نگاهی به برخی ملزومات پیش روی ادبیات داستانی
یوسف قوجق
نویسنده و منتقد حوزه ادبیات پایداری
ادبیات پایداری یا دفاع مقدس، جریانی ادبی است که تقریباً پس از پایانیافتن جنگ عراق علیه ایران شکل گرفت. این جنگ دورهای مهم از تاریخ کشور است و اکنون پس از گذشت این همه سال و نشر آثار قابل توجه ادبی و هنری، به موضوعی جدانشدنی از ادبیات ایران تبدیل شده است. به نظر من در تقسیمبندی ادبیات دفاع مقدس میتوان ملاکهای گوناگونی را در نظر گرفت.
جریانهای ادبی معمولاً از نظر زمانی و مضمونی در دورههای زمانی مشخصی شکل میگیرند و میتوانند از نظر موضوعات، متنوع باشند. به نظر من ادبیات دفاع مقدس شاهد این تحولات بوده است: در آغاز جنگ تحمیلی، شعر و نثرهای مرتبط با دفاع مقدس بیشتر منعکسکننده احساسات مردم در مواجهه با جنگ است. در این مرحله، غالب مضامین آثار به ایجاد انگیزه برای مقاومت و تمجید از شجاعت رزمندگان مربوط است. در این دوره، نشریاتی نظیر پاسدار اسلام، آیندهسازان، کیهان بچهها، نهال انقلاب و کودک مسلمان بلوچ (ویژه کودکان) قالبهای ادبی زیادی با این مضمون منتشر کردهاند.
در طول دهه هشتاد، ادبیات دفاع مقدس به تنوع بیشتری از نظر سبک، موضوع و محتوا ارتقا یافته است. تأثیر جنگ در جوانان، زنان، خانوادهها و بویژه رزمندگان و شهدا، عناصر متمایزی در این دوره بوده است. در این دوره، شعرهای انگیزشی و داستانهای احساسی درباره جنگ، بیشتر از موضوعات دیگر منتشر شده است.
پایان دهه هشتاد، ادبیات دفاع مقدس به تأمل در تجربیات جنگ و ارزیابی پیامدها پرداخته است. آثاری با مضمونهایی چون آسیبهای اجتماعی جنگ تحمیلی و آسیبهای جسمی و روحی رزمندگان، خانوادهها و جامعه در این دوره نوشته شده است. در این دوره، برخی از سریالهای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی نیز بهصورت گسترده، به این موضوع پرداختهاند.
در مراحل بعد از جنگ یعنی در دهه نود، زمانی که هنوز آثار و آسیبهای جنگ همچنان در جامعه محسوس بود، ادبیات دفاع مقدس بهتدریج به یکی از ارزشهای فرهنگی کشور تبدیل شد و در پی آن، بسیاری از جشنوارههای ادبی و فرهنگی مربوط به دفاع مقدس برگزار شد و به داوری آثار و انتخاب آثار برگزیده پرداخته شد. به این ترتیب، این ادبیات از طریق بیان خاطرات شهیدان، جانبازان و تأثیرات جنگ بر جامعه به تحلیل و بازنگری پرداخت.
ذیل ادبیات دفاع مقدس شاخههای گوناگونی مانند ادبیات داستانی و مستندنگاری، خاطرات و تاریخ شفاهی شکل گرفت. نسبت میان ادبیات داستانی و مستندنگاری، خاطرات و تاریخ شفاهی در موضوعات مختلف، از جمله در ادبیات دفاع مقدس، میتواند از چند جهت، جالب باشد.ادبیات داستانی و مستندنگاری میتوانند مکمل یکدیگر باشند؛ زیرا داستاننویسان میتوانند مضامین و واقعیات مستند را با هنرهای مرتبط با روایت، ترکیب کنند و آنها را بهشکلی جذابتر و تأثیرگذارتر به مخاطب منتقل کنند.
از طرف دیگر، مستندنگاری و تاریخ شفاهی نیز بهعنوان منابع رویدادهای تاریخی و خاطرات افراد، میتوانند بهنوعی ادبیات داستانی را با مواد غنی و واقعی تقویت کنند و نویسندگان از آنها بهره بگیرند؛ زیرا تاریخ شفاهی میتواند در افزایش واقعگرایی داستانها و مستندها و دانستن جزئیات وقایع به نویسندگان کمک کند. در نهایت، باید دانست که ارتباط و نسبت میان موارد پیچیده است و میتواند از عوامل مختلفی تأثیر پذیرد، اما بهترین نتیجه زمانی بهدست میآید که نویسندگان ادبیات داستانی با بهرهگرفتن از مستندنگاریها و تاریخ شفاهی جنگ تحمیلی، همزمان از تخیل و فنون روایتهای داستانی غفلت نورزند. بهطور کلی، با توجه به تحولات ادبی، اجتماعی و فرهنگی در جامعه، به گمانم میتوان آینده روشنی را برای ادبیات داستانی دفاع مقدس تصور کرد. تداوم و استمرار این مسیر با پدیدآمدن نسل جدیدی از نویسندگان، به ارتقای ادبیات داستانی دفاع مقدس خواهد انجامید و این حوزه ادبی به افقهای جدیدی دست پیدا خواهد کرد.
با این حال معتقدم که ادبیات داستانی دفاع مقدس به تجدید نظر در موضوعات و ایجاد تنوع بیشتر نیاز دارد. تأکید بر جنبههای مختلف دفاع مقدس مانند تجربیات مردم، اقوام، زنان، جوانان، محیط زیست و…، میتواند به غنای ادبی این ادبیات کمک کند.افزون بر این، ادبیات داستانی دفاع مقدس به بهرهگیری از قالبهای هنری متنوع نیازمند است. ترکیبی از روایت، طنز، درام و… میتواند این ادبیات را جذابتر و تأثیرگذارتر کند.همچنین با گذشت این سالها و پایانیافتن جنگ، «احساسینویسی» جای خود را به «عقلانینویسی» میدهد و با پیشرفت فناوری و انتشار وسیع اطلاعات از طریق رسانههای جدید، ادبیات داستانی دفاع مقدس میتواند از این ابزارها بهره بگیرد و ارتباط نویسندگان و خوانندگان را بهبود بخشد. تعامل با موضوعات فرهنگی جهان و بروز جنگهای جدید و تأثیر جنگها در سطح بینالمللی میتواند به توسعه ادبیات داستانی دفاع مقدس کمک کند و ابعاد جهانیتری به آن بدهد.