده؛ دامنه بزرگی از «دیداری ساده» تا «التذاذی عمیق و ماندگار» باشد. در جامعهای که فرهنگ تصویری و زیباییشناسی هنری نهادینه نباشد، در رویدادهای تجسمی، چنین مواجههای به سادگی اتفاق نمیافتد و مفاهمه جایش را به توصیفات سطحی مثل «قشنگ»، «زشت» و... میدهد. در عوض اعتبار «زیبایی» [استتیک] به نازلترین سطح ممکن سقوط میکند.
اگر قصد؛ خواندن، فهم و لذت بیتی مثل این بیت حافظ برای کودکی دبستانی یا نوجوانی دانشگاهی یا افرادی از گروههای متنوع با دانش و تجارب زیستی متفاوت باشد؛
«به می سجاده رنگین کن گرت پیرمغان گوید
که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها»
به چه سوابقی نیاز است؟ مقدمه تفاهم ظاهری تا دسترسی به آن دفترچه راهنمای ذاتی جهان شاعر را چگونه میتوان تشریح و میسر کرد؟ قطعاً شرح واژگان میتواند اولین و سادهترین شروع باشد تا کشف اشارات و نقبی که باید به معانی دیرپای فرهنگی و شناختی زد.