مهدی ایمانی شهمیری از تجربه ساخت «تکثیر در اسارت» برنده نشان فیروزه «سینما حقیقت» به «ایران» گفت

مستندی برای نجات زیستگاه یوز ایرانی

حالا که هفدهمین جشنواره بین‌المللی مستند ایران، «سینما حقیقت» بهترین آثار خود را در بخش‌های مختلف شناخته است و کسانی که اقبال حضور در سالن‌های اکران را داشته‌اند، کم وبیش از چند و چون آثار باخبرند، خوب است که درباره آنها بیشتر گپ و گفت صورت گیرد و این بار کمی با نگاه نقادانه‌تر، در سویه‌های قدرت و ضعف، به آنها بنگریم. از این میان مستند «تکثیر در اسارت» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی مهدی ایمانی شهمیری شاخص‌ترین است، چرا که توانست توجه مخاطبان و داوران را به خود جلب کرده و نشان فیروزه و عنوان بهترین فیلم مستند بلند را از آن خود کند. به همین بهانه با ایمانی درباره حال و هوای جشنواره، نوع نگاه و مصایب تولید در سینمای مستند گپ وگفتی کوتاه داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید؛

 محمد احسان مفیدی کیا
منتقد

کمی از پیشینه خود بگویید، کار را از کجا شروع کرده‌اید؟ و پیش از این چه مستندهایی ساخته‌اید؟
من فارغ‌التحصیل کارگردانی سینما و کارشناسی ارشد تهیه‌کنندگی سینما هستم، تقریباً از 20 سالگی به بعد با نگارش فیلمنامه و کارهای کوتاه داستانی وارد فضای تولید شدم. «تکثیر در اسارت» دومین تجربه من در گونه مستند بود. اولین آن مستند کوتاه «پریزاد» بود که در چهاردهمین جشنواره سینما حقیقت، نامزد بهترین کارگردانی و بهترین تدوین شد، همچنین در جشنواره فیلم کوتاه تهران به جایزه بهترین مستند رسید، این مستند درباره پیرزنی تنها در شمال شهمیرزاد بود که بافته‌ای به نام گلیج می‌بافد و ضمن آن از افسانه‌هایی که با کار او در ارتباط است، می‌گوید. اقبال خوبی به این مستند در جشنواره‌های بین‌المللی مثل ملل اتریش و کازان روسیه شد. چند ماه بعد از آن من پروژه دوم مستندم را شروع کردم که درباره یوزپلنگ ایرانی بود.
چرا سراغ این موضوع رفتید؟ علاقه‌مندی شما به حیات وحش و ساخت مستند در این حوزه از کجا ناشی شد؟
 این از علاقه ویژه من به طبیعت سرچشمه می‌گیرد، من متعلق به منطقه شهمیرزادم ودر آنجا بزرگ شده‌ام. طبیعت برای من همیشه یک ظرفیت وپتانسیل ویژه بوده است. به علاوه گربه‌سانان در طبیعت برایم جایگاه ویژه‌ای دارند، بیش از 50 گربه خیابانی را که مریض یا مجروح بوده‌اند تیمار کرده‌ام، من یک تیمارگر حرفه‌ای گربه‌ام (می‌خندد)، در سینما هم گرایش سینمای طبیعت‌گرا یا اکو سینما را خیلی دوست دارم، چه در داستانی و چه در مستند، ارتباط انسان و طبیعت پیرامون برای من جذاب است.

به طور ویژه درباره موضوع «تکثیر در اسارت»، از کجا به این فکر افتادید که مستند تولید کنید؟
 قبلاً گربه‌سانان بسیار مهمی مثل ببر و شیر مازندران را داشته‌ایم و اینها خیلی مفت و آسان منقرض شده‌اند و سومین گربه‌سان مهم ما، که همین یوزپلنگ باشد شرایط ایده‌آلی ندارد، من پیگیر اخبار آن بودم، اینکه در پردیسان چه می‌گذشت و پروژه چرا با شکست مواجه شد، تا اینکه گفتند یوزها به سایت تکثیر در اسارت در زیستگاه اصلی آنها در سمنان منتقل خواهند شد، اینجا بود که آنها به من نزدیک شدند و تصمیم گرفتم که مستندی درباره آنها بسازم.

 کار چطور شروع شد؟
 من کارمند تلویزیون هستم و می‌دانستم که این مستند زمان زیادی خواهد گرفت، از این‌رو این پروژه را به سیمای مرکز استان پیشنهاد دادم و با سابقه خوب مستند «پریزاد» طرح بسرعت پذیرفته شد. در آغاز سراغ اداره کل محیط زیست استان رفتم و همکاری خوبی با من شد اما با تغییر در مدیریت آن مجموعه به یکباره مشکلات کار آغاز شد و همه چیز به هم ریخت. افرادی آمدند که نه دارای تخصصی بودند و نه سازمانی و این باعث می‌شد برای من که نه فیلمساز شناخته شده حیات وحش بودم و نه با آنها از پیش آشنایی داشتم، کار سخت‌تر شود. به هر حال این اتفاق هم دلایل خاص خودش را داشت. یوزپلنگ برای بسیاری نهادها موضوعی حساس و به نوعی امنیت ملی است و حساسیت روی آن بسیار بالاست، حتی ورود من به سایت‌های نگهداری و تکثیر در اسارت مسأله پیچیده‌ای بود و پس از آن پیچیده‌تر هم می‌شد.

روایت کار چطور شکل گرفت؟ از این بابت می‌پرسم که شما بیشتر با سینمای داستانی همراه بوده‌اید و در آن فضا همه‌ چیز از پیش تعیین شده‌ است، شما دکوپاژ دارید، میزانسن کرده‌اید، بازیگران توجیه هستند و شرایط در اختیار شماست و تقریباً مقوله پیش‌بینی نشده، به آن معنا که در مستندسازی وجود دارد و ذات آن است، تجربه نکرده‌اید.
 درست است، ما در مورد یوزها واقعاً نمی‌دانستیم با چه مواجه خواهیم شد، نمی‌دانستیم سوژه ما را به کجا خواهد برد، اینکه جفت‌گیری اتفاق می‌افتد یا نه، حامله هستند یا نه، زایمان طبیعی است یا سزارین، توله‌ها می‌مانند یا می‌میرند، آینده برای ما همیشه مبهم بود و بویژه با مرگ توله‌ها، ساختاری که پیش‌بینی کرده‌ بودیم خیلی تغییر کرد. زمان‌بندی نیز اصلاً در اختیار ما نبود و هم اینکه بنا به دلایلی همکاران محیط زیست هم اطلاعات منفی را به ما نمی‌دادند، ما نمی‌دانستیم که توله بیمار است یا ساعت‌ها پس از مرگ توله این را می‌فهمیدیم و آنجا نبودیم که تصویر بگیریم. خیلی از مواقع حتی به من اجازه تصویربرداری ندادند. حواشی زیاد پیرامون این موضوع باعث می‌شد که مسئولان امر فکر کنند ضبط و به تبع آن پخش احتمالی تصاویر دردسرساز است و البته یک نکته بهداشتی و پزشکی هم بود و آن اینکه ما عامل بیرونی بودیم و ورودمان به سایت باعث بروز احتمال آلودگی و بیماری بود. در این مورد ما پیشنهاد تصویربرداری تیمارگران را دادیم که البته آن هم اکثراً پذیرفته نشد و حتی در آن مواردی که ممکن شد، پلان‌ها در لحظات بحرانی نبودند و کیفیت آنچنانی نداشتند. این کار با تمام این مصایب و مشکلات انجام شد و به جشنواره رسید.
 
با این تفاسیر پیش‌بینی می‌کردید که در جشنواره هفدهم نشان فیروزه‌ای را که به هر صورت مورد توجه بسیاری از مستندسازان است، کسب کنید؟
 تا لحظات آخر در تلاش بودیم که فیلم به بهترین شکل به نمایش در بیاید به همین خاطر نتوانستم همه فیلم‌ها را ببینم، چون پیش‌قضاوتی درباره کیفیت آثار رسیده نداشتم، نمی‌دانستم که مستند ما در چه رتبه‌ای قرار دارد، اما کمی که گذشت حدس می‌زدم که بین نامزدها و برنده‌های احتمالی باشد، اما کسب عنوان «بهترین فیلم مستند بلند» نه، دور از انتظار بود. جشنواره سینما حقیقت، مهم‌ترین رویداد مستند ایران است و نشان فیروزه‌ای هم برترین نشان آن، پس طبیعی است که برای هر مستندسازی مهم باشد.

  نظرتان درباره شیوه برگزاری و اکران‌ها در جشنواره امسال چه بود؟
 مخاطبان از اقشار خاصی بودند و عموم مردم نتوانستند برای دیدن آثار بیایند، در حالی که من این فیلم را برای عموم مردم ساخته‌ام، حتی در زمان ویژه جشنواره هم می‌شد سینماهای بیشتری را به اکران آثار جشنواره اختصاص داد و در شهرستان‌ها هم امکان دیدن مستندها وجود داشته باشد. ما حتی به تبلیغات و خبررسانی عمومی بیشتری نیاز داشتیم.  بر همین اساس است که می‌گوییم مستند هنوز هم مهجور است.  

و این در شرایطی است که به لحاظ مالی کار برای مستندساز پیچیده‌تر شده است. از یک سو هزینه خرید یا کرایه تجهیزات با شتاب زیادی بالا می‌رود و اگر عوامل حرفه‌ای باشند، دستمزد در خور سابقه‌شان را می‌خواهند و... با این اوضاع بازدهی برای مستند خیلی مهم است، لااقل خوب دیده شدن می‌تواند این همه زحمت و هزینه را توجیه کند.  
ما برای مستند «تکثیر در اسارت» حداقل سه سال زمان گذاشتیم، با یک برآورد بسیار پایین که تازه این حدبالای برآورد در معاونت امور استان‌هاست، رقم 100 میلیون تومان برای این فیلم که از هنرمندانی مثل افشین عزیزی برای موسیقی، مهدی آزادی برای فیلمبرداری و محمدحسن ابراهیمی برای صداگذاری و دیگر همکارانم که همه در جایگاه خود فوق‌العاده‌اند استفاده کرده، واقعاً رقم پایینی است. من حداقل سه برابر این رقم را مقروض هستم.

 همه این شرایط باعث می‌شود که ما بعد از این هم مهدی ایمانی شهمیری را در سینمای مستند ببینیم یا به سینمای داستانی باز خواهید گشت؟
 برای من مستند و داستانی، کوتاه یا بلند چندان تفاوتی ندارد، هر کدام از اینها یک مدیوم است که جذابیت خود را دارد، باید ببینم موضوعی که مد نظر دارم کدام یک را می‌طلبد. برنامه بعدی‌‌ام یک داستانی کوتاه است و البته دوباره به سینمای مستند باز خواهم گشت و در اکوسینما کار خواهم ساخت.

  چه چیزی می‌تواند شما را از تولید مستند «تکثیر در اسارت» خشنود کند؟
 این مهم است که برای یوزها اتفاق مؤثری بیفتد، من دوست دارم شرایطی پیش بیاید که این مستند را در مجلس و برای نمایندگان اکران کنم و بتوانم حرف بزنم و زیستگاه یوز ایرانی را که با چرای بی‌رویه دام در حال از بین رفتن است نجات دهم. این برای من خیلی مهم‌تر از جایزه و جشنواره است. اینکه دیدن مستند منجر به تصمیمی شود که مجوزهای دامداری در توران باطل شود. اگر لازم است دادستان مستند را ببیند و از یک جایگاه قانونی دستور دهند که محل تردد یوزها روشنایی‌گذاری شود تا شاهد این حجم از تلفات در جاده‌ها
نباشیم.
 جایزه برای من و گروه ماست، اما برای یوزپلنگ ایرانی چه اتفاقی خواهد افتاد؟ من این فشارهای جدی برای تولید فیلم را برای این نتیجه تحمل کردم که کسی فیلم را ببیند و تصمیمی بگیرد که منجر به بهبود کیفیت زندگی یوزها شود، آن روز برای من حتماً روز بهتر و هیجان‌انگیزتر از روزی است که جایزه گرفتم.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و سیصد و شصت و هفت
 - شماره هشت هزار و سیصد و شصت و هفت - ۱۰ دی ۱۴۰۲