سوپپاشی به مونالیزا ناشی از نابرابری رسانهای است
برد رسانه ای یک اثر هنری از کجا میآید؟
فاطمه ترکاشوند
خبرنگار
این روزها که ما اخبار جشنواره تجسمی فجر را دنبال میکنیم، با نقشآفرینی پررنگ هواداران محیطزیست در موزه لوور پاریس، رویدادهای مربوط به حوزه تجسمی در جهان، پرسروصداترین رویداد هنری هستند. عجیب نیست که هر از گاهی اخبار هجوم گروههای مختلف معترضان به تابلوهای هنری مشهور جهان را بشنویم و این روزها خبر پاشیدن سوپ توسط دو بازدیدکننده به اثر معروف مونالیزا، رسانهها را درنوردیده است.
به گزارش ایرنا، ارزش آثار هنری هنرمندان بزرگ در تاریخ هنر به نحوی است که همیشه افکار عمومی نسبت به سرنوشت آنها حساس بوده است، از دزدیده شدن یک اثر هنری تا زیر چکش رفتن در حراجها یا کشف ایدهای نهفته در خلق این آثار، همیشه برای مخاطبان هنر مهم بوده است و میتوان قرار گرفتن آثار هنری در مرکز توجه افکار عمومی را بلای جان آنها دید.
در سالهای اخیر معترضانی که عمدتاً فعالان محیطزیست هستند آثار هنری در موزهها را واسطی برای شنیده شدن حرفهایشان قرار داد ها ند تا به میانجی آثار مشهور و پر سر و صدا بتوانند برای ثانیههایی سکوتشان را در رسانهها فریاد بزنند.
مونالیزا نقاشی معروف لئوناردو داوینچی که به لبخند ژوکوند معروف است در سالیان اخیر بیشتر از همه آثار هنرمندان مورد هدف معترضان بوده و بارها مورد حمله قرار گرفته است. چندین ماه قبل هم مردی که لباس پیرزنی را به تن کرده و روی صندلی چرخدار نشسته بود، ناگهان برخاست و اقدام به مالیدن کیک خامهای روی شیشه نقاشی مونالیزا کرد.
هرچند که از این رفتار خرابکارانه به وندالیسم هم میتوان تعبیر کرد، اما در واقع نوعی اعتراض مدرن است که در سالهای اخیر به مدد گسترش شبکههای اجتماعی فراگیرتر شده است. این درحالی است که در قرن بیستم موجهای مختلفی از هنر مدرن نیز این اعتراض را در خود جذب کرده و اثر خلق شده از محصول اعتراض را نیز نوعی اثر هنری تلقی کردهاند.
به هر شکل، این روش را کسانی در پیش میگیرند که مانند جیمیجامپرها در بازیهای فوتبال جهانی، بخواهند اعتراض خود را به گوش مردم برسانند چرا که در فضای نابرابری رسانهای، تابلوهای نقاشی و بازی فوتبال میتوانند حتی از جان انسانها نیز مهمتر باشند و بیشتر در مرکز توجه افکار عمومی قرار بگیرند.