روایت اهالی اندیشه از زیست فلسفی دکتر کریم مجتهدی
فیلسوفی که رسم شهرتطلبی پیش نگرفت
پژوهشگاه علومانسانی و مطالعاتفرهنگی که سالها میزبان دکتر کریم مجتهدی به عنوان یکی از اعضای هیأت علمی خود بود، اینبار میزبان جمعی از اهالی اندیشه شد تا به مناسبت هفتمین روز درگذشت او، از سالها تلاش فکری-فلسفی و فرهنگی دکتر مجتهدی یاد و قدردانی کند. تعداد قابلتوجهی از شرکتکنندگان این مراسم، از شاگردان استاد مجتهدی محسوب میشدند که اکنون خود صاحب کرسی استادی در دانشگاهها هستند.
حمید حبیبی
خبرنگار
اهل تظاهر و خودنمایی
علمی نبود
دکتر رضا داوری اردکانی، استاد فلسفه و رئیس سابق فرهنگستان علوم، که نتوانسته بود در این گردهمایی حاضر شود اما پیامی مبسوط ارسال کرد که در این نشست قرائت شد.
او در فرازهایی از این پیام، در توصیف مشی علمی و مرام اخلاقی استاد مجتهدی نوشت: دکتر مجتهدی که نواده مجتهد بزرگ و معروف تبریز و نوه دختری فرمانفرما بود، به فرانسه نرفته بود که آنجایی شود؛ بلکه رفته بود درسهایی از اروپا برای کشورش بیاموزد... یکی از فضیلتهای او این بود که اهل تظاهر و خودنمایی نبود و رسم شهرتطلبی پیش نگرفت... دکتر مجتهدی همواره به این نکته مهم توجه داشت که فلسفه یک علم تخصصی نیست، بلکه مقام تفکر است... بیشتر آثارش از آن جهت که با زبانی بیتکلف نوشته شده است، میتواند کتاب درسی نیز باشد. مرحوم مجتهدی در زمره استادانی بود که به آموزش فلسفه اهمیت بسیار میداد. در محضر دکتر مجتهدی جز مسائل درس و بحث مطرح نمیشد.
این صفت که نشانه تعلقخاطر شدید به دانستن و آموختن و احترام به دانایی است و البته صاحبانش را به خلوت فلسفه حواله میدهد، بیشتر موجب علو قدر و شأن این استاد در میان اهل فلسفه شده است. روانش شاد باد که میراث معتنابهی از فلسفه برای ما باقی گذاشت.
متفکری که
زیست فلسفی داشت
دکتر غلامرضا اعوانی، استاد فلسفه و از رؤسای سابق انجمن حکمت و فلسفه ایران، با ذکر این نکته که دانشگاههای ما چنانکه باید و شاید از دکتر مجتهدی، بهره نبردند هرچند که پژوهشگاه علومانسانی و مطالعاتفرهنگی به نحو احسن از تجربیات ایشان بهرهمند شد، در ادامه به زیست فلسفی دکتر مجتهدی اشاره کرد و گفت: پیش استاد نشستن و زانو زدن، شرط فیلسوفان قدیم بود که دکتر مجتهدی از آن برخوردار بود.
زندگی بدون پژوهش شایسته زیستن نیست و این را در زندگی مرحوم مجتهدی به وضوح میدیدیم. تعریفی که ما از فلسفه داریم، در کتابهای دکتر مجتهدی به تمامه عیان میشود. دکتر مجتهدی فلسفی زندگی میکرد و دانشجویان را هم به این امر راهنمایی میکرد.
وقتی دانشگاه تهران تأسیس شد، فلسفه غرب هم وارد دانشگاه تهران شد و مرحوم مجتهدی سهم بسیار بزرگی در شکلگیری این فلسفه در ایران داشت. البته اهتمام ایشان به فلسفه غرب باعث نشده بود که فلسفه اسلامی را از مرکز توجه خود کنار بگذارد.
فیلسوفی که همیشه
«دانشجو» بود
دکتر مهدی گلشنی، استاد فلسفه علم و از رؤسای سابق پژوهشگاه علومانسانی و مطالعاتفرهنگی، دکتر مجتهدی را از استادان کمنظیر در جغرافیای فکری ایران توصیف کرد و درباره شأن علمی و فرهنگی او گفت: دکتر مجتهدی معتقد بود جاییکه فلسفه نباشد علم هم رشد نمیکند. فهم و درک مهمترین مسائل خلقت و هستی از رهگذر فلسفه و علم محقق میشود. او معتقد بود ما معلمان فلسفه نباید فکر کنیم که به آخر یافتههای علمی و پایان دانش رسیدهایم.
فیلسوف باید همواره «دانشجو» و جوینده دانش باشد.
همواره دانشجویانش را از نگاه تکبعدی به غرب و ضعف در خودباوری پرهیز میداد و بر فرهنگ ایرانی و بهکارگیری واژگان فارسی تأکید داشت و این یک یادگار تاریخی از او برای ماست که باید همواره ارج نهاده شود. نکته دیگری که از مرحوم مجتهدی برای من برجسته است نقد خوب و پخته و جامع مرحوم مجتهدی نسبت به سیدجمالالدین اسدآبادی است که همیشه تحسین کردهام.
به عقیده مرحوم مجتهدی، سیدجمال یک سیاستمدار است نه فیلسوف.
منتقد
هابرماس بود
دکتر موسی نجفی به عنوان رئیس پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی اعلام کرد که اتاق دکتر مجتهدی در این پژوهشگاه به «کتابخانه تخصصی فلسفه» بدل خواهد شد. او به مواردی اشاره کرد که دکتر مجتهدی روی آنها تعصب میورزید البته با تأکید بر این نکته که تعصب کورکورانه در مشی فکری زندهیاد مجتهدی جایی نداشت و این تعصبها را برآمده از آگاهی و دانش و اصالت فکری ایشان برشمرد: با اینکه دکتر مجتهدی به زبانهای انگیسی و فرانسه تسلط داشت اما روی بهکارگیری زبان فارسی تعصب خاصی داشت. او به سنت فلسفی و فرهنگی ایران اعتقاد داشت و روی آن تعصب میورزید؛ از همین رو هم از منتقدان هابرماس بهشمار میرفت چرا که معتقد بود هابرماس برخورد مناسبی با فرهنگ ایران نداشته است. او همچنین روی مراسم مذهبی و آیینی هم تعصب داشت و معتقد بود امام حسین(ع) ابرمرد تاریخ و عاشورا، عصاره تاریخ بشریت است.
روی هویت و سنتهای ایرانی هم تعصب داشت و همواره به همه تأکید میکرد که با غرور بگویید، من یک ایرانی مسلمان شیعی هستم.دکتر نجفی تحلیل محتوایی که از آثار دکتر مجتهدی بهدست داد، چنین بود: دکتر مجتهدی شاید به این دلیل به ترجمه آثار فیلسوفان غربی اهتمام داشت که میخواست غربشناسی را در مقابل شرقشناسی قرار دهد؛ شرقشناسی که همواره شرق را کوچک و خوار نشان میداد. ایشان پی برده بود که موازنه شرق و غرب برهم خورده است و نمیخواست که شرق در این زمینه ضعفی داشته باشد، به همین دلیل میخواست با نگاه ایرانی به فلسفه و تاریخ غرب بپردازد. او میخواست درک ما ایرانیها در فضای انقلاب اسلامی نسبت به تجدد غرب یک درک مساوی، منطقی و معقول باشد. شاید این مهمترین پیام دکتر مجتهدی برای نسل امروز ماست.
غربشناس بود
اما غربزده نبود
دکتر غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی که اغلب او را به عنوان یکی از دانشجویان دکتر مجتهدی معرفی میکنند، درباره این قول شایع گفت: هیچگاه دانشجوی دکتر مجتهدی نبودم اما همیشه به چشم یک استاد به او نگاه میکردم.
قرار بود دکتر یحیی مهدوی استاد راهنمایم باشد اما برحسب یکسری اتفاقات، برای پایاننامهام دکتر مجتهدی استاد راهنمایم شد. علاقه هر دوی ما به کانت، بعدها باعث نزدیکی بیشتر ما شد چنانکه هر بار اگر فرصتی دست میداد، باهم در این زمینه حرف میزدیم و کتابهایی هم در اینباره تبادل میکردیم.
ایشان با اینکه غربشناس بود، اما هرگز دچار آفت غربزدگی نشد. از سر تواضع هرگز خود را فیلسوف معرفی نکرد. شعار او این بود که «فیلسوف دانش جو است» و با همین عنوان کتابی هم تألیف کرد.
دکتر مجتهدی چون تمام مقاطع تحصیل خود را در فرانسه گذرانده بود، در ابتدای کار نوشتن به فارسی برایش آسان نبود اما با رغبت و همتی که داشت، خیلی زود بر این ضعف غلبه کرد و اصرار هم داشت که مطالبش را به زبان فارسی بنویسد زیرا معتقد بود که زبان ما باید با فلسفه اروپایی آشنا شود.
دغدغهمند فرهنگ
و آموزش ایران بود
دکتر حسین کلباسیاشتری، استاد فلسفه علم و فلسفه غرب که از شاگردان دکتر مجتهدی بود و سالیان زیادی هم در پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی به عنوان دستیار ایشان فعالیت میکرد، از دیگر سخنرانان این مراسم بود و با روابط نزدیکی که با استاد مجتهدی داشت، به برخی دغدغهمندیهای او اشاره کرد: استاد مجتهدی همواره دغدغه آموزش و تعلیم نسل جوان را داشت. ایشان فرهنگ را منوط به آموزش و تعلیم درست میدانست.
یکی از نخستین کارهایی که دکتر مجتهدی انجام دادند، نوشتن کتاب مدارس و دانشگاههای اسلامی و غربی در قرون وسطی بود. خاطرم هست که در آن زمان آقای دکتر مهدی گلشنی این کتاب را به تمام اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی اهدا کردند تا اعضای شورا بدانند علم تشریفات خاص خود را دارد.
دکتر مجتهدی خود از شاگردان دکتر یحیی مهدوی بود اما با این حال همیشه غبطه میخورد که نتوانسته است به حد کافی از سنت دیرپایمان بهره بگیرد و همیشه دوست داشت که زبان عربی را هم بهخوبی زبان فرانسه و انگلیسی یاد میگرفت تا بتواند دانش جهان عرب را هم بیواسطه مطالعه کند.