مختصات جغرافیای فرهنگی ایران

سلوک جامعه دانا

جامعه‌ای که پویایی و سینوسی ‌بودن فرهنگ را درنیابد، پیوسته دچار شوک‌های فرهنگی می‌شود

از سی سال پیش ارائه تعریفی از «فرهنگ» روی میز اهالی علوم‌ انسانی قرار گرفت اما با گذشت سه دهه هنوز به تعریف درستی از فرهنگ نرسیده‌ایم. این در حالی است که از رهگذر تعریف فرهنگ است که اساساً سیاستگذاری فرهنگی و برنامه‌ریزی فرهنگی محقق می‌شود. بسیاری از مشکلات جامعه ما به همین نداشتن تعریف مشخص و معینی از فرهنگ برمی‌گردد.

دکتر ابراهیم فیاض
استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران

مرزهای سیال فرهنگ
تعریف فرهنگ همچون خود «فرهنگ» بشدت نسبی است؛ مرزهای آن سیال است. فرهنگ، بی‌تعینی به وجود می‌آورد و به هر امری بار شود، نسبی می‌شود و این «جامعه» است که استاندارد، مرز و تعین درست می‌کند. بنابراین اولین گام در تعریف فرهنگ، فهم این نسبیت است و متأسفانه در ایران نسبیت فرهنگ را آن‌گونه که باید درک نکرده‌ایم و به همین دلیل در سیاستگذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌های فرهنگی گاه با چالش مواجه می‌شویم.
 
از انقلاب اجتماعی تا انقلاب فرهنگی
حرکت ما در جریان پیروزی انقلاب مبتنی بر «انقلاب‌ اجتماعی» بود، به همین دلیل تعین داشت و طی آن «عدالت» به شکل جدی و با شدت مطالبه شد، اما بعد از انقلاب که «انقلاب فرهنگی» در دستور کار قرار گرفت، همه چیز فرهنگی و به تبع نسبی شد. متعاقب آن از جامعه‌شناسی و فلسفه به سمت عرفان حرکت‌ کردیم و طی آن جامعه کاملاً فرهنگی و عرفانی شد و تعین از بین‌ رفت، هنجارها و اخلاقیات کمرنگ ‌شد و امروز می‌توان مدعی شد هیچ تعینی در جامعه وجود ندارد. در واقع فرهنگ‌محوری که در فلسفه ملاصدرا ریشه دارد، ما را به نقطه کنونی رسانده است.
 
انقلاب فرهنگی کردیم یا انقلاب فرهنگی شدیم؟
انقلاب فرهنگی محصول همین فرهنگ‌محوری ما بود و پرسشی که باید امروز در برابر خود قرار دهیم این است که بعد از 4 دهه انقلاب فرهنگی کردیم یا انقلاب فرهنگی شدیم؟ واقعیت این است که ما انقلاب فرهنگی شدیم و شاهد این مدعا هم همین بی‌تعینی‌هاست. «لباس و پوشش»، خود نوعی تعین است و مسأله‌ شدن پوشش و تعین‌زدایی از آن، یکی از شواهد این انقلاب فرهنگی است.
نداشتن تعریف مشخص از فرهنگ، جامعه را دچار آسیب‌های بسیاری می‌کند، اما فارغ از این مسأله باید به این نکته هم توجه داشت که «مکان» و «زمان» در فرهنگ اهمیت بسیاری دارد و فرهنگ همواره از این دو مؤلفه متأثر است. در زمانه ما عنصر «زمان» اولویت بیشتری یافته است، نکته‌ای که در تعریف فرهنگ نباید از آن غفلت کرد.
اما منظور از اولویت‌ یافتن زمان بر مکان در تعریف فرهنگ چیست؟ تحت‌تأثیر زمان؛ ماهیت، هویت و معنای فرهنگ عوض می‌شود و به دلیل همین زمان‌مندی است که فرهنگ بشدت سیال و ضد تعین می‌شود. این نکته‌ای است که به درستی آن را فهم نکرده‌ایم. جامعه‌ای که پویایی و سینوسی ‌بودن فرهنگ را درنیابد، پیوسته دچار شوک‌های فرهنگی می‌شود.
 
فرهنگ هیچ‌گاه انحطاط نمی‌یابد!
«شوک فرهنگی» با «انحطاط فرهنگی» متفاوت است. جامعه پیوسته در حال پیشرفت است بنابراین فرهنگ انحطاط پیدا نمی‌‌کند. جامعه ما به لحاظ فرهنگی هیچ‌گاه پس‌رفت نداشته و همواره در حال پیشرفت است. استاد محمد‌ابراهیم باستانی‌پاریزی در گفت‌وگویی وقتی در برابر این پرسش قرار می‌گیرد که تاریخ رو به پیشرفت است یا عقب‌گرد، تأکید می‌کند تاریخ همواره رو به پیشرفت است. از نظر او، حتی حمله مغول برای ما پیشرفت بود چراکه اقدامات خوارزمشاهیان و مسائلی که برای مردم رقم‌ زدند به مراتب بدتر از حمله مغول بود. حرکت رو به جلو اساس ساختار جهان است. امروزه می‌بینیم ناخالصی‌های جامعه که قبلاً در متن بودند در حال به حاشیه رفتن هستند و جامعه اساساً رو به پاکی می‌رود. این، روند تحول جامعه است.
ما باید فرهنگ را با وضعیت فعلی تعریف‌ کنیم. تحولات در جامعه ایران از پویایی بالایی برخوردار است تا آنجا که می‌توان مدعی شد مردم از سیاستگذاران جلوتر هستند، چون مردم زندگی می‌کنند و زندگی آنان هم تابع ما نیست. در زمانه ما زمان و تاریخ بشدت سرعت گرفته ‌است و فرهنگ از بعد زمانی در حال رشد است تا آنجا که زمان، خود را بر مکان و جغرافیا تحمیل می‌کند.
 
مردم، جامعه و فرهنگ را پیش‌ می‌برند
فلسفه اسلامی هم به زمان‌مندی اولویت می‌دهد. در دوره پست‌مدرن است که زمان‌محوری برجسته می‌شود. جمهوری اسلامی ایران هم با اولویت دادن به زمان، خط‌مقدم حرکت در جهان محسوب می‌شود. زمان‌محوری با انقلاب همراه است. اعتقاد ما به امام زمان(عج) خود گواه و نشانی از این زمان‌محوری است. ایشان بر زمان امامت می‌کند، ولی‌عصر و صاحب عصر است.
این در حالی است که مدرنیته مکان‌محور و تئوری سیاسی‌اش دولت-ملت بود، اما امروزه با زمان‌محوری در حال عبور از این تئوری هستیم و باید از دولت-مردم صحبت ‌کرد. امروز قدرت دست مردم است. در این تئوری، این مردم هستند که قدرت را پیش می‌برند و ایرانیان بنیانگذار این تئوری هستند. بنابراین به جای اینکه از نظر تئوری وحشت‌زده شویم باید بدانیم که اتفاقاً در این زمینه جلو هستیم. منتهی تحلیلگران و سیاستگذاران ما اغلب  از تحولاتی که مردم رقم می‌زنند عقب می‌مانند، از این‌رو فهم و درک این تحولات فرهنگی برای برخی از کارگزاران ما دشوار و پیچیده می‌شود. مردم، جامعه را پیش می‌برند اما سیاستگذاران ما از تحولات وحشت‌زده می‌شوند چون شناخت درست و دقیقی از تحولات و حرکت مردم ندارند.
 
لزوم تئوریزه کردن تحولات فرهنگی
مشکل اصلی ما این است که قصد داریم با غرب و تئوری‌های غربی تحولات فرهنگی جامعه خودمان را درک و فهم کنیم، در حالی که امروزه ما ایرانیان خط‌مقدم حرکت هستیم. سال گذشته کیسینجر بر این امر اعتراف و عنوان کرد هند و چین از لحاظ فرهنگی تابعی از ما هستند و تنها جایی که مثل ما فکر و حرکت نمی‌کند، ایران است. آیزنهاور هم در جایی مطرح می‌کند اگر ایرانیان سخت‌افزار داشته باشند به قدرت جهانی بدل شده و تمدن جهانی خواهند ساخت، باید از دسترسی آنها به سخت‌افزار جلوگیری کنیم.
بنابراین باید در برابر تحولات جامعه شوکه نشویم. همه منطقه از نظر فرهنگی به ما وابسته‌اند. ما فلات مرکزی فرهنگ ایران هستیم و باید به پیشتازی مردم در رقم زدن تحولات اعتماد کنیم و بکوشیم این حرکات و تحولات مردمی را با ادبیات جامعه خودمان فهم و تئوریزه کنیم.
یکی از نشانه‌های جوامع دانا، خلاصی و رهاندن خود از جبر است. اروپا نخست از رهگذر ایمانوئل کانت خود را «از جبر طبیعت» و از رهگذر هگل خود را «از جبر تاریخ» رهانید و رنسانس را رقم زد. جبر باعث تکرار است و جوامع دانا باید با پس زدن جبر خود را از تکرار رها سازند.
 
 مکتوب حاضر متن ویرایش و تلخیص شده «ایران» از سخنرانی دکتر فیاض است که در نشست «مختصات جغرافیای فرهنگی ایران؛ از ملاحظات محلی تا دلالت‌های ملی» در محل پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارائه ‌شده است.

 

بــــرش

تحولات فرهنگی جامعه ایران را نمی‌توان با تئوری‌های غربی فهمید

مشکل اصلی ما این است که قصد داریم با غرب و تئوری‌های غربی تحولات فرهنگی جامعه خودمان را درک و فهم کنیم، در حالی که امروزه ما ایرانیان خط مقدم حرکت هستیم. سال گذشته کیسینجر بر این امر اعتراف و عنوان کرد هند و چین از لحاظ فرهنگی تابعی از ما هستند و تنها جایی که مثل ما فکر و حرکت نمی‌کند، ایران است. آیزنهاور هم در جایی مطرح می‌کند اگر ایرانیان سخت‌افزار داشته باشند به قدرت جهانی بدل شده و تمدن جهانی خواهند ساخت، باید از دسترسی آنها به سخت‌افزار جلوگیری کنیم.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و چهارصد و شش
 - شماره هشت هزار و چهارصد و شش - ۳۰ بهمن ۱۴۰۲