«ایران» خبرسازی یک جریان رسانه‌ای علیه تیم اقتصادی دولت را بررسی می‌کند

تردید و تضعیف به سود صهیونیست ها!

خبرسازی علیه جبهه داخلی، آن هم در گیرودار یکی از حساس‌ترین زمان‌های سیاست خارجی و منطقه‌ای، نه تنها خلاف آشکار منافع ملی است، بلکه عملاً بازی در زمین دشمن هم تلقی می‌شود. خواه این خبرسازان، عامدانه به این بازی تخریبی روی آورده باشند یا اینکه غافل از پیامدهای بازی در پازل دشمن باشند. 
ساخت و پخش خبر جعلی تغییر وزیر اقتصاد و رئیس کل بانک مرکزی و سپس موج‌سواری روی این خط خبری خودساخته، همان خلاف آشکار منافع ملی است که در روزهای اخیر اتفاق افتاد. البته کمی دقت و جست‌وجو در کم‌وکیف و حواشی این خبرسازی، برخی پیوندهای آشکار و پنهان در آن را عیان می‌کند؛ پیوندهایی که نشان می‌دهد برخی در هوای تخریب دولت، بازی سیاسی را به حوزه‌های کلان مرتبط با کلیت کشور و منافع مردم هم کشانده‌اند.

منشأ نخستین خبرسازی‌ها
نخستین بار، محمد مهاجری، فعال رسانه‌ای نزدیک به حسن روحانی بود که در شبکه اجتماعی ایکس مدعی تغییر وزیر اقتصاد شد. مهاجری، به شیوه‌ای که گویی علم به غیب دارد و عن‌قریب این اتفاق خواهد افتاد، تغییر وزیر اقتصاد را پیش‌فرض گرفت و ادامه داد که فقط این تغییر کابینه نیست، بلکه کل تیم اقتصادی دولت، از وزارت نفت تا صمت باید تغییر کند! این خط خبری با استقبال گسترده رسانه‌های مجازی و کانال‌های خبری روبه‌رو شد. این کانال‌ها که سابقه طولانی در برجسته‌سازی و انتشار وسیع اخبار مربوط به رئیس دولت قبل دارند، با مانور گسترده روی این اظهارنظر کذب در شبکه اجتماعی ایکس، تلاش کردند تحلیل‌های گسترده‌ای ارائه کنند. موج دوم این خبرسازی هنگامی برخاست که رئیس معزول اتاق بازرگانی هم به قافله خبرسازان پیوست. حسین سلاح‌ورزی، باز هم در شبکه اجتماعی ایکس، مانند مهاجری، مدعی شد که تغییر کل تیم اقتصادی دولت کافی نیست و اساساً کل دولت باید تغییر کند؛ شاهدی بر هماهنگی حلقه نزدیکان رسانه‌ای حسن روحانی برای بازی طراحی و دروغ‌پردازی علیه ارکان دولت.

این خبرسازی چه پازلی را تکمیل کرد؟
در فضای سیاسی و رقابت‌های جناحی، گمانه‌زنی درباره تغییر کابینه امری عادی است. رقبای عمدتاً شکست خورده، تلاش می‌کنند با این اخبار دست‌کم چند روز، آرزوهای خود را تیتر رسانه‌ها کنند. اما آنچه درباره خبرسازی اخیر اتفاق افتاد، از چند زاویه محل تأمل و البته تأسف است. 
تأسف از اینکه رقابت سیاسی و جناحی، در شرایطی دنبال شد که ایران و حتی منطقه یکی از حساس‌ترین شرایط خود را سپری می‌کند. این شرایط، پس از حمله تروریستی رژیم صهیونیستی به ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق آغاز شد. پس از این حمله، ارکان مختلف کشور و مردم، بر ضرورت ایجاد بازدارندگی با گرفتن انتقام تأکید کرده‌اند. ایران حتی در پیامی به امریکا، این انتقام را قطعی عنوان کرده و خواستار عقب کشیدن این دولت از پشت رژیم صهیونیستی شده است تا زیر ضربه‌های تلافی‌جویانه جمهوری اسلامی ایران قرار نگیرد. این وضعیت، سبب هراس در رژیم صهیونیستی، آماده‌باش کامل در سرزمین‌های اشغالی، بستن سفارتخانه‌های این رژیم در سراسر دنیا و در نهایت بروز یک وضعیت صفر در منطقه غرب آسیا شده است. درحالی که نگاه همه جهان و منطقه به کنش و تصمیم ایران است، گروهک تروریستی جیش‌العدل در جنوب شرق کشور با اقدامات ایذایی تلاش کرد تا مثلاً نهادهای تصمیم‌گیر در این رابطه را تحت فشار بگذارد؛ به موازات این خط میدانی، خطی دیگر در فضای رسانه‌ای شکل گرفت که مدعی تغییر و جابه‌جایی در کابینه، بویژه تیم اقتصادی دولت شد؛ کلان ماجرا نشان می‌دهد که کارکرد نهایی هر دو اقدام، ایجاد فشار علیه تصمیم‌گیران کشور در برهه تقابل مستقیم با اسرائیل بوده است.

واکنش صریح رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت
چنین شرایطی بود که خبرسازی درباره تغییر در تیم اقتصادی کابینه، واکنش صریح رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت را به دنبال داشت. سپهر خلجی در واکنش به این شایعات نوشت: «تروریست های اقتصادی همپای تروریست‌های حملات دمشق و چابهار مشغول بمباران افکار عمومی با خبر کذب هستند. افزایش نااطمینانی و دامن زدن به انتظارات تورمی، مهم‌ترین راهبرد آنها در این روزها است.» وی تأکید کرد: «القای تزلزل در تیم اقتصادی دولت یا تولید اخبار جعلی را باید در این چهارچوب تحلیل و رد‌یابی کرد.»
خطوط ارتباطی با دولت قبل
خلجی به فهرست بحران‌سازی‌ها، حملات چابهار و راسک را هم اضافه کرد؛ بحران‌هایی که همگی در خدمت رژیم صهیونیستی و با هدف برگشتن نگاه‌ها از این رژیم به سمت دیگر حکایت دارد. 
اما رویداد دیگری هم هست که تصویر واضح‌تری از ارتباطات و خط و ربط‌های خبرسازان ارائه می‌دهد. اساساً پیوندهای آشکار و صریح خبرساز نخست این ماجرا، یعنی مهاجری، با دولت قبل به گونه‌ای است که برخی وی را تریبون غیررسمی اعضای دولت قبل عنوان می‌کنند. اما به نظر می‌رسد شتاب گرفتن تولید این دست اخبار، پس از نشست چندی پیش فعالان رسانه‌ای با رئیس دولت قبل آغاز شد. در یک نمونه، به دنبال اعلام وزارت نفت مبنی بر سوخت‌گیری با کارت‌های سوخت که با هدف جلوگیری از قاچاق بنزین صورت گرفت، این جریان رسانه‌ای تلاش کرد یک نعل وارونه به این تصمیم ملی بزند. 
به این ترتیب که وقتی خبری مبنی بر افزایش قیمت بنزین وجود نداشت، مدعی «انفجار قیمت جایگاه‌های سوخت» شد؛ جایگاه‌هایی که بازارهای بزرگی ندارند و عرضه و تقاضا در آنها محدود است و عموماً ربطی به دولت ندارند. اما این خبرسازان با این تصویرسازی‌ها تلاش کردند از یک رویداد مدیریتی ساده درباره کارت سوخت، یک بحران خبری و رسانه‌ای ملی در سطح کشور بسازند، آن هم با ادعای گرانی جایگاه سوخت؛ گویی همه دارندگان کارت سوخت به صف شده‌اند تا یک جایگاه سوخت برای خودشان بخرند!

در خدمت و خیانت فعالان رسانه ای
به این ترتیب، اکنون درحالی که جهان در انتظار واکنش ایران نسبت به رژیم صهیونیستی است و هراس و ترس سراسر سرزمین‌های اشغالی را در بر گرفته است، مسأله برخی‌ها در ایران به گونه دیگری است. 
درحالی که دولت و همه ارکان کشور نیز باید توجه‌ها و نگاه‌های خود را متوجه حل مسائل منطقه‌ای، بویژه در این شرایط حساس کنند، این خبرسازی‌ها به این معنی است که باید نیم یا بخشی از توجه خود را به پشت سر، یعنی در داخل نیز معطوف کنند تا جبهه داخلی تضعیف و دچار یأس و تردید نشود، آن هم از سوی کسانی که همواره مدعی‌اند.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و چهارصد و سی و سه
 - شماره هشت هزار و چهارصد و سی و سه - ۱۹ فروردین ۱۴۰۳