گفتوگوی «ایران» با یک جامعهشناس درباره تغییر سبک دید و بازدیدهای نوروزی
تنهایی روزگار نگذرانیم
تبریکهای مجازی جای دیدارهای چهره به چهره را نمیگیرد
سمیه افشینفر
خبرنگار
امسال همزمانی ماه مبارک رمضان با ایام نوروز برای ما ایرانیان به نوعی عید در عید محسوب میشود؛ هر کدام از ما در میان خاطراتمان، بعید است خاطرهای از افطارهای دستهجمعی و سحری خوردنهای دورهم یا دید و بازدیدهای نوروزی نداشته باشیم. برای همین است که ایام ماه مبارک رمضان برای ما ایرانیها دستکمی از ایام نوروز ندارد و هر دو این ایام مذهبی و ملی جایگاه خاصی برایمان دارد، بویژه اینکه حالا فرصت افطار تا سحر را هم داریم. انگار چند سالی است کم کم رسم دید و بازدیدهای نوروز و سرزدن به بزرگترها و عیدی دادن و عیدی گرفتن مثل خیلی از رسمهای قدیمی کمرنگ شده و شور و شوق رفتن به عید دیدنی و دورهمی خیلی محسوس نیست. با وجود اینکه دید و بازدیدها و دورهمیهای خانوادگی بر سلامت فردی و اجتماعی تأثیرگذار است، اما خیلیها ترجیح میدهند تلفنی و پیامکی تبریکی بگویند و برای هم آرزوی سالی خوب و خوش کنند. اما واقعیت این است که ما با فرهنگ شفاهی و گفتوگوهای چهره به چهره مأنوسیم. حتی اگر از این روابط گریز بزنیم، باز هم در دیدارهای اتفاقی، آن حس ارتباط و گفتوگوی گرم و صمیمی را بازمییابیم و غالباً از آن لذت میبریم. این همان ارتباطی است که اجازه میدهد صحبتی بیش از یک عبارت کوتاه یک یا چند کلمهای مثل «خوبم، ممنون» حالمان را توصیف کند و به اصل حال برسیم و شاید چند جمله ساده یا یک پیشنهاد یا نظر برای یک دلمشغولی بگیریم یا اصلاً فقط درددل کنیم یا به درددل کسی گوش دهیم تا او سبک شود. در این مواقع، گاه تازه متوجه میشویم که پشت عبارت «من خوبم» نزدیکترین افراد زندگیمان در فضای مجازی یا صحبت تلفنی، مشکلاتی بوده که شاید میتوانستیم کمکی به رفع آن کنیم، اما از آن بیخبر بودهایم و این معمولاً برایمان خوشایند نیست. انگار همهمان، با دغدغهها، مشکلات، غمها، موفقیتها و شادیهایمان تنهاییم.
سر زدن به بزرگان و اقوام
تکلیف بود
دکتر مریم یوسفی، جامعهشناس، در گفتوگو با «ایران» در پاسخ به این پرسش که چرا در گذشته ارتباطهای افراد صمیمیتر و بیغل و غشتر بود، ولی سالهاست که آن صفا و صمیمیت کمرنگ و رفتارهای اغلبمان تصنعی شده است، گفت: در گذشته، بزرگترها جایگاه خودشان را داشتند و صله رحم بین افراد فامیل در جریان بود. دید و بازدید برای همه مثل یک تکلیف مهم و اساسی بود و همه خود را موظف به انجام آن میدانستند و به بزرگان و افراد فامیل و همسایهها و کاسبهای محل که بزرگتر بودند سر میزدند. اصلاً بزرگان جایگاه خاصی در فرهنگ مردم داشتند، بنابراین همه خود را موظف به دید و بازدید از آنها میدانستند و این موضوع مربوط به قشر خاصی نبود بلکه یک تکلیف بود و همه به آن پایبند بودند.
کرونا سبک زندگیمان را تغییر داد
این جامعهشناس با بیان اینکه همهگیری کرونا سبک زندگی جدیدی را به ارمغان آورد که در برخی از افراد نهادینه شد و بعد از آن دوره هم از بین نرفت، افزود: بیماری کرونا سبک ارتباطی جدیدی را به همه نشان داد اینکه میتوانید در خانه خودتان بنشینید و از احوال نزدیکانتان باخبر شوید و روزی چند ساعت با آنها در ارتباط باشید و به عبارت دیگر خیالتان راحت باشد. متأسفانه خیلی از ما همین «خیالت راحت» را گرفتیم و رها نکردیم. به پدر و مادرمان زنگ میزنیم و از احوالشان باخبر میشویم و چون خیالمان راحت است به خانه آنها نمیرویم و همین رفتار را با همه نزدیکان و دوستان هم داریم و این عوامل باعث کاهش رفت و آمدها میشود.
در دنیای مجازی غرق شدهایم
این جامعهشناس در تشریح تغییر سبک زندگی گفت: در گذشته، بزرگتر و کوچکتر مفهوم خودش را در جامعه داشت. افراد وقتی ازدواج میکردند در همه اعیاد و همه مناسبتها به منزل بزرگترهایشان میرفتند و حتی زوجین تا سالها بعد از ازدواج، خودشان را موظف میدانستند آخر هفتهها در خانه خانوادههایشان باشند و به بهانههای مختلف دور هم جمع میشدند. ولی از بیست سال قبل و با ورود و گسترش ماهواره و شبکههای تلویزیونی مختلف به جامعه و فیلمهایی که مدام تکرار میشوند و در معرض دید بیننده قرار دارند، افراد بیشتر پایبند خانههایشان شدهاند چون سرشان گرم است.
سریالهای پشت سر هم را میبینند و با گوشی همراهشان، هم کارهای روزمره را انجام میدهند و هم با نزدیکانشان صحبت میکنند. با وجود موبایل دنیایی از سرگرمیها را در اختیار دارند. در این شرایط، برای برخی طبیعی است که دیگر علاقهای به ارتباط چهره به چهره و رفت و آمد با فامیل و نزدیکان نداشته باشند.
وی ادامه داد: موبایل در واقع یک جنگ نرم جهانی بود. هرچند در برخی مواقع با اپلیکیشنهای مختلف کارها را برایمان آسان کرد اما باعث شد تا بیشتر انزوا را دوست داشته باشیم. اگر دقت کنید وقتی در جمع هستیم هم برخی از ما سرمان در گوشی خودمان است و در جمعهای مختلف فامیلی فقط حضور فیزیکی داریم.
در بسیاری از مواقع دیدهام که افراد وقتی دور هم جمع میشوند فقط یک احوالپرسی میکنند و هر کسی سراغ گوشی خودش میرود؛ یکی بازی میکند، یکی سراغ شبکههای اجتماعی میرود و... انگار همه وابسته به گوشیهایمان هستیم و در دنیای آن غرق شدهایم و انزوا را تجربه میکنیم. همه این موارد باعث میشود دچار بیتفاوتی شویم و بگوییم با تماس تصویری «دیدمش دیگه» و همیشه هم میگوییم «اگر کاری داشتید در خدمتم»! ولی خودمان نمیرویم، چون چه کاذب و چه واقعی، وقت کم میآوریم و این باعث میشود ترجیح دهیم در جمع نباشیم.
همه چیز پول نیست
یوسفی درباره تأثیر اقتصاد و میزان درآمد خانواده بر این موضوع گفت: یکی از فاکتورهایی که در مسائل اجتماعی تأثیرگذار است، مسائل اقتصادی است و به طور کلی در تمام پدیدههای اجتماعی، مسائل اقتصادی فاکتور مهمی است و بحثی هم در مورد آن وجود ندارد اما آن چیزی که در جریان است یک پدیده چند وجهی است که یک بعد آن مسائل اقتصادی است.
با وجود مدرن شدن، به معاشرت نیاز داریم
این پژوهشگر حوزه اجتماعی درباره راهکارهای افزایش ارتباطات و رفت و آمدها گفت: نمیتوانیم به گذشته برگردیم بلکه باید خودمان را با شرایط فعلی تطبیق دهیم زیرا نمیتوانیم به عصری که تکنولوژی نبود، برگردیم. مردم امروز، فضای مجازی را ترجیح میدهند تا اینکه دور و بر هم باشند.
باید در این سبک زندگی باشیم اما باید برای خودمان، فضای شخصیمان و ارتباطاتمان هم برنامه داشته باشیم. همچنین زندگیهایمان مدرنتر شده است ولی باید به ارتباط با آدمها، معاشرت با آنها و استفاده از تجربیات آنها توجه کنیم.
بــــرش
باید از ظرفیتهای ملی و مذهبیمان برای تأمین سلامت اجتماعی استفاده کنیم
یوسفی با بیان اینکه باید از ظرفیتهای ملی و مذهبیمان برای تأمین سلامت اجتماعی استفاده کنیم، گفت: در کشورهای دیگر به طور نمادین به تمام مناسبتها و اعیادشان اهمیت میدهند و دولت و رسانهها برای آنها برنامهریزی میکنند. مثلاً برای مناسبتهای خاص دولت برنامهریزیهایی را انجام میدهد تا همه مردم از امکانات به طور مناسب استفاده کنند در صورتی که ما چندان به این مسائل توجه نمیکنیم. توجه داشته باشید همه چیز به بودجه و پول مربوط نمیشود. مثلاً گران نشدن بلیت وسایل حملونقل بینشهری در آستانه سال نو، برای بسیاری از خانوادهها اهمیت دارد چون خیلی از افراد میخواهند به خانوادههایشان سر بزنند. بنابراین دولت با برنامهریزی میتواند برای رفاه مردم قدم بردارد، مثلاً اگر در ایام نوروز یا در مناسبتهای خاص قیمت بلیت سینماها یا برخی از تفرجگاهها کمتر شود، افراد زیادی میتوانند به همراه خانوادههایشان از این برنامهها لذت ببرند. همین برنامهها باعث میشود افسردگی در جامعه کاهش پیدا کند و با جامعه شادتری مواجه شویم. همه میدانیم که هورمون شادی با سلامت روح و جسم نیز ارتباط دارد. البته در این میان از نقش رسانهها نمیتوان غافل بود. رسانهها همیشه در رفتارهای اجتماعی تأثیرگذار بودهاند و همچنان هم این تأثیرگذاری را دارند به شرطی که متوجه این آسیب شده باشند و مردم را به رفت و آمد تشویق کنند تا تبلور آن در همبستگیهای اجتماعی هم نمود پیدا کند.