نیمنگاهی به فیلمهای چهاردهمین جایزه شهید آوینی
راهی که در آیینه حقیقت طی شد
حالا که هفدهمین جشنواره بینالمللی مستند ایران، «سینما حقیقت» پایان یافته و در این رویداد پنج روزه به تماشای دسترنج هنرمندانه مستندسازان کاربلد کشورمان نشستیم، جا دارد نیمنگاهی به فیلمهایی که برای کسب تندیسهای رنگارنگ چهاردهمین جایزه شهید آوینی رقابت کردهاند، بیندازیم؛ جایزهای که یکی از جوایز ارزشمند و پرسابقه جشنواره است. پیش از آن، گفتنی است که جایزه شهید آوینی ویژه نمایش مستندهای منتخبی است که برآمده از رأی گروه مشاوران با موضوع جبهه مقاومت، دفاع مقدس، انقلاب اسلامی ایران، جریانهای مطالبهگر و روشنگری تولید شدهاند. پیشینه این جایزه به چندماه قبل از اولین دوره جشنواره سینما حقیقت بازمیگردد، اما پس از برگزاری چهار دوره دوسالانه شهید آوینی، در سال ۱۳۹۳ این رویداد با جشنواره سینما حقیقت ادغام شد و در قالب یک بخش ویژه و با همان سیاستها به کار خود ادامه داد. در تمام این سالها مستندسازانی که با رویکرد انقلابی و عدالتخواه تولید آثار کرده و به روش و منش سید مرتضی آوینی نظر داشتهاند، مستندهای خود را به امید دیده شدن و تأثیرگذاری بیشتر در این رویداد، در معرض قضاوت داوران و تماشاگران قرار دادهاند که برآیند آن، برخورداری از آثار ارزشمند مستندسازان باتجربه و کاربلد از جایجای این مرز و بوم و بهعلاوه معرفی استعدادهای جوان علاقهمند به این حیطه بوده است. در هفدهمین جشنواره بینالمللی سینما حقیقت نیز، از میان تعداد قابل توجه آثار رسیده، ۱۸ فیلم مستند پا به میدان رقابت گذاشتهاند که از آن میان با توجه به استقبال تماشاگران و نظر کارشناسان، برخی اقبال بیشتری در رسیدن به عناوین برگزیده دارند. در این نوشته کوتاه، حسب بخت، به سراغ چند اثر رفته و آنها را در کوتاهترین شکل ممکن معرفی خواهیم کرد.
محمد احسان مفیدیکیا
منتقد
داستان دو فرشته
«فرشتهها» ساخته مهدی زمانپور کیاسری/ صدای کودکانهای، با تصاویری که برآمده از ذهن زیبای اوست، داستان دو فرشته را میگوید. آنطور که تصاویر نشانمان میدهند، «فرشتهها» بیشتر اوقات برای ناهار سیبزمینی میخورند، آن هم اگر اول ماه بوده و پولی از تدریس زبان انگلیسی و قرآن یا ساخت ظروف سفالی باقی باشد. در غیر این صورت باید همان را هم برای گل و گلدانشان بگذارند و روز خود را با لبخند به شب برسانند. آنها در هفته چند ساعت در خانه آب دارند و اگر هر دو هفته یکبار هم به حمام بروند، باز باید با کفی که روی بالهایشان است بیرون بیایند و باز شکر خدا گویند. این خصلت فرشتههاست که هرچه سختی و صعوبت در بندگیشان بیشتر باشد، راضیترند.مستند «فرشتهها» در حدود 30 دقیقه داستان یک خانواده سه نفره در سوریه است که در دوران بعد از بحران، روزگار را به سختی میگذرانند. این مستند یک فیلم اجتماعی است که با بیانی ساده و گویا، روابط خانوادگی و اجتماعی سخت و در عین حال شیرین مردمان صبور و رنجدیده شام را به تصویر کشیده است. حسن، ماجده و دخترشان زهرا یکی از بیشمار خانوادههای جنگزده سوری هستند که حالا در بحران تحمیلی اقتصادی، جنگ دیگری را با ساعات و شکم گرسنهشان شروع کردهاند. شاید در ابتدا، 30 دقیقه زمان برای بیان چنین ایدهای کوتاه به نظر بیاید اما کارگردانی و مدیریت زمان زمانپور نشانمان میدهد که در همین دقایق هم میتوان، راز ایجاد کرد، کشف راز کرد، مسأله و حل مسأله داشت، احساس را بیان کرد و قابهای زیبای هنری دید و هرچه یک مستند خوب نیاز دارد را به مخاطب عرضه کرد.مهدی زمانپور کیاسری که پیش از این برای آثار خود مثل مستندهای«مشتی اسماعیل» و «پاپلی»، «آسک» و «آب، باد، خاک، نان» جوایز متعددی از جشنوارههای متعدد داخلی و خارجی گرفته است، این بار با قدم گذاشتن در زمینی نو، هنرش را در خلق مفاهیم بدیع و تصاویر انسانی به کار گرفته تا برگ زرین دیگری به دفتر افتخاراتش بیفزاید.
شخصیت رازآلود و چندوجهی جبهه
«بیقرار» ساخته محمدعلی فارسی/ حسین را اگر ندیده باشند، به قاعده کلیشهای که برای شهدای خاص و اولیای الهی ترسیم و تجسم میکنند، باید یک جوان با محاسن بلند و پیراهن روی شلوار و سرپایین و چنین و چنان بپندارند، اما او مثل بیشتر رفقایش، با یقه مد روز و شلوار جین و عینک آنچنانی ظاهری داشت که در شهر هیچ کس گمانش را نمیبرد، این جوان شاد و شوخ همان رزمندهای بود که شبها، نجوای الغوث و گریهاش دلآرام یک لشکر میشد و حالا در یک مستند پنجاه و چند دقیقهای قرار است به همین اندازه شگفتزده شویم.«بیقرار» حکایت غریب حسین آقا، پسر غلامحسین است. غلامحسینی که معلم بود، یازده پسر در خانه داشت و خیلی بیشتر در پرورشگاه صنعتی کرمان و یکی از آنها حسین بود. انقلاب که شد، حسین خلاف دوستانش به سپاه نرفت، اما جنگ که شد و عملیات رمضان که پیش آمد دلش طاقت نیاورد و راهی جبههها شد. خیلی زود به واحد اطلاعات عملیات پیوست و شد حسین آقای لشکر ثارالله.محمدعلی فارسی، مستندساز نامآشنای کشورمان «بیقرار» را که محصول مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی است کارگردانی کرده. او برای جمعآوری آرشیو تصویر و صدا، ضبط مصاحبهها و بازسازی و ضبط نماهای دیگر از بهار 1399 زمان گذاشته تا بتواند آنطور که باید و شاید از عهده توصیف یکی از شخصیتهای رازآلود و چندوجهی جبههها برآید. دیگر مؤلفه تأثیرگذار کار، موسیقی متن اثر، ساخته استاد محمدرضا علیقلی است که با آن رنگ و فضای گرم و همیشگی کمک شایانی به افزودن بار عاطفی مستند کرده است.
خلبان تیزپرواز جنگنده ایرانی
«سر به هوا» ساخته سید مسعود امامی/ از اواخر تیرماه 1367 که امام خمینی(ره) آن جام زهر را نوشید و قطعنامه را پذیرفت تا یک ماه بعد در 29 مرداد همان سال که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران تمام شد، باز گلهای زیادی پرپر شدند، چرا که رئیس حزب بعث فکر میکرد دست برتر دارد و میتواند در این معرکه پایانی دست خالی خود را پر کند. او نمیخواست بفهمد که این هشت سال نه تنها جوانان غیور این مرز و بوم را خسته نکرده، بلکه آنها مصممترند تا نگذارند حتی یک وجب از خاکشان کم شود.در این میان خلبانان تیزپرواز جنگندههای ایرانی، گوش به فرمان امام، بغض و کینه انقلابیشان را در سینه نگه داشته و خوب میدانستند که قطعنامه پایان کار نیست و تا پیروزی کامل جبهه حق راه باقی است.سید مسعود امامی مستند «سربه هوا» را در پاسداشت یکی از همین بزرگمردان ساخته است. شهید سرافراز اسلام و ایران خلبان عباس اکبری همان کسی است که همرزمان، دوستان و خانوادهاش در 35 دقیقه احوال او و دیگر خلبانان دلیر نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران را جلوی دوربین داوود رجبی، بازگو میکنند.
جوانمردی از ایل قشقایی
«تفنگداران جنوب» ساخته علی بلندنظر/ ایاز شیبانی جوانمردی از ایل قشقایی بود که در زمان تجاوز روسیه و انگلیس به شمال و جنوب ایران، نتوانست تجاوز به حریم خانهاش را تاب آورد و خودش را به فرمانده انگلیسی رساند و او را کشت و تبدیل شد به ایاز کاپیتانکش. به جز او، دیگرانی هم در دفاع از خاک و ناموس چه از ایلات و عشایر، چه از دهات و شهرها از جان و مال گذشتهاند تا این ملک بیکم و کاست به ما برسد و بر ماست که نام و یادشان را زنده نگاه داریم و آنچه بر ایشان گذشته را بلند و رسا مرور کنیم تا بدانیم از چه راهی گذشتهایم و در سیاهه پیشرو چه باید بکنیم. حالا علی بلندنظر در مستند بلند «تفنگداران جنوب» ضمن روایت جریان تاریخی دوران استعمار انگلستان در جنوب ایران، در مصاحبه با کسانی که یاد آن روزها را از پدران و مادرانشان سینه به سینه زنده نگهداشتهاند، بخش مهمی از تاریخ ایران را بازگو میکند که حسب تغافل یا تجاهل کمتر به آن پرداخته شده است.بخشی از زمان فیلم به بیان مناسبات تاریخی و سیاسی اواخر دوره قاجار، مصادف با جنگ عالمگیر اول اختصاص یافته است و برخی صحنههای بازسازی شده از آنچه بر ایاز و اهلش گذشته است نیز تکه دیگری از مستند به شمار میآیند. و این همه به مثابه تکههای پازل، پلان به پلان و سکانس به سکانس، داستان «تفنگداران جنوب» را روایت میکنند. همچنین استفاده از آرشیوهای تاریخی موجود، عکس یا فیلم و هم تصویرسازی، هرچند با تکنیکی ساده صورت گرفته و متحرکسازی آنچنانی نداشته، باعث تنوع شده و مخاطب را در فاز و فضای آن روزها قرار میدهد.
صولتالدوله و مسیح خان و دیگران هر یک نقشی را در این برهه حساس از تاریخ نه چندان دور ایران ایفا کردهاند که باید گفته شود و برای آیندگان نیز محفوظ بماند. ما باید بدانیم که ایاز را که کشت و چه کشت تا درس بگیریم و دوباره در دام توطئهها نیفتیم و قهرمانها و مفاخرمان را به ثمن بخس از دست ندهیم.پیش از این به معرفی بعضی دیگر از آثار حاضر در بخش شهید آوینی مثل مستندهای «قویدل» ساخته علی فراهانیصدر و «دوئل بوکمال» به کارگردانی محمدرضا ابوالحسنی پرداخته بودیم و البته آثار دیگری هم در این فهرست جای داشتند که مجال اندک فرصت پرداختن به آنها را از ما گرفت: مستندهای قابل تحسینی مثل: اُ-۳۲۴، احمد، آخرین زنگی زمانه، آنها، برار انیسه، پایان جنگ، پلی که نیست، داستان بارانی، سالهای سرخ، عیدوک، میمات و همسفر که هر کدام با توجه به موضوع و در جایگاه خود، شایسته این هستند که به آنها پرداخته شود.