انقلاب اسلامی، تکثرها را چطور به وحدت رساند؟

خرد همبستگی

تکثر و تضاد، جزئی جدایی‌ناپذیر از حیات اجتماعی- سیاسی یک جامعه است

تکثر و تضاد، جزئی جدایی‌ناپذیر از حیات اجتماعی - سیاسی یک جامعه است. از این رو، نحوه مواجهه با این تکثر و تضاد‌ها در حفظ پویایی و حیات یک جامعه نقش مهمی دارد. در این گفتار، کوشش می‌شود نحوه مواجهه با این تضادها را از رهگذر اندیشه‌های حضرت امام خمینی(ره) بررسی کنیم. اینکه چگونه حضرت امام(ره) از ورای این تضادها و نزاع‌ها به الگویی واحد تحت عنوان «انقلاب اسلامی» رسیدند.

دکتر سجاد صفارهرندی
جامعه‌شناس و رئیس پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی

تکثرهایی که با انقلاب اسلامی به وحدت رسید
انقلاب ‌اسلامی در شرایطی در دل جامعه ایران رخ ‌داد که شاید نه به اندازه امروز اما به‌طور معناداری در جامعه، تکثر، تنوع و حتی تضادهایی داشتیم. بخشی از این تضادها به منافع عینی و موقعیت‌‌های اجتماعی، بخشی به سبک‌های زندگی و نگرش‌های فرهنگی و بخشی به ایده‌ها، رویکردها، دیدگاه‌های اعتقادی و نظری برمی‌گشت. حتی در درون بخش مذهبی هم نزاع‌ها و تضادهایی جدی‌ وجود داشت. در سال‌های منتهی به پیروزی انقلاب‌ اسلامی چند شخصیت داریم که موضوع مناقشات گسترده در دل بخش مذهبی جامعه ایران بودند؛ از آن جمله می‌‌توان به دکتر علی شریعتی اشاره ‌کرد که نزاع حول او صرفاً نزاعی نخبگانی نبود و عمق اجتماعی داشت.
در همین محیط، به ‌نحو اعجاب‌آوری انقلاب شد؛ وجه اعجاب آن، این بود که طرفین نزاع‌های فکری با هم در یک نقطه مشترک، چراغی را سر راه جامعه روشن کردند. گویی انقلاب اسلامی گامی ورای این نزاع‌ها بود و طی آن، مسائل قبلی موضوعیت و اولویت خود را از دست‌ می‌داد؛ نیروهای مذهبی و غیرمذهبی، نیروهای چپ، ملی و حتی آنان که بعضاً گرایش‌ ضددینی داشتند؛ همگی در نقطه‌ای تجمیع پیدا کرده بودند و در یک مرکز ثقلی متمرکز شدند. هرچند که این تجمیع، ماندگار نشد و از یک جایی به بعد، مجدد نزاع‌ها و دوگانگی‌ها بروز کرد.

 آموزه اجتماعی انقلاب اسلامی
آن چیزی که از منظر عرفان اجتماعی، انقلاب را محقق می‌کند، «جهش اجتماعی» و ظهور «امر اجتماعی» است که در تقابل با تکثرهای جامعه نیست بلکه ورای این تکثرها است و گویی این تکثرها را به نوعی در خود حل و هضم می‌کند. به همین دلیل انقلاب اسلامی هم بخش زیادی از متحجرین و متجددین را در دل خود جا کرده بود و از قضا عظمت انقلاب اسلامی هم، همین است. در پرتو این رخداد عظیم، آموزه انقلاب اسلامی که با شخص امام خمینی(ره) هم اتصال داشت، آموزه‌ای اجتماعی می‌شود و بخش‌های قابل ‌توجهی از نیروهای اجتماعی را جلب و جذب می‌کند و هویت خاص خود را خلق می‌کند. کسانی که به صورت آموزه‌ای با انقلاب نسبت ‌دارند باز یک بخشی از جامعه هستند و نه همه جامعه. همه جامعه کماکان و تا امروز هم نسبت‌شان با انقلاب اسلامی، نسبت آموزه‌ای نیست. از مهم‌ترین وظایف علوم‌ اجتماعی، کاوش و تحقیق پدیدارشناسانه‌ و همدلانه‌ در این نسبت‌ها است.
 
حفظ سامان اجتماعی
 حضرت امام خمینی(ره) همزمان که دغدغه پیشبرد «آموزه اجتماعی انقلاب اسلامی» را داشتند، در مقطع بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، دغدغه حفظ این جمعیت و مجموعیت را دنبال می‌کردند و می‌کوشیدند تا تمرکز و توجه جامعه را از نقاط تمایز و منازعه دور، و بر نقاط تجمیع و اشتراک متمرکز کنند. اما با این حال، اقتضای سیاست است که از منازعه‌ها نمی‌توان اجتناب کرد. به همین دلیل، حضرت امام خمینی(ره) بر اساس آموزه‌ اسلام انقلابی کوشیدند تا به این منازعه‌ها جهت مناسب و درست بدهند. ایشان، بر اساس درکی که از مسأله حفظ جمعیت داشتند، می‌کوشیدند تا نمایندگان سیاسی مخالف را هم در دایره انقلاب حفظ کرده و برای آنان جایگاه و موقعیت مناسب تعریف ‌کنند.
اواخر دوره حیات ایشان و در منازعه‌ای که به نوعی از دل نیروهای مکتبی پیش آمده‌ بود، ایشان کوشیدند تا چهارچوبی برای جایابی این دو گرایش در دل یک سامانه سیاسی- اجتماعی تعریف کنند. در واقع، در عین اینکه به طور عقلایی اجازه می‌دهند که تکثر در سطح سیاسی اتفاق بیفتد، اما با منشور برابری سعی می‌‌کنند، این منازعه و اختلاف را در درون چهارچوب کلی انقلاب و کشور حفظ و تعریف کنند و نگاه‌شان به این درگیری‌ها تسویه‌حساب با دیگری برای همیشه نبود. همچنان که به فقهای شورای نگهبان زنهار و هشدار می‌دهند، مراقب خطر تحجر باشید و اینکه مبادا از چشم جوانان بیفتید؛ همزمان هم به طلاب جوان حوزه علمیه در آخرین ماه‌های حیات‌شان در اردیبهشت 68 می‌فرمایند که به جامعه مدرسین، متمسک باشید و از مدرسین غافل نشوید که به دام اسلام امریکایی نیفتید. بنابراین، در مشی و طریق امام خمینی(ره) ما گرایش همزمان به «پیشبرد و صیقل‌بخشی به آموزه انقلابی» را همراه با تلاش برای «حفظ مجموعیت اجتماعی» داریم و این مسأله، نیاز امروز و اکنون ماست. این «خِرَد همبستگی» مسأله‌ای است که در دوره رهبری کنونی هم حتی با ظرایف بیشتر، دنبال شده و به آن توجه می‌شود. توانایی «حفظ سامان اجتماعی» در عین «حفظ هویت آموزه‌ای انقلاب» امروز شاید بیش از همیشه مسأله ما است. امروز بیش از هر زمان دیگری، نیازمند جمع بین «فراگیری» و «اصالت» هستیم که این خود، با توجه به مسائل امروز، نیازمند ابتکارات و پیشروی‌های تئوریک و سیاستی است که لوازم آن در این سال‌ها برای ما فراهم شده است.
 
مکتوب حاضر، متن ویرایش و تلخیص شده «ایران» از سخنرانی دکتر صفارهرندی است که با عنوان «اندیشه امام خمینی(ره) و چالش‌های هویت و بازتولید فرهنگی در ایران» در محل پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارائه ‌شده است.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و سیصد و نود و شش
 - شماره هشت هزار و سیصد و نود و شش - ۱۵ بهمن ۱۴۰۲