ادعای متهم در دادگاه:

جــادوی دختـر خالــه‌ام مــرا قاتــل کــرد

گروه حوادث/ مرد میانسال که پس از آتش زدن و قتل همسرش از سوی فرزندانش بخشیده شده بود، در حالی از جنبه عمومی جرم محاکمه شد که مدعی است یکی از زنان فامیل او را جادو کرده و ناخواسته دست به این جنایت زده است.

به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، این حادثه در آخرین روزهای اسفند دو سال پیش در خانه‌ای واقع در ورامین رخ داد و مردی 50 ساله با ریختن بنزین روی خود و همسرش آتشی برپا کرد که باعث سوختگی هر دو نفر شد و زن جوان به علت شدت بالای سوختگی در بیمارستان جان باخت.
از آنجا که مرد میانسال خودش نیز دچار سوختگی سطحی شده بود در بیمارستان بستری شد.
 در این زمان مأموران به تحقیق از همسایه‌ها پرداختند. یکی از همسایه‌ها گفت: در خانه بودیم که صدای درگیری و داد و فریاد شنیدیم، بچه‌های این زوج فریاد می‌زدند و می‌گفتند خانه آتش گرفته و از همسایه‌ها کمک می‌خواستند.
وقتی مقابل خانه آنها رفتیم پدر خانواده در را قفل کرد و اجازه نداد وارد خانه شویم، اما بالاخره توانستیم در را بشکنیم و وارد شویم و آنها را به بیمارستان برسانیم.
با توجه به شواهد و مدارک و عمدی بودن آتش‌سوزی، مأموران به تحقیق از پدر خانواده پرداختند که وی به آتش زدن همسرش اعتراف کرد و گفت: من و همسرم اختلاف داشتیم، شب حادثه عصبانی شدم و با ریختن بنزین خانه را آتش زدم، می‌خواستم خودم را هم بکشم اما زنده ماندم.
 در حالی که پرونده روند قانونی خود را طی می‌کرد، چهار فرزند مقتول با مراجعه به دادگاه از قصاص پدرشان گذشت کردند.
 به این ترتیب وی از جنبه عمومی جرم در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به اتهام قتل عمدی همسرش از خود دفاع کرد.

در دادگاه چه گذشت؟
 در ابتدای جلسه متهم نخست به تشریح جزئیات ماجرا پرداخت و گفت: من و همسرم سال ۶۸ برای زندگی از افغانستان به ایران آمدیم. ما چهار فرزند داریم و من با جمع‌آوری و فروش ضایعات خرج زندگی‌مان را تأمین می‌کردم. زندگی خوبی داشتیم و راضی بودیم تا اینکه بر سر موضوعی با دختر خاله‌ام اختلاف پیدا کردیم و رفت‌و‌آمد نداشتیم تا اینکه شب قبل از حادثه ما به خانه یکی از بستگان میهمانی دعوت شدیم که دختر خاله‌ام هم آنجا بود. وقتی از میهمانی به خانه برگشتیم من و همسرم اصلاً حالمان خوب نبود.
مطمئن بودم دختر خاله‌ام ما را جادو کرده و چیزی به خورد ما داده بود به همین خاطر تصمیم به خودکشی گرفتم. یک گالن ۴ لیتری بنزین را که در موتور سه چرخم داشتم، آوردم. همسر و فرزند کوچکم را از اتاق بیرون کردم تا آسیب نبینند.
به همسرم گفتم از این زندگی خسته شده‌ام و می‌خواهم به آن پایان دهم. گالن بنزین را در خانه ریختم اما همسرم جلو آمد و می‌خواست مانع شود که یکباره خانه به خاطر روشن بودن بخاری شعله‌ور شد و من و همسرم در آتش سوختیم. من بلافاصله او را به حمام بردم تا آتش را خاموش کنم اما آب باز نشد و همسایه‌ها ما را به بیمارستان رساندند.
 قاضی پس از شنیدن حرف‌های متهم گفت: اما همسایه‌ها گفته‌اند تو در را قفل کردی و مانع ورود آنها شدی. چطور مدعی هستی عمدی همسرت را آتش نزدی؟
متهم پاسخ داد: من اصلاً چیزی به خاطر ندارم.
 قاضی گفت: پسرت گفته آن شب با مادرش دعوا کردی و به عمد بنزین را روی سر همسرت ریختی و او را آتش زدی.
مرد میانسال گفت: من با همسرم مشکلی نداشتیم که بخواهم او را آتش بزنم.
 آن شب می‌خواستم خودم را آتش بزنم تا بمیرم اما ناخواسته این اتفاق افتاد الان هم فرزندانم از قصاص من گذشت کرده‌اند، هر چند آنها به چشم قاتل مادرشان به من نگاه می‌کنند و این برای من خیلی عذاب‌آور است و آرزو می‌کنم کاش مرا نمی‌بخشیدند و اعدام می‌شدم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی مرد آتش‌افروز را صادر کنند.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و چهارصد و بیست و دو
 - شماره هشت هزار و چهارصد و بیست و دو - ۲۱ اسفند ۱۴۰۲