«تکنولوژی اعمال قدرت» از نگاه میشل فوکو
تکنیک اعتراف
شبکههای مجازی چطور ما را رؤیتپذیر و قابل کنترل میکنند؟
یاسین جلاییان
خبرنگار
1 در دنیای امروز نهادهای قدرت با استفاده از تکنولوژی، روشهای جدیدی برای اعمال قدرت پیدا کردهاند؛ «تکنیک اعتراف» تنها یکی از این راه و روشهاست. این روزها بدون اینکه بدانیم و کسی مجبورمان کرده باشد همه مشغول اعتراف هستیم. اعتراف به اینکه چه هستیم و که هستیم؛ شبکه ارتباطات و علایق و تمایلاتمان چیست؛ چگونه میاندیشیم؛ زیست فردی و اجتماعیمان را با چه سبک و سیاقی سامان میدهیم؛ به چه فرد و نهادی دلبستگی داریم؛ از چه اموری پرهیز داریم و... هر روز شبکههای اجتماعی و رسانههای مجازی ما را ترغیب و تشویق میکنند که خود را هرچه بیشتر روایت کنیم و از درونیات ذهن و زندگی خود برای دیگران بگوییم؛ غافل از اینکه هرچه بیشتر رؤیتپذیر شویم در انقیاد بیشتری قرار میگیریم.
2 برای همه ما پیش آمده که وقتی میخواستیم کسی را بشناسیم یا از علایق و سبک زیست و شیوه تفکر او باخبر شویم سراغ شبکههای اجتماعیاش رفتیم و مثلاً با اسکرول کردن صفحه اینستاگرام یا تلگرام او بدون هیچ پرسش و پاسخی به همه این اطلاعات و حتی بیش از آنچه انتظار داشتیم، رسیدهایم. میشل فوکو، در بحث «تکنولوژیهای اعمال قدرت» به «تکنیک اعتراف» اشاره میکند که به واسطه رسانههای مجازی و شبکههای اجتماعی در خدمت استراتژی قدرت قرار میگیرد.
رسانههای مدرن در قالبها و شیوههای مختلف، انسان معاصر را متقاعد، تشویق و حتی وادار میکنند تا هرچه بیشتر خود را روایت کند تا رؤیتپذیرتر شود. افراد وقتی شفاف شوند، شکننده میشوند. بیشک مهندسی افکار، به انقیاد درآوردن و کنترل انسانهایی که تمام وجوه ذهن و منویات آنان آشکار است بدون چالشتر است و این را فوکو «تکنیک اعتراف» مینامد که به واسطه تکنولوژیهای روز اعمال میشود. اینچنین است که افراد بدون اینکه مطلع باشند به فردیتهای قابلکنترلی بدل میشوند.
به قول فوکو «رؤیتپذیری» دامی بیش نیست که جلوی پای انسان مدرن پهن شده است و ما با میل و رغبت به این دام پا میگذاریم. به همین دلیل در عصر ارتباطات شاید قدرتمندترین افراد، اتفاقاً کسانی باشند که هنوز پا به این تله نگذاشتهاند و برای شبکه پیچیده قدرت رؤیتپذیر نشدهاند.
3 در نگاه فوکو «معرفت» پیوند وثیقی با شبکههای «قدرت» دارد؛ قدرت، معرفت را تولید میکند چون معرفت به قدرت خدمت میکند و هیچ قدرتی نیست که شبکه معرفت همبسته خود را ایجاد نکرده باشد و هیچ معرفتی هم نیست که بانی روابط قدرت نباشد. اینچنین است که معادلات قدرت در دنیای مدرن بسیار پیچیده شده و «فرد» یکی از اجزای قوامبخش آن است که نمیتواند خارج از دایره قدرت بنشیند و نظارهگر آن باشد بلکه بازیگر اصلی آن است. از این رو «شناخت قدرت»، «کشف روابط قدرت»، «تکنیکهای اعمال قدرت» از اصول قوامبخش منظومه فلسفی فوکو است.
از دیدگاه فوکو قدرت در دنیای مدرن نوعی «استراتژی» است که تحت مالکیت طبقه خاص یا شخص خاصی نیست بنابراین افراد، مالک یا کارگزار آن نیستند بلکه مجرای تحقق آن هستند و این استراتژی قدرت از کثرت روابط میان نیروها حاصل میشود. بنابراین فوکو معتقد است «قدرت» شبکهای است که همه در آن گرفتارند. چنین قدرتی، از طریق «فردیتسازی» و «رؤیتپذیر کردن»، جامعه انضباطی را میسازد. چنین جامعهای با نظارتهای سلسلهمراتبی و قضاوتهای هنجارساز، قدرت انضباطی خود را شکل میدهد و با اعمال تکنولوژیهای کنترلی همچون امتحان کردن، محبوس کردن، تفکیک فضا و... سعی میکند رفتار اجتماعی افراد را آنقدر بهنجار و کنترلپذیر کند که دیگر نیاز به سرکوبشان نباشد.
در چنین سیستمی «فرد» هم محصول قدرت و هم ابزار تبلور آن است و شناخت فرد سرآغاز شناخت قدرت است. از این رو است که تکنولوژیهای روز هرچه بیشتر به «تکنیک اعتراف» متوسل میشوند تا با فردیتسازی و رؤیتپذیر کردن افراد در شبکههای اجتماعی، آنان را کنترلپذیر کنند.