جای خالی اصحاب هنر در طراحی المانهای بهاری
حسین طباطبایی/ مجسمه ساز/ المان یا نماد شهری از جمله عناصر ویژه در طراحی شهری است. به کمک هنر معماری و پیکرهسازی مفاهیم خاصی به مخاطب انتقال داده میشود. یک المان شهری میتواند با متریال مختلف (انواع فلز، سنگ مرمر، فایبرگلاس، چوب، بتن و…) به شکل پیکره انسان، حیوان یا اشیا طراحی شود. همچنین میتوان از هنر انتزاعی (آبستره) در خلق آن استفاده کرد.المان شهری، هویت و تاریخچه، یادبود و معرف نماد یک شهر و منطقه میتواند باشد. علاقهمندی به شهر یا منطقهای خاص، به دلیل زیباییهای بصری است که مخاطبین به چشم دیدهاند. عابرین، مسافرین و شهروندان، آن مناطق را در ذهن خود با همان سمبلها و المانها یاد میکنند.
در عید نوروز آداب و رسوم خاصی برای برگزاری سال نو میان مردم رایج است؛ از چیدن سفره هفتسین تا خرید لباس نو، دید و بازدیدهای هر روزه و طراحی، ساخت و نصب المانهای نوروزی در سرتاسر شهر. المانها و ماکتهای سفره هفتسین با ابعادی بزرگ به میادین و خیابانها میآیند و مجسمههای نوروزی در شهرها نصب میشوند.
شهرها نیز از نمادهای مختلف محوطهسازی شهری برای عید نوروز استفاده میکنند و المانهای نوروزی همچون ماکت ننه سرما، المان تنگ ماهی و عکسهای نوروزی مختلف میتوانند ایدههای خاص و ویژهای برای زیباسازی شهرها در عید نوروز باشند.
در سالهای اخیر اقداماتی که در حوزه زیباسازی مناسبتی در دستور کار شهرداریها قرار گرفته است، گاهی با محتوای نوروز همخوانی ندارد. ریشهایترین معضل این گونه آثار، فقدان «تفکر طراحی» و امکانسنجی اجرایی آنهاست. این موارد باعث شده عمده این عناصر شهری (المان) به یک شیء دم دستی و بعضاً ناکارآمد تبدیل شوند که نه تنها هیچ ارتباطی با محتوای نوروز ندارند بلکه بعضاً در تناقضی آشکار با آن قرار میگیرند. نداشتن مدیریت زیباسازی و سفارشی بودن، از دلایل مهم در ناکارآمد بودن المانهای نوروزی محسوب میشود.
المانهایی که در ایام نوروز یا به مناسبتهای دیگری در شهرهای بزرگی مانند تبریز، تهران و… به کار میروند باید از اصول و استانداردهای بینالمللی پیروی کنند، زیرا اندازه المانهای شهری یا حتی جنسیت ترکیبات آنها بسیار حائزاهمیت است و نباید سبب آسیب رساندن به محیطزیست شود.
در حقیقت جدای از تهران به عنوان پایتخت فرهنگی و هنری و چند کلانشهر دیگر، بقیه شهرهای ایران از فقدان مدیران فرهنگی در حوزه زیباسازی شهری بشدت رنج میبرند. از اینرو میتوان در نظر گرفت که با اصلاح دیدگاههای کلان در حوزه مدیریت فرهنگی، شهرداریها بخصوص زیباسازی شهری به یک چهارچوب قابل توسعه در زمینه خلق آثار شاخص در زمینه نوروز دست یابد. این امر در سایه سیاستگذاری دقیق و رعایت موازین تخصصی زیباسازی منظر میتواند گرهگشای آنچه ذکر شد باشد.
به هر ترتیب باید دانست که اگرچه عمده این آثار بنا بر شاخصه تعامل اجتماعی مورد قبول جامعه هستند، اما بهتر است جدای از این قابلیت، مسائل فرهنگی و اجتماعی هم چاشنی آن شود. حضور متخصصین هنر و صاحبان ایده با توجه به مقتضیات مذهبی، قومیتی و فرهنگی میتواند فرصت مناسبی برای تأمین این گونه آثار فراهم آورد تا به جای استفاده از تکنیسینهای فاقد ذوق طراحی، اصحاب هنر با دقت نظر و تخصص یاریگر چنین اتفاقاتی باشند.