روایتی از تنوع آدم‌های انقلابی در مسیر رسیدن به هدفی مشترک

مصطفی
وثوق‌کیا

روزنامه‌نگار

هفته‌ای که گذشت فصل دوم سریال «سرزمین مادری» به اتمام رسید؛ سریالی که بعد از یک دهه روی آنتن رفت و در فضای بی‌اعتمادی مخاطب به صداوسیما ذبح شد اما با این حال کم‌کم خود را بالا کشید و حالا در صدر نظرسنجی‌های صداوسیما با حدود 29 درصد مخاطب قرار دارد. شاید اگر این سریال در زمان خودش پخش می‌شد مخاطب واقعی‌اش را پیدا می‌کرد هر چند به نظر می‌رسد بازپخش‌‌های بعدی این سریال بتواند مخاطب بیشتری را برای صداوسیما و این سریال به ارمغان بیاورد. «سرزمین مادری» در فصل اول سعی کرد وقایع منتهی به کودتای 28 مرداد را به تصویر بکشد. روایت درست و واقعی منطبق با مسائل تاریخی از جمله اتفاقاتی بود که در سریال نمایش داده شد. سازندگان اثر بدون توجه به هیاهوها سعی کردند تاریخ را طوری در قالب قصه توصیف کنند که مخاطب درک درستی از وقایع داشته باشد.
نمایش جزئیات تاریخی اگر فاقد عنصر قصه و داستان‌پردازی باشد در نهایت یک گزارش تاریخی است که در قالب تصویر نمایش داده می‌شود و نتیجه‌اش همان معمای شاه می‌شود اما در «سرزمین مادری» ما هم حضور توده‌ای‌ها را دیدیم و هم کودتا دیدیم بدون آنکه به صورت گل‌درشت بخواهد بخشی از تاریخ را مصادره کند، بلکه وقایع تاریخی طوری در داستان چیده شده که مخاطب خودش سیر وقایع را متوجه می‌شود. اگر فصل اول سریال را مقدمه بدانیم باید فصل میانی یا دوم سریال «سرزمین مادری» را یکی از مهم‌ترین آثار تاریخی درباره انقلاب اسلامی بدانیم. در این فصل موضوعاتی در قالب نمایش مطرح شده که تقریباً سابقه نداشته است.
اگرچه تاریخ مستندات زیادی درباره حضور بهائیت در ساختار حکومت پهلوی دارد، اما کمتر نمایش تصویری بوده است که تا به حال درست و دقیق آن را نشان داده باشد اما این مسأله در سرزمین مادری به درستی با نشانه‌گذاری‌های آشکار بیان شد و حتی ناراضیان داخل سیستم آن را نیز برای مخاطب نمایان کرد. از دیگر اتفاقات مهمی که فصل دوم «سرزمین مادری» به آن به درستی و با استفاده از عناصر نمایشی پرداخت مسائل مربوط به شروع قیام حضرت امام بود.
به کارگیری عنصر درام و شخصیت‌پردازی صحیح باعث شد مخاطب کنجکاو شود تا درباره آن بداند. نمایش فاجعه حمله خونین عناصر پهلوی به مدرسه فیضیه بخشی از این روایت بود که به درستی در قالب خود نشسته بود و مخاطب صرفاً یک بخشی از تاریخ را تماشا نمی‌کرد بلکه داستانی را مشاهده می‌کرد که در یک بازه تاریخی رخ داده و سازنده علاوه بر روایت قصه آن مسأله تاریخی را نیز بازگو می‌کند؛ امری که اتفاقاً باعث می‌شود مسأله از قالب اثر بیرون نزند. اما اوج کار «سرزمین مادری» را باید در مواجهه بخشی از طیف مذهبی با قیام امام خمینی دانست؛ مذهبی‌هایی که با استدلال‌های نخ‌نماشده‌ای چون هدررفتن خون مسلمین سعی داشتند سکوت در برابر ظلم پهلوی را توجیه کنند و حرکت امام علیه رژیم طاغوت را ماجراجویی می‌‌خوانند. هوشیاری تیم «سرزمین مادری» آنجا بود که رهی به عنوان شخصیت اصلی داستان با این طیف پیوند خانوادگی پیدا می‌کند و ماجرا این قدر پیش می‌رود تا مقابله این قبیل مذهبیون متحجر به همکاری با دستگاه ساواک و مقابله با حرکت و مبارزه مردم برسد.
این روایت‌سازی در قالب تصویر به حدی در جای خود درست روایت شده است که کسی نمی‌تواند ایرادی به آن وارد کند، چرا که حضرت امام بارها خون‌ دل خوردن خود از این جماعت متحجر را عیان کرده بود. از سوی دیگر «سرزمین مادری» از مبارزین علیه پهلوی یکسره شخصیت‌های سفید و مثبت ارائه نکرده است بلکه سعی کرده  تا با نشان دادن طیف متنوع، قیام امام را حرکتی انسان‌ساز نمایش دهد. در این راستاست که شخصیتی چون ناصر قصاب در ابتدای اثر در خدمت عمله ظلم پهلوی قرار دارد اما در ادامه در خدمت مبارزه با ظلم حرکت می‌کند.
 همچنین شخصیت قاسم با بازی جواد عزتی را که در اثر شکنجه تمام مبارزان اطراف خود را لو می‌دهد نیز در سریال می‌بینیم. این چنین می‌شود که مخاطب جمع متنوعی از آدم‌های انقلابی را می‌بیند که برای یک هدف مشترک که همان روایت درست از تاریخ معاصر است، جمع شدند اما افسوس که حاشیه‌های ده سال قبل باعث شد جمع طلایی بازیگران آن بهم بخورد و در فصل سوم بازیگران جدیدی به «سرزمین مادری» اضافه شوند که ممکن است در روند آن کمی اخلال ایجاد کند. در مجموع «سرزمین مادری» یکی از بهترین فرصت‌های نمایشی در تاریخ جمهوری اسلامی است که این چنین هنرمندانه درباره دوران پهلوی ساخته شده است و جا دارد مسئولان فرهنگی قدر این حرکت درست را بدانند و به طریق شایسته سازندگان و بازیگران آن را تقدیر کنند.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و چهارصد و شانزده
 - شماره هشت هزار و چهارصد و شانزده - ۱۴ اسفند ۱۴۰۲