هشدار کارشناسان به واشنگتن: امریکا رؤیای دنیای تکقطبی را فراموش کند
جنگ غزه و نقش آن در ترسیم نظم نوین جهانی
باتچن درویان فلدمن
کارشناس ارشد روابط بینالملل
از زمان حمله 7 اکتبر (15 مهر) سازمان حماس به تشکیلات پوشالی اسرائیل، روسیه یک موضع آشکار حمایتآمیز از حماس را در دستور کار خود قرار داده و ولادیمیر پوتین رئیس جمهور این کشور سرنوشت دو ملت روسیه و فلسطین را «پیوندخورده به یکدیگر» توصیف کرده است. این طرز تلقی از باور پوتین درخصوص تغییر ناگزیر نظم جهانی و تبدیل شدن تدریجی دنیای دوقطبی سابق به جهانی چندقطبی هم نشأت میگیرد. نظریه فوق میگوید رژیم صهیونیستی به غرب به سرکردگی امریکا تعلق دارد و بدیهی است که این قطب متضاد با روسیه بوده و بشدت مقابل کرملین میایستد. با این اوصاف رژیم جعلی تلآویو باید بپذیرد که به هیچروی از دیدگاه روسها مشروعیت ندارد و پوتین ترجیح میدهد مسلمانان را بیش از پیش وارد پروسه تنظیم نظم جدید جهانی و آنها را بخشی از این فرایند کند.
برای شکستن هیمنه دروغین امریکا
پوتین در سخنرانیهای اخیرش به کرات تصریح کرده که جنگ نابرابر در غزه نه فقط محصول اقدامات افراطگرایانه صهیونیستها بوده بلکه با هدایت امریکا صورت گرفته و این کاخ سفید است که کنترل بسیاری از بحرانهای دیگر خاورمیانه را هم در دست دارد. به اعتقاد رئیسجمهور روسیه، امریکا با وتو کردن چندباره قطعنامههای سازمان ملل درخصوص لزوم برقراری آتشبس آنی در غزه، عملاً میخواست متذکر شود که اگر هم یک مدیر و میانجی در این ماجرا وجود داشته باشد امریکا است و بقیه حق اظهارنظر درمورد لزوم رساندن هرچه سریعتر کمکهای ضروری به خیل آسیبدیدگان فلسطین را ندارند. مصدومانی که با گذشت 80 روز از طوفانالاقصی رقمشان از 55 هزار نفر هم گذشته و شمار شهدای فلسطینی را هم از مرز 24 هزار نفر عبور داده است. بیشرمانهترین حرکت ضدانسانی رژیم جعلی تلآویو اضافه بر گرفتن جان بیش از 15 هزار زن و کودک، بستن آب و غذا و دارو به روی فلسطینیها و ممانعت از رسیدن محمولههای کمکی ارسال شده از اقصینقاط جهان به دست مجروحان فلسطینی (بجز در یک بازه زمانی شش روزه) بوده است. در جریان نسلکشی بیرحمانه اسرائیل در باریکه غزه طی دو ماه و نیم اخیر، حتی بیمارستانها و مدارس و منازل مسکونی بیشمار هم در جریان بمبارانهای هوایی با خاک یکسان شده ولی امریکا نه تنها این روند را متوقف نکرده، بلکه روشنکننده چراغ سبز برای آن بوده و صهیونیستها را تا بن دندان مسلح کرده است. براساس همه این واقعیتها و آمار غمبار است که پوتین اعتقاد دارد امریکا با تشدید التهابها در جنوب لبنان و قرار دادن مظلومان فلسطینی در بدترین شرایط زیستی، میخواهد رقبایش را از عرصه خارج کند و خودش را تنها صحنهگردان مسائل خاورمیانه معرفی کند. پوتین میگوید: «امریکا میخواهد طراح اصلی نظم جدید جهانی و ارباب یک دنیای تازه تکقطبی باشد و اولین هدفش کنار زدن ما است، زیرا میداند ما بیش از هر کسی مقابل زیادهخواهیهای غرب میایستیم. ما بیکار ننشستهایم و برعکس آمادهایم در هر منطقه و فرصتی برای شکستن هیمنه صوری امریکا اقدام کنیم. حتی در جبهههای جنگ با اوکراین نیز ما از این مشغلهها غافل نیستیم و ترسیم سرنوشتی خوش برای فلسطینیها از آرمانهای ما است و دغدغههای این ملت مظلوم را همیشه در سر داریم.»
کارشناسان روس: امریکا از این جنگ استقبال میکند
درمورد جنگ غزه اظهارنظرهای متنوعی توسط اساتید علوم اجتماعی و سیاسی روسیه صورت گرفته، ولی وجه غالب همه آنها لزوم بیدارسازی وجدانها در جمع سران کشورهای بزرگ غربی است تا دست از حمایت یکپارچه از کودککشهای تلآویو بردارند و همچون مردم کشورشان عمل کنند که بیش از دو ماه است با آمدن هر روزهشان به سطح خیابانها و برپایی تظاهرات خواستار پایان پاکسازی قومی در نوار غزه، قطع بدون قیدوشرط جنگ و برقراری هرچه سریعتر روند کمکرسانیهای معیشتی و پزشکی به دردمندان فلسطینی شدهاند. واسیلی کوزنتسوف مدرس آکادمی علوم سیاسی مسکو ضمن تأکید بر اولویتهای فوق میگوید: «غربیها حماس را شروعکننده جنگ اخیر توصیف کرده و به همین خاطر آن را مذمت کردهاند حال آنکه رزمندههای این سازمان و جنبش جهاد اسلامی حمله بنیانبرافکن خود به سرزمینهای اشغالی و موشکباران تلآویو را با هدف جبران سالها ظلم اسرائیل در حق ملت فلسطین و آواره شدن صدها هزار فلسطینی بر اثر شهرکسازیهای غیرقانونی صهیونیستها در باریکه غزه و کرانه غربی انجام دادند. آنها میخواستند هشدار بدهند که روند در دست اجرای عادیسازی روابط بین اسرائیل و ریاض و چند کشور دیگر عربی پروسهای مذموم است و باید برچیده شود و اینچنین نیز شد. اگر هم حماس آن حمله را دقیقاً در روز 7 اکتبر اجرایی کرد، به این سبب بود که جنگ یوم کیپور نیز در چنان تاریخی حادث شد و این جنگی بود که اسرائیل در آن بازنده و سرافکندهتر از قبل شد.»
الکساندر دینکین، رئیس شورای روابط بینالملل روسیه نیز میگوید: «امریکا در عین استقبال از هر تنش تازهای در خاورمیانه از شدت گرفتن مخاصمات بین اسرائیل و حماس به هیچ روی راضی نیست زیرا کنترل لرزانش بر منطقه را کمتر و سستتر خواهد کرد. البته واشنگتن از اینکه جنگ غزه سبب شده بازار فروش تسلیحاتش به برخی کشورهای عرب و به هراس افتاده منطقه مانند عربستان، امارات و کویت داغتر و از این بابت صاحب سود بیشتری شود، احساس رضایت میکند و به همین دلیل تا میتواند، بر طول مدت این جنگ میافزاید و اجازه نمیدهد که آتشبسهای انساندوستانه بیشتر از چند روز طول بکشد و بلافاصله به هواپیماهای جنگنده اسرائیلی فرمان بمبارانهای مجدد و گسترده نوار غزه را صادر میکند.»
تبعات سیاستگذاریهای غلط بایدن
تیموفی بورداچف، مدیر «مرکز مطالعات و مباحثات سیاسی مسکو» که پوتین شخصاً چند بار در جلسات راهبردی و بحث و بررسیهای آن شرکت کرده است، میگوید: «فرجام جنگ غزه هرچه باشد، در این نکته شکی نیست که سیاستگذاریهای امریکا در خاورمیانه ضربه مهلک و تازهای را دریافت کرده و شکست کاخ سفید در این زمینه آشکارتر شده است. امریکا نه تنها با دفاع صرف و حمایت کورکورانه از رژیم صهنیستی که نوار غزه را به یک قتلگاه بزرگ تبدیل کرده، ورشکستگی سیاسی خود را به نمایش گذاشته بلکه از منظر جهانیان منفورتر از هر زمانی شده و به کلی از چشم مسلمانان و آزادگان جهان افتاده است.»
وینامین پوپوف، سفیر سابق روسیه در یمن و لیبی و دیگر کارشناس ارشد شورای روابط بینالملل روسیه میگوید: «تأکید بیش از حد بایدن بر همسویی کامل امریکا و اسرائیل در جنگ غزه بیش از آنکه نشانگر قدرت کاخ سفید در روابط بینالملل باشد، جایگاه سست این کشور در محافل بینالملل را لرزانتر کرده است. امریکا تا قبل از طوفان الاقصی اوضاع بالنسبه بهتری در منطقه داشت و به این میبالید که روند عادیسازی روابط بین رژیم صهیونیستی و چند کشور عربی منطقه را مدیریت کرده اما پس از آغاز جنگ غزه چنان در حمایت و تجهیز رژیم نامشروع تلآویو زیادهروی کرد که نه فقط شرایطش در منطقه و بین اعراب تیره شد بلکه ماجرای عادیسازی روابط عربها و دولت صهیونیستی نیز تا اطلاع ثانوی متوقف شد و راهاندازی دوباره آن به این زودیها امکانپذیر نخواهد شد. بایدن اصلاً متوجه نیست که بر اثر سیاستهای افراطیاش، امریکا را به شریک جرم اصلی اسرائیل تبدیل کرده و در فجایع ایجاد شده در باریکه غزه به اندازه تلآیو و حتی بیشتر از آن مقصر جلوه داده است.»
نقش پیشرو مسلمانان
در ترسیم دنیای تازه
ایوان تیموفیف، مدیرکل «شورای راهبردی سیاستهای بینالملل روسیه» که روابط نزدیکی با کرملین دارد، میگوید جنگ غزه تازهترین و بلندترین گامی است که در راه «بازتعریف» نظم نوین جهانی برداشته شده ولی نه نشانه قدرت امریکا بلکه محصول ضعف این کشور است زیرا اگر قدرت و هوشیاری داشت ریشه آن را قبل از شروع قطع میکرد و اجازه کشیده شدن کار تا این نقطه را نمیداد. امریکا حاضر است هر کاری را که باعث حفظ نظم کنونی جهانی میشود، انجام دهد اما کنترل اوضاع از دستش در رفته و بیاعتبارتر و بیاختیارتر از هر زمانی شده است. ضعف کاخ سفید به حدی رسیده که حتی شرکای بزرگش در اروپای غربی دیگر نقش پیشتازی این کشور در جهان غرب را قبول ندارند و ساز و برگ نظامهای تازهای را فراهم میآورند که در آن سرنوشت آنها فقط توسط خودشان ترسیم شود.»
در این میان برخی کارشناسان روسی بر نقش پیشرو اسلام و مسلمانان هم در ترسیم نظم نوین جهانی و تشکیل دنیایی که دیگر در تسخیر امریکا و روسیه نباشد، پای میفشارند. یکی از آنها روسلان مامدوف، تحقیقگر ارشد و مسلمان انستیتوی مطالعات اسلامی و عربی در مسکو است که اظهار میدارد: «جهان دوقطبی قبلی دیگر وجود ندارد و یک نظم نوین جهانی در حال شکلگیری است که در آن نه دو قطب بلکه قطبهای متعددی وجود دارند و امریکا بیش از هر زمانی بدون یاور و پررقیب خواهد شد. شکلگیری این جهان تازه به واقع از شروع قرن جاری (بیست و یکم) آغاز شده بود ولی با راه افتادن جنگ روسیه - اوکراین و جنگ اخیر غزه فازهای جدیدتر و کاملکننده آن نیز شکل گرفته است. مسلمانان و دولتهای اسلامی نقشی بس مهم در این ارتباط دارند زیرا هم جنگ غزه در حوزه آنها روی داده و سرنوشتسازان این پیکار هستند و هم در جنگ اوکراین با هر میزان حمایت یا مخالفت با روسیه بر فرجام این ستیزه 23 ماهه هم تأثیرگذار خواهند بود.»