دیدار میرا ث مشترک ناملموس

رضا دبیری نژاد
موزه دار

نوروز فرصت به یادآوردن کشورها و مللی است که دارای فرهنگ مشترک با ایران هستند، در واقع مللی که در حیطه نوروز قرار دارند. نوروز فرصت مواجهه با این هموندان فرهنگی و تاریخی است که هر کدام در خود یادگارهایی دارند و از این رو در هر کدام از این کشورها و ملل‌ جدا شده از هم می‌توان اشتراکاتی را یافت.
اگر مواجهه با سمرقند و بخارا مواجهه با میراث مادی است و می‌توان مجموعه‌ای از بناهای تاریخی نامدار و پر طمطراق را مشاهده کرد اما مواجهه با تاجیکستان مواجهه با میراث غیرملموس است از این رو می‌توان گفت بیش از شباهت تاریخی، شباهت فرهنگی خود را نشان می‌دهد. بیشترین جلوه هم در میراث زبانی است.
همزبانی با خود آشنایی دارد و این گونه است که بیشترین نزدیکی در کشورهای میراث مشترک را می‌توان در تاجیکستان مشاهده کرد. جایی که همجوار نیست اما قرابت را می‌توان در میان مردمان مشاهده کرد و مردمان در دو سو به سوی هم کشش دارند. همین همزبانی سبب می‌شود مفاخر ادبی و فرهنگی تاریخی بر مرز مشترک قرار بگیرند از رودکی که آدم الشعرا خوانده می‌شود و پدر شعر فارسی دانسته می‌شود و موطن و مقبره او در پنج رود و جدای از ایران است تا حافظ و سعدی و فردوسی که همه فارسی زبانان آن را از آن خود می‌دانند.
میراث شفاهی یا میراث ناملموس میراثی زنده و جاری است و از این رو وقتی صحبت از میراث مشترک ناملموس می‌کنیم صحبت از شباهت فرهنگی اکنونی است از این رو مواجهه و دیدار با تاجیکستان دیدار با دیگری غریبه نیست بلکه مواجهه با شباهت‌های فرهنگی است که همین شباهت‌های فرهنگی تاریخی می‌تواند پرسش‌هایی را پیش روی ما قرار دهد، اینکه با همه شباهت‌ها چرا دو ملت، دو نگاه متفاوت به فرهنگ و بهره‌گیری از میراث فرهنگی دارند؟ اینکه چرا میراث زبانی به یک موضوع و اولویت فرهنگی در تاجیکستان تبدیل شده اما به دلیل جاری و روزمره شدن میراث زبانی از توجه به آن در برنامه‌ریزی فرهنگی در ایران غافل شده‌ایم؟ از دیگر سو در حوزه میراث ناملموس می‌توان نوروز را مورد توجه قرار داد. اینکه تاجیکستان بر آن است تا نوروز را دوباره بیابد و حتی پس از یک دوره فترت آن را احیا کند و نوروز را به عنوان یک نماد هویت ملی مورد توجه قرار دهد تا هم پیوندی میان مردمان ایجاد کند و هم مسبب شور و شادی اجتماعی شود.
برای رسیدن به این جشن ملی همراه با شور و شادی اجتماعی نوعی همبستگی ملی وجود دارد. اگر چه بسیاری از آیین‌های نوروزی در این کشور از بین رفته است اما بر آن هستند تا آن را به شکلی امروزی دریابند. این گونه است که میراث فرهنگی و بویژه میراث ناملموس خود را در برنامه‌ریزی فرهنگی و زیست معاصر نشان می‌دهد. این همان سیاستی است که سیاستگذاران فرهنگی در تاجیکستان در مواجهه با تاریخ نیز آن را در پیش گرفته‌اند. آنها به دنبال نشان دادن یک دوره پرشکوه تاریخی برای ملت خود هستند و دوره سامانیان را به عنوان نماد تاریخی خود برگزیده‌اند و سعی دارند با نماد‌سازی در ارکان مختلف، آن را در زیست معاصر جای دهند. این گونه است که با قدم زدن در شهر یا شنیدن روایت‌های تاریخی می‌توان یک دوره باشکوه تاریخ ملی و مفاخر آن دوره را به یاد آورد تا مردمان کشورشان احساس کنند یک پی محکم تاریخی برای ایجاد یک خانه نو دارند.
میراث فرهنگی یک زیربنا برای ساخت تاریخ و فرهنگ معاصر است که می‌تواند به مردمان کشور احساس وجد و غرور دهد. در نظر داشتیم میراث مشترک تاریخی و فرهنگی ما با کشورهایی همچون تاجیکستان با میراث زبانی مشترک و میراث‌های مشترک ناملموس چون نوروز یک بستر برای جذب و تبادل و زیربنایی برای پیوند دوباره در مواجهه و دیدارهای امروزی باشد اگر از نگاه یک فرصت مشترک به آن بنگریم و بهره بگیریم.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و چهارصد و سی و شش
 - شماره هشت هزار و چهارصد و سی و شش - ۲۵ فروردین ۱۴۰۳