ابوالفضل ظهره وند در گفت‌و‌گو با «ایران»:

جریان‌های تروریستی ابزارهای «واشنگتن» و «تل آویو» در منطقه هستند

حمله تروریستی به مردم بی‌گناه کرمان که به شهادت و مجروح شدن شمار زیادی انجامید، جدیدترین اقدامی بود که جبهه امریکایی- اسرائیلی برای فرار از مخمصه جنگ غزه به آن دست زد. ابوالفضل ظهره وند، کارشناس مسائل بین‌الملل و دیپلمات پیشین در گفت‌و‌گو با «ایران» به بررسی آخرین تحولات منطقه پرداخته و معتقد است جریان‌های تروریستی، مؤلفه‌های ژئوپلیتیکی ایالات متحده و رژیم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا هستند که به عنوان متغیرهای وابسته در معادلات طراحی شده از سوی این دو رژیم نقش ایفا می‌کنند.

با گذشت 3 ماه از آغاز عملیات
طوفان الاقصی، روند تحولات جاری در منطقه را چطور می‌بینید؟
چند ماه از اقدامات جنایتکارانه رژیم صهیونیستی با پشتیبانی بی‌دریغ ایالات متحده و حامیان اروپایی آن می‌گذرد. این مجموعه به نیابت از غرب وارد روند سرکوب مردم فلسطین در غزه و بعد هم کرانه باختری شدند؛ مردمانی که 75 سال تحت رفتارهای جنایتکارانه رژیم صهیونیستی قرار دارند و دو دهه است که در یک زندان روباز زندگی می‌کنند. طوفان الاقصی، نقطه عطفی در تاریخ منطقه به شمار می‌آید؛ چراکه جریان مقاومت مردم فلسطین به نمایندگی حماس و جهاد اسلامی توانست در یک اقدام پیش‌دستانه از یک پروژه خطرناک که قرار بوده رژیم صهیونیستی تحت عنوان خاورمیانه عاری از مردم فلسطین کلید بزند، جلوگیری کند. در خلال این بیش از  90 روز ایالات متحده نیز قطعنامه‌های متعددی را برای توقف روند کشتار وتو کرد و درعین حال کوشید با استفاده از اهرم دیپلماسی مستقیم و غیرمستقیم، مانع باز شدن جبهه‌های متعدد از سمت جریان مقاومت علیه رژیم صهیونیستی شود. به این ترتیب امریکا تلاش کرده که دست نتانیاهو و دولت افراطی اسرائیل را هم در این ماجرا باز نگه دارد تا بتوانند پروژه خود مبنی بر عاری کردن سرزمین‌های فلسطینی از مردم فلسطین و ویران‌سازی کامل غزه در جهت اجرای پروژه زمین سوخته را عملیاتی سازند.
 
چه میزان از این اهداف از زمان آغاز جنگ تاکنون در صحنه میدانی محقق شده است؟
در طول 90 روز از آغاز جنگ 7 اکتبر 2023 چهره بدون نقاب جریان صهیونیستی و ظلم حاکم بر روابط بین‌المللی در یک نقطه کوچک 360 کیلومتری به‌ نام غزه به نمایش گذاشته شد. منافع این جریان به خطر افتاده و از همین رو همه هنجارهایی را که روزی مبلغ آن بوده‌اند، زیر پا گذاشته‌اند. این در حالی است که امروز شورای امنیت کارایی لازم را ندارد و مجمع عمومی سازمان ملل هم نشان داده که بدون داشتن ضمانت اجرایی کاری از دستش بر نمی‌آید. دولت‌های همسو با امریکا چه در منطقه و چه در در غرب، عمدتاً متعهد به اسرائیل بوده‌اند که بخش مهمی از دلایل آن به پیوندهای تاریخی این کشورها با جریان صهیونیسم است. افزایش تلاش امریکا برای حمایت بی‌چون و چرا از اسرائیل و برهم زدن ترتیبات منطقه‌ای به این واقعیت بازمی‌گردد که موقعیت بین‌المللی‌شان از طریق قدرت‌های نوظهوری چون ایران، روسیه و چین به خطر افتاده است. آنها جهان چند قطبی را به مثابه نابودی و اخراج خود از منطقه می‌بینند و به همین خاطر «بازی صفر و یک» راه انداخته‌اند.

آیا می‌توان حمله تروریستی به کرمان را هم در پازل نسخه‌های منطقه‌ای این جریان دید؟
بله؛ ابتدا همه تصور می‌کردند که بازیگر تنهای بازی‌ای که در منطقه به راه افتاده نتانیاهو است. اما این بازی را امریکایی‌ها به راه انداخته‌اند و حائل دیپلماسی بین ایالات متحده و کشورهای منطقه هم رژیم صهیونیستی است. امروز به خوبی آشکار شده که این رژیم پایگاه نظامی ایالات متحده در منطقه به حساب می‌آید. امریکایی‌ها برای رسیدن به هدف خود یعنی تغییر ژئوپلیتیک منطقه، در تلاشند بحران را به همه کشورها تسری بدهند.
اقدام تروریستی که هفته گذشته در شهر کرمان و هنگام برگزاری مراسم سالگرد
شهید حاج قاسم سلیمانی رخ داد، نیز نشان دهنده همین رویکرد است. مسأله اصلی جمهوری اسلامی، داعش یا القاعده و جریانات تروریستی- تکفیری نیست. این جریان‌های تروریستی مؤلفه‌های ژئوپلیتیکی و ظرفیت‌های بازیگری منطقه‌ای ایالات متحده و رژیم صهیونیستی هستند و به عنوان متغیرهای وابسته به این دو عمل می‌کنند. بنابراین ایران باید هدف اصلی خود را ابتدا در مقابله با امریکا و رژیم صهیونیستی تعریف کند و بعد مقابله با گروهک‌های تروریستی که ابزار دست این کشورها هستند و در منطقه جولان می‌دهند. مدعای این تحلیل هم سخنان چند روز پیش گالانت وزیر جنگ اسرائیل است. او عنوان کرده که ما اگر از این صحنه پیروز بیرون نیاییم، نمی‌توانیم در خاورمیانه زندگی کنیم. روی دیگر سکه این است که اگر ما پیروز بیرون بیاییم رقبا و دشمنان ما یعنی جریان مقاومت، نمی‌توانند در منطقه زندگی کنند. در تحلیل واقعه کرمان که با تقبیح جامعه جهانی هم روبه رو شده، نباید دنبال آدرس غلط بگردیم. چنانچه سخنگوی وزارت خارجه امریکا هم سعی داشت که انگشت اتهام را به سوی طالبان نشانه رود و بگوید که آنها در توافقنامه دوحه متعهد شده بودند اقدامی علیه کشورهای همسایه و ایالات متحده از سوی داعش و جریانات تروریستی واقع نشود؛ این آدرس غلط است. داعش مولود غرب و رژیم صهیونیستی است. این رژیم در طول دوران مقاومت در سوریه پشت داعش ایستاده بود و از آن حمایت می‌کرد و حالا هم برای رسیدن به اهداف خود، از همین افراد استفاده خواهد کرد.

کشورهای منطقه با وجود فراز و فرودهایی که در مناسبات میان خود از سر گذرانده‌اند، در حال حاضر باید چه نوع رویکردی را در قبال بحران‌های جاری در پیش گیرند؟
در شرایط کنونی تغییر سیاست کشورهای منطقه و در رأس آن کشورهای حامی محور مقاومت ضروری به نظر می‌رسد. اگر رژیم صهیونیستی به سرکردگی امریکا خود را از این وضعیت نجات دهد، منطقه روی آرامش را نخواهد دید، حتی ایران. به نظر می‌رسد تمرکز اصلی کشورهای منطقه باید ریشه کن کردن گروه‌های تروریستی باشد که به وقت بحران‌ها به مثابه ابزار اجرایی کشورهای غربی در منطقه عمل می‌کنند و به آن دامن می‌زنند.
این امر ممکن نمی‌شود مگر اینکه اجماع نظری در میان کشورهای منطقه مبنی بر پایان دادن به مداخله و حضور بازیگران خارج از منطقه شکل گیرد و قدرت خودباوری برای تأمین امنیت منطقه‌ای پدیدار شود. این تنها راه پایان دادن به اقدامات خودسرانه رژیم صهیونیستی است که خیالش از همراهی تنگاتنگ متحد غربی‌اش یعنی ایالات متحده آسوده است.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و سیصد و هفتاد و سه
 - شماره هشت هزار و سیصد و هفتاد و سه - ۱۷ دی ۱۴۰۲