تماشای اثر هنری
سعید فلاحفر پژوهشگر هنر
آثار هنری را میتوان نگاه کرد. میتوان دید. میتوان تماشا کرد. میتوان زبان ویژه هر اثر هنری را فهمید. میتوان با آثار هنری معاشرت کرد. میتوان با هنر همزیستی کرد. این تعابیر فقط کلمه و ادعای لفاظانه نیست. هر کدام از این مشخصات و منظرها، بخشی از تاریخ هنر، تاریخ اجتماعی و ماهیت انسانی را تشکیل دادهاند. تحولات هنر و جامعه زائیده توقف یا عبور از هر کدام از این معانی است. هر تابلوی راهنمایی و رانندگی حاوی کلماتی است، دیده میشود اما کسی آن را تماشا نمیکند. دستهای گل سرخ را میشود ساعتها تماشا کرد اما کلمه ندارد. زبان عطرها را میشود شنید اما عطرها فرصت گفتوگو ندارند. همچنان که تاریخ هنر سرشار از این جایگاههای متنوع برای مفهوم هنر است یا حتی تاریخی که در زمان واحد در جغرافیای فرهنگی متفاوت حکمی متفاوت دارد.
هر اثر هنری در متن خود یک دفترچه راهنما دارد که در آن زبان، کلمات کلیدی، کاربرد اثر و طرز کار آن تشریح میشود. باید توجه داشت که این دفترچه چیزی فراتر و درونیتر از استیتمنتها و نوشتههایی است که هنرمندان و منتقدان و برگزارکنندگان نمایشگاه به گوشه کار سنجاق میکنند. در واقع دفترچه راهنمای آثار هنری بخشی از ماهیت و شرایط خلق اثر بوده و کلید رمزی است که با مخاطب به اشتراک میگذارد. این کلید رمز ترکیبی از فرایند آفرینشگر خودآگاه و ناخودآگاه هنرمند بوده و با آورده مخاطب به تکامل میرسد. اما ارتباطی با نمادسازی و طرح معما و مانند آن ندارد، بلکه بیشتر به لهجهای مشابه شباهت دارد که زمینهای برای رابطههای منجر به تفهیم خواهد شد. مثل دو زبان که برای تبدیل به رابطه احتیاج به معادلات لغوی، پردازش ساختاری و صد البته درک فرهنگ منجر به زبان دارد. حادثهای که نامش را هنر میگذاریم و چرخه نهایی برای خلق کنش هنری؛ حاصل همین مسیر رمزگذاری و رمزگشایی است که به کمک کلید رمزهای دفترچه راهنمای هر اثر هنری ممکن میشود. نتیجه میتواند به فراخور عناصر سازنده؛ دامنه بزرگی از «دیداری ساده» تا «التذاذی عمیق و ماندگار» باشد. در جامعهای که فرهنگ تصویری و زیباییشناسی هنری نهادینه نباشد، در رویدادهای تجسمی، چنین مواجههای به سادگی اتفاق نمیافتد و مفاهمه جایش را به توصیفات سطحی مثل «قشنگ»، «زشت» و... میدهد. در عوض اعتبار «زیبایی» [استتیک] به نازلترین سطح ممکن سقوط میکند.
اگر قصد؛ خواندن، فهم و لذت بیتی مثل این بیت حافظ برای کودکی دبستانی یا نوجوانی دانشگاهی یا افرادی از گروههای متنوع با دانش و تجارب زیستی متفاوت باشد؛
«به می سجاده رنگین کن گرت پیرمغان گوید
که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها»
به چه سوابقی نیاز است؟ مقدمه تفاهم ظاهری تا دسترسی به آن دفترچه راهنمای ذاتی جهان شاعر را چگونه میتوان تشریح و میسر کرد؟ قطعاً شرح واژگان میتواند اولین و سادهترین شروع باشد تا کشف اشارات و نقبی که باید به معانی دیرپای فرهنگی و شناختی زد.