کارشناس مسائل غرب آسیا در گفتوگو با «ایران» آخرین تحولات جنگ غزه را بررسی کرد
رویکرد دیپلماسی تهران برای پایان تجاوزگری صهیونیست ها
جنگ در غزه زیر سایه مجموعه ناکامیهایی که رهبران صهیونیستی در چهار ماه اخیر متحمل شدهاند، همچنان ادامه دارد و به نظر میرسد آنها ناظر بر تلاشهای نافرجام خود قصد گشودن جبهههای جدید جنگ از جمله حمله به گذرگاه رفح را دارند. وزیر امور خارجه ایران در چنین فضایی به منظور پیشبرد فرایند دیپلماتیک مرتبط با این رویدادها راهی شماری از کشورهای منطقه از جمله لبنان، سوریه و قطر شده است. محسن فائضی، کارشناس مسائل منطقه در گفتوگو با «ایران» به بررسی این تحولات پرداخته است.
با اوج گرفتن خبرها مبنی بر احتمال حمله رژیم صهیونیستی به رفح، امریکا مخالفت خود را با پیشروی اسرائیل در جنگ غزه علنیتر از گذشته مطرح کرده است. آیا این مسأله با توجه به توافق آتشبسی که اخیراً درباره تبادل اسرا مطرح شده، میتواند به افزایش شکافها میان اسرائیل و امریکا بینجامد؟
جمعیت انسانی رفح، نگرانیهای زیادی را در خصوص سرایت دامنه جنگ به این منطقه ایجاد کرده است، چرا که حمله به آنجا، میزان فاجعه و فشارهای اجتماعی را از آنچه که هست، بیشتر میکند. این موضوع اما برای امریکا از اهمیت بسیار بالاتری برخوردار است و هر آن، شکافها میان مقامهای این کشور با اسرائیل را بیشتر میسازد. نزدیک شدن به زمان انتخابات یکی از مؤلفههای مهمی است که جو بایدن رئیسجمهور امریکا را به سمت و سوی کمرنگ کردن فضای جنگی در فلسطین سوق میدهد و همین امر میتواند سبب مخالفت او با ادامه جنگافروزی اسرائیل شود. در حال حاضر جو بایدن با دو طیف مختلف سر و کار دارد. او از یک سو از سمت تندروهای امریکایی متهم میشود که حمایت درستی از اسرائیل نمیکند. بایدن حتی از درون اسرائیل هم این را میشنود. چندی پیش، «بن گویر»، وزیر امنیت ملی اسرائیل میگفت که اگر ترامپ بر سر کار بود، اتفاقاتی اینگونه رخ نمیداد و فشاری روی اسرائیل از سوی امریکا صورت نمیگرفت. از سوی دیگر برخی از بدنه رأیدهندگان به بایدن که از مسلمانان و عربهای امریکا هستند، سبب نگرانی در کمپین انتخاباتی وی شدهاند، چرا که آنان از این بابت ناراحت هستند که بایدن نتوانسته جنگ را کنترل کند و آن را به پایان برساند. لذا جنگ غزه به نحوی که هم تندروها راضی باشند و هم مشکلی در روند انتخاب بایدن برای دوره دوم ریاست جمهوری ایجاد نکند، به پیش نمیرود. در کنار این دو مورد، مخالفتهای جدی در مورد طولانی شدن جنگ بر سر حمله به رفح وجود دارد. یکی از مؤلفههای جدی در این حمله این است که آتشبسهایی که مطرح میشود هم به تعویق خواهد افتاد.
بنابراین با جدی شدن احتمال این حمله، فرایند مذاکرات آتشبس هم تحت تأثیر قرار میگیرد؟
صحبت بر سر این است که احتمالاً از دو هفته دیگر حملات به رفح شروع شود و بعد از آن هم یک یا دو ماه طول بکشد. اگر قرار به حمله به رفح باشد ما تا دو یا سه ماه دیگر هم آتشبس نخواهیم داشت. در مجموع اتفاقاتی که در منطقه رخ میدهد، سبب نگرانی امریکا شده است و میتوان گفت مقامات این کشور به دلیل قرار گرفتن در فضای انتخاباتی، حمله به رفح را برنمیتابند و سعی در ایجاد مانع بر مسیر اجرای آن دارند.
در شرایط کنونی تأکید کشورهای منطقه بر راهکار دو دولتی هم افزایش یافته است. این مورد را ناظر بر چه گزارههایی از سوی کشورهای منطقه میدانید؟ با توجه به اینکه ایران هم اعلام کرده که مخالف اجرای طرح دو دولتی است.
یکی از نتایج طوفانالاقصی این بود که مسأله دو دولتی بعد از مرگ یاسر عرفات، بار دیگر زنده شد. طیفی از اروپاییها، امریکاییها و کشورهای عربی دوباره به ادبیات دو دولت بازگشته و عنوان میکنند که باید حقوق فلسطینیها به آنها داده شود تا مسأله حل شود؛ یعنی در 20 سال گذشته حقوق فلسطینیها فراموش شده بود و الان در ادبیات رسمی امریکاییها، انگلیسیها و... قرار گرفته است. مقامات این کشورها به کرات حرف از شکلگیری دولت فلسطینی میزنند و تنها راهحلی که به ذهنشان میرسد این است که فلسطینیها دولت ندارند. بنا به ادعای این کشورها حقوق مردم فلسطین باید بر مبنای این فرمول محقق شود و به اعتقاد آنها اگر قرار است حماس هم مهار شود راهحل آن دو دولتی است.
لذا طوفانالاقصی مسأله دو دولتی را زنده کرد. در این مسیر، یک جریان سازش عربی و طیفی از اروپاییها و حتی دموکراتهای امریکا قصد مصادره طوفانالاقصی را دارند تا در پایان، هم به سوی بحث دو دولتی رفته و طرف فلسطینی را مجاب به پایان جنگ کنند و هم اینکه در افکار عمومی دست برتر داشته باشند که بگویند ما توانستهایم امتیازاتی را برای فلسطینیها بگیریم و اینگونه نبوده که طرف اسرائیل باشیم. مطرح شدن دو دولتی هم فرصتی برای عربستان است که بتواند عادیسازی را محقق سازد. این صحبت سه، چهار سال اخیر عربستانیهاست که شرط عادیسازی با عربستان تحقق دولت فلسطینی است. در این میان طیف تشکیلات خودگردان برگزیده خواهد شد و فشار روانی اجتماعی و افکار عمومی از روی محور سازش عربی نه تنها کم میشود بلکه مثبت هم میشود. یعنی به عنوان یک دستاورد میتواند آن را ارائه کند و بگوید که توانسته است صهیونیستها را وادار به پذیرش دو دولتی کند.
امریکا نسبت به ورود حزبالله لبنان به جنگ نیز نگرانیهای زیادی دارد و در پیامهای خود به ایران هم این نگرانیها را مطرح کرده است. با وجود این چقدر جنگ میان اسرائیل و حزبالله را محتمل میدانید؟
برای اسرائیلیها هر اتفاقی که در پایان جنگ غزه رخ دهد، بازگشت شرایط به پیش از 7 اکتبر در جبهه شمالی، مسأله بسیار مهمی است. بنابراین به نظر میرسد که جنگ در لبنان محتمل باشد. باید دید که شرایط چگونه پیش خواهد رفت. رفتار حزبالله هم مهم است. اینکه حزبالله پس از پایان جنگ چه رفتاری انجام خواهد داد از اهمیت زیادی برخوردار است. حداقل نسبت به ماه گذشته، وقوع جنگ در جبهه شمال به نظر جدیتر شده و اسرائیلیها با آن حجم اتفاقاتی که در منطقه شمال افتاده شاید ناچار به جنگ با حزبالله شوند، چراکه حزبالله در همین چند وقت اخیر در جبهه شمال، 1000 حمله به دکلهای مخابراتی، جاسوسی، دوربینها و... صهیونیستها داشته است و به همین منظور برای اسرائیلیها، شرایط امنیتی و اجتماعی در مرز لبنان در وضعیت قرمز قرار دارد و اسرائیل وظیفه خود میداند که آن را تغییر دهد. حال این تغییر با مذاکرات و فشار سیاسی خواهد بود، یا با جنگ.
جدیدترین سفر وزیر امور خارجه ایران به کشورهای منطقه را در این شرایط با چه اهدافی و چگونه ارزیابی میکنید؟
سفر آقای امیرعبداللهیان به منطقه که برای چندمین بار از آغاز جنگ غزه انجام میشود، بموقع بوده است اما ایران هم باید ابتکارات بیشتری به خرج دهد تا بتواند نقش جدیتری را در فرایندهای جاری دیپلماتیک برای تسهیل توقف جنگ ایفا کند.