تجویز اصولی در برابر آدرس غلطِ «ان‌شاءالله خیرخواهان» چیست؟

احسان صالحی
سرپرست مؤسسه ایران 

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار کارگران یک فراز مهم درباره آثار و پیامدهای تحریم داشت؛ تبیین ریشه‌ها و علت دشمنی امریکا با ملت ایران و اهداف، روش‌ها، مکرها و حیله‌های آنها. رویکردهای مختلفی که در دوره‌های مختلف جمهوری اسلامی در مواجهه با غرب بخصوص امریکا تجربه شده است، در سال‌های گذشته گاهی جزو موارد پرتکرار در بیانات معظم‌له بوده است بخصوص در دولت قبل که با تئوری «توسعه در مدارهای جهانی»، کل سیاست و اقتصاد کشور عملاً گروگان بهبود رابطه با امریکا شده بود. اما باز شدن مجدد این سرفصل در بیانات روز گذشته ایشان، از زاویه‌ای دیگر حائز اهمیت اساسی است. به نظر می‌رسد در شرایط کنونی، تأکید بر فرصت‌سازی از تحریم‌ها و دشمنی‌ها، ردّ منطق سازش با امریکا به عنوان راه‌حل خاتمه مشکلات، تبیین رو به افول بودن اعتبار امریکا و ابزارهای سلطه‌گری آن از جمله تحریم، ریشه در همان جمله معترضه‌ای دارد که ایشان در خلال بیانات خود به عنوان توصیه‌های مکرر «ان‌شاءالله خیرخواهان» از آن یاد کردند و گفتند: «حالا بعضی خیرخواهانه -نظرشان خیرخواهی است ان‌شاءالله- مدام توصیه می‌کنند که خب آقا با امریکا مثلاً [کنار بیاییم]». قدرت‌نمایی خیره‌کننده جمهوری اسلامی در عملیات وعده صادق که عملاً معادلات جدیدی را رقم زد و از فردای 25 فروردین 1403، منطقه غرب آسیا را به منطقه‌ای جدید تبدیل کرد، باعث شد که در صورت‌بندی معادله جدید، مجدداً برخی تجویزهای انحرافی مطرح شود. از جمله این تجویزها، توصیه به سازش با امریکاست که البته این توصیه در لفافه و با تعابیری نظیر فرصت دادن به دیپلماسی پس از قدرت‌نمایی میدان مطرح می‌شود. در خصوص این تجویز و پیامدهای آن چند نکته قابل ذکر است: -1 در عملیات وعده صادق، دیپلماسی از میدان جدا نبود که اکنون زمان اضافه شدن آن به عملیات باشد. میدان و دیپلماسی در عملیات وعده صادق به عنوان دو بال هماهنگ ذیل شورای عالی امنیت ملی و به عنوان کارگزار رهبر انقلاب و فرمانده کل قوا عمل کردند. این از توفیقات دولت و شخص رئیس‌جمهور به عنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی است که با ایجاد همدلی و هم‌‎افزایی میان ارکان مختلف کشور، رقابت‌ها و تنش‌های فرساینده در دولت‌های قبل را به هم‌افزایی و همکاری تبدیل کرده است. -2 تبدیل کردن قدرت و صورت دادن به آن در ساحت‌های مختلف، راهبرد اصولی و ضروری است. کمااینکه پس از قدرت‌نمایی دفاعی و امنیتی، بخش اقتصادی کشور احساس قدرت کرد. قیمت ارز کاهشی شد، بازارهای مالی بخصوص بورس جهش‌های کم‌سابقه‌ای را تجربه کرد و فضای سرمایه‌گذاری آرام و مطمئن شد. برخلاف پیش‌بینی‌های افرادی که معتقد بودند پاسخ ایران موجب التهاب اقتصادی می‌شود، بار دیگر تجربه شد که قدرت مانند ظروف مرتبطه عمل می‌کند و نشان دادن بموقع و برنامه‌ریزی شده آن، همه بخش‌های کشور را ارتقا و قوت می‌دهد. از این جهت، توصیه به بهره‌برداری از قدرت دفاعی کشور در هر میدان و بخش دیگر از جمله دیپلماسی، توصیه‌ای منطقی و عملیاتی است. -3 اما ماجرا از آنجا پیچیده و تجویز، انحرافی می‌شود که از بهره‌گیری قدرت دفاعی برای دیپلماسی، اراده سازش شود. امری که در اظهارات برخی سیاسیون و مقام‌های سابق بخش دیپلماسی رگه‌های آن به وضوح دیده و این علامت داده شد که قدرت خلق شده باید صرف سازش با امریکا شود. -4 خلق یک معامله منصفانه با امریکا چه بر اساس شواهد منطقی و چه بر مبنای تجارب بارها آزموده شده، ممکن نیست. به تعبیر رهبر معظم انقلاب، آنها اساساً به چیزی کمتر از جمع کردن بساط هسته‌ای در کشور و در گام بعد، مطیع و تسلیم کردن ایران راضی نیستند. بنابراین، تجویز سازش از دل یک عملیات غرورآفرین، حتی اگر ان‌شاءالله خیرخواهانه باشد، خام و عمیقاً ساده‌اندیشانه است.
-5 اکنون سؤال اینجاست، با قدرت و معادله جدید پس از عملیات وعده صادق چه باید کرد؟ اگر نقد کردن این قدرت در دیپلماسی با تجویز «سازش»، آدرس غلط است، آدرس صحیح چیست؟ -6 به نظر می‌رسد راه صحیح، ایستادن پای اعتبار معادله جدید و استفاده از آن برای مسیرهایی است که حول ایده خنثی‌سازی تحریم طراحی شده است. معادله پرقدرت جدید نباید خرج راه‌حل‌های کهنه، آزموده و شکست‌خورده شود. معادله جدید می‌تواند و باید از پس حل ایده‌هایی برآید که با آنها هم‌راستاست. راهبرد مترقی خنثی‌سازی تحریم در هر یک از بخش‌های کلیدی و راهبردی کشور ترجمان مشخصی دارد. در امنیت غذایی، در کریدورها، در شئون مختلف بحث ارز (نقشه تجاری و ارزی، تسویه، میزان وابستگی به ارزها در تجارت)، در تعیین شرکای تجاری، سیاسی و... راه اصولی، نقد کردن معادله جدید به نفع راهبرد اصولی خنثی‌سازی است.