هواداری از یار دوازدهم تیم ملی
محمدالیاس قنبری
روزنامهنگار
گرچه ممکن است تکرار مکررات باشد ولی به بهانه حضور تیم ملی ایران در جام ملتهای آسیا و سمپاشیهای رسانهای بدخواهان و دشمنان هویت ایران و ایرانی نسبت به حضور هواداران ایرانی شاید بد نباشد که از معنای هواداری و نقش آن در ورزش خاصه فوتبال سخن بگوییم.
تأثیر حضور و تشویق هواداران بر بازیکنان امر پوشیدهای نیست. هواداران، مهمترین سرمایه باشگاهها و تیم ملی محسوب میشوند و تأثیر مستقیم بر کیفیت رویدادهای ورزشی مانند مسابقات فوتبال دارند. هواداران نه تنها با تشویق و حمایت خود از ورزشکاران باعث ایجاد اعتمادبهنفس و انگیزه در آنان میشوند، بلکه اساساً رونق و حیات صنعت ورزش و مسابقات حرفهای وابسته به حضور آنان است. هوادار، فضا میسازد و به مسابقه شور و هیجان میبخشد و آن را زنده میکند. تحقیقات نشان میدهد که تأثیر حضور هواداران فقط روی عملکرد بازیکنان نیست و حضور آنان حتی بر نحوه داوری نیز مؤثر است. شاید برای همین تأثیرات روانی است که هوادار را یار دوازدهم تیم مینامند و به همین دلیل است که به احترام هواداران به هیچ بازیکنی پیراهن شماره 12 داده نمیشود. هوادار با حضور خود خاصه در فضاهای بینالمللی، هویت ملی خود را نمایندگی میکند و همچنین نشان میدهد تیمش تنها و بیپشتیبان نیست.
ذکر این نکته هم لازم است که هوادار با تماشاچی فرق میکند. تماشاچی برای تفریح و گذران اوقات فراغت به استادیوم میرود ولی هوادار انرژی خرج میکند و سنگ تیم محبوبش را به سینه میزند. هوادار حضوری فعالانه دارد و تماشاچی حضوری منفعلانه. هوادار برای تیمی که در میدان میجنگد فضاسازی میکند و رقیب را تحت فشار قرار میدهد. هواداران واقعی شاید اصلاً بازی را به خوبی تماشا هم نکنند. آنها که به استادیومهای فوتبال رفتهاند میدانند که لیدرهایی که هواداران را منسجم و یکصدا و شعارها را هماهنگ میکنند، گاه در کل بازی پشت به زمین بازی و رو به هواداران هستند و خودشان بازی را تماشا نمیکنند. آنها فقط یک چیز میخواهند؛ پیروزی تیمشان و برای این هدف حنجرههای خود را خراش میدهند و کل زمان بازی روی پا میایستند.
به همین دلایل است که تیمهای ورزشی کانونهای هواداری را ساماندهی میکنند. بویژه در ورزشی مانند فوتبال که به شکل وثیقی با هویت گره خورده است، ساماندهی و حمایت از کانونهای هواداری ضرورت بیشتری مییابد. به دلیل همین پیوند تیم ملی فوتبال با هویت ملی و اهمیت حضور در این میدان است که هزینهکردن برای دستمزد و جوایز بازیکنان و مربیان و کادر تیم ملی امروز امری عادی محسوب میشود. حال چرا باید عجیب باشد که بخش بسیار اندکی از این هزینههایی که برای مسابقات ملی میشود، برای حمایت از یار دوازدهم تیم ملی اختصاص پیدا کند؟
حضور هواداران تیم ملی در تورنمنتهای جهانی و حمایت از آنان و ساماندهی نحوه حضور آنان؛ از جمله لباس متحدالشکل با المانها و نمادهای ملی و به دست گرفتن پرچم و کنار هم بودن صندلیهای هواداران در ورزشگاه و متفرق نبودن آنان، امری مسبوق به سابقه است که توسط همه کشورهای دنیا انجام میشود. در گذشته این اقدامات بیشتر توسط فدراسیون مدیریت میشد. شاید به خاطر داشته باشید که سال گذشته در جریان بازیهای جام جهانی اعلام شد که امریکاییها تعداد 5 هزار نفر از 15 هزار نیروی نظامی خود را که در پایگاه العدید قطر حضور دارند برای تشویق تیم ملی امریکا به ورزشگاه آوردهاند. به هر روی، در رقابتهای جهانی، کشورها از همه ظرفیتهای خود برای پیروزی بهره میبرند. رایزنیها و هماهنگیهایی که در سطح دولتها برای گرفتن سهمیه تماشاچی و هوادار و برخی امتیازات در هنگام مسابقات ورزشی انجام میشود نیز جزئی از دیپلماسی محسوب میشود. به واقع وقتی جام جهانی و جام ملتهای آسیا در همسایگی ایران و در کشوری همسو برگزار میشود، اگر دولت از این ظرفیت برای گرفتن سهمیه و امتیاز استفاده نکند باید پاسخگو باشد که چرا قدر فرصت را ندانسته است.
جوسازیهایی که امروز نسبت به حمایت از هواداران تیم ملی برای حضور در مهمترین مسابقات آسیایی فوتبال میشود صرفاً ناشی از اغراض و کینههای سیاسی است. کسانی که سال گذشته برای باخت تیم ملی شادی میکردند و از پیروزی تیم ملی ناخرسند بودند طبیعی است که از حضور یار دوازدهمی که با شعار «تا پای جان برای ایران»، غیرتمندانه از تیم ملی ایران حمایت میکند ناخرسند باشند و همین ناخرسندی آنان نشاندهنده تصمیم درست هواداری از یار دوازدهم تیم ملی است.