«ایران» در گفتوگو با نوید کمالی، پژوهشگر امنیت ملی ابعاد حمله تروریستی به «راسک» را بررسی میکند
ضرورت بهکارگیری رویکردهای نوین ضدتروریسم
وقوع حادثه تلخ تروریستی گروهگ جیشالعدل(ظلم) علیه پایگاه انتظامی «راسک» در استان سیستان و بلوچستان که به شهادت و زخمی شدن شماری از مأموران نیروی انتظامی انجامید، نشان داد که شاخههای گروههای تروریستی منطقه همچنان در حال طراحی و انجام حملات مسلحانه با هدف ناامنی و بیثباتی در نواحی مرزی ایران هستند. «ایران» در گفتوگو با نوید کمالی، پژوهشگر سیاست خارجی به بررسی ابعاد این حمله تروریستی و زمینههای شکلگیری آن پرداخته است.
حمله اخیر تروریستی جیشالعدل(ظلم) به منطقه «راسک» نشان داد که منطقه سیستان و بلوچستان همچنان در معرض حملات و تهدیدات امنیتی گروههای تروریستی است. این حملات با چه هدفی از سوی این گروههای تروریستی انجام میشود؟
گروهک تروریستی جیشالعدل ازجمله گروههای تروریستی تجزیهطلبی است که در طول قریب به یکدهه اخیر از طریق اجرای حملات تروریستی به دنبال تهدیدآفرینی علیه امنیت ملی و وارد کردن خدشه به ثبات کشور بوده است. با نگاهی به تاریخ اقدامات تروریستی شاخص این گروهک و بررسی تحرکات تبلیغی و رسانهای آن میتوان به خوبی به این نکته دست یافت که جیشالعدل از طریق طراحی و انجام حملات مسلحانه به اهداف مختلف به دنبال ایجاد ناآرامیها و بیثباتی در استان سیستان و بلوچستان است. سرکردگان و حامیان پشتپرده این گروهک معتقدند که با ایجاد ناآرامیها میتوان فشار ترکیبی مؤثری را علیه جمهوری اسلامی ایران ایجاد کرد. پر واضح است که استعداد تهدیدآفرینی جیشالعدل نشأت گرفته از حمایتهای سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی معارضی است که در چهارچوب سیاستهای قدرتهای فرامنطقهای به دنبال شکلدهی بحران در داخل کشور و تضعیف سیاستهای منطقهای کشورمان خصوصاً در حوزه مقاومت هستند؛ به طور مثال حادثه تروریستی راسک در حالی رخ داد که توجهات جهانی به حوادث غزه و تحولات دریای سرخ جلب شده است، لذا میتوان یکی از اهداف طراحی این اقدام خونبار را تلاش برای انحراف افکار عمومی از تحولات منطقه دانست. بایستی بر این نکته تأکید کرد که حوادث غزه و بحران انسانی شکل گرفته در این منطقه و همزمان تحرکات مقاومت یمن در دفاع از مردم غزه، توجهات جهانی را معطوف به خود کرده و عملاً رژیم صهیونیستی و مهمترین پشتیبان آن یعنی ایالات متحده امریکا را تحت فشار افکار عمومی جهان برای پذیرش شکست در قبال مقاومت فلسطین قرار داده است. البته واشنگتن و تلآویو به خوبی بر این نکته واقفند که پذیرش شکست آثار زیانبار و جبرانناپذیری برای آنها و خصوصاً سرنوشت وجودی رژیم صهیونیستی خواهد داشت! علاوه بر این بنا بر اساس اسناد و اطلاعات افشا شده از اهداف و مأموریتهای سرویسهای اطلاعاتی امریکایی و صهیونیستی در قبال کشورمان، این سرویسها در طول دهههای اخیر خصوصاً دهه نود خورشیدی به طور جدی در راستای اهدافی ازجمله تضعیف جمهوری اسلامی ایران، فراهم کردن زمینه تغییر نظام و تضعیف نقشآفرینی منطقهای و فرامنطقهای کشورمان سرمایهگذاری کردهاند که خلق گروهک جیشالعدل محصول همین هدفگذاری است.
یکی از حوزههای نفوذ و طراحی عملیات تروریستی این گروهها کشور پاکستان است و این در حالی است که تهران و اسلامآباد در زمینه همکاریهای امنیتی به تفاهماتی دست یافتهاند. اما به نظر میرسد زمینههای اجرای این تفاهمات چنان که باید فراهم نیست.
در سالهای اخیر، پاکستان تلاشهایی برای بهبود امنیت مرزها انجام داده است. این اقدامات شامل تقویت نیروهای امنیتی، ایجاد زیرساختهای امنیتی و همکاری با کشورمان در زمینه مبارزه با تروریسم خصوصاً از طریق تأمین امنیت مرزها بوده است. بدون شک مرزها نقش کلیدی و مهمی در تأمین و تضمین امنیت کشورها دارند. در رابطه با امنیت مرزی در استان سیستان و بلوچستان بایستی به این نکته توجه داشت که این استان دارای بیش از 900 کیلومتر مرز زمینی مشترک با کشور پاکستان است، لذا سودجویان و گروهکهایی مانند جیشالعدل با سوءاستفاده از برخی خلأهای نظارتی دست به جابهجایی در دو سوی مرز میزنند و اینگونه به حیات نامشروع خود و تداوم تهدیدآفرینی ادامه میدهند. بایستی به این نکته توجه داشت که مرز ایران و پاکستان در بسیاری از نقاط ناهموار و کوهستانی است، لذا کنترل آن به شکل سنتی با چالشهای متعددی در دو سوی مرز و خصوصاً در سوی پاکستان روبهرو است، علاوه بر این بحرانهای سیاسی مستمر در پاکستان و ضعفهای اقتصادی این کشور مانع از تقویت ظرفیتهای مرزبانی این کشور شده است که یکی از پیامدهای آن افزایش سودجویی گروهکهای تروریستی از ظرفیت مرزهاست.
بنابراین به نظر میرسد نوع مواجهه با گروههای تروریستی متناسب با تغییرات تاکتیکی که در رویکرد این گروهها صورت گرفته، نیازمند بازنگری است.
گروهکهای تروریستی مانند جیشالعدل اگر چه دارای رفتار و منشی داعشی هستند اما مأموریت و کار ویژه آنها به طور خاص در حوزه تهدید ثبات و امنیت مناطق مرزی و شکلدهی تنشهای قومی و مذهبی تعریف شده است تا به واسطه این دست تهدیدآفرینیها امکان توسعه جنوب شرق کشور ممکن نشود و به طور مثال کلانپروژه بندر چابهار به رقیبی برای بنادر دیگر کشورهای منطقه بدل نگردد، لذا این گروهک جز تحرکات کور، توان و قابلیت تهدیدآفرینی در ابعادی همسطح داعش که چند سالی منطقه غرب آسیا را درگیر خود کرده بود، نداشته و ندارد. شخصاً به عنوان یک پژوهشگر و مؤلف آشنا با تجربیات جهانی در حوزه جنگ ترکیبی (Hybrid Warfare) بر این عقیدهام که برای مقابله با تداوم تهدیدات امنیتی در مرزها و خاصه استانهایی مانند سیستان و بلوچستان بایستی بازنگری با رویکرد روزآمدسازی منطبق بر شرایط زمانه در سیاستهای ضد تروریسم صورت پذیرد. همانگونه که رهبر معظم انقلاب در سخنرانی مراسم رحلت امام(ره) فرمودند، در دوران هوش مصنوعی و کوانتوم و اینترنت نمیشود با همان ابزارهای چهل سال قبل کار کرد و باید ابزارها متناسب با زمان انتخاب شوند. در رابطه با سیاستهای ضدتروریسمی نیز بایستی به این نکته توجه کرد که در عصر هوش مصنوعی و فراگیری رسانههای اجتماعی، مبارزه با تروریسم نیز بایستی روزآمدسازی شده و متناسب با شرایط زمانه متحول گردد.
به همین دلیل در سالیان اخیر، رویکردهای جهانی جدیدی در حوزه ضدتروریسم (Counter terrorism) مطرح شده است. در گذشته رویکردهای سنتی و مبتنی بر مقابله نظامی و امنیتی با تهدیدات تروریستی در سطح جهان مورد توجه بودند اما در رهیافتهای جدید عوامل غیرنظامی و نرم مانند توسعه اقتصادی و اجتماعی و آموزشی در مقابله با تروریسم و خشکاندن ریشههای آن اولویت یافتهاند. به عبارت بهتر در عصر جدید مبارزه با تروریسم دارای دو بازوی سخت و نرم بوده و در قالبی ترکیبی به دفع تروریسم میپردازد. به طور مثال یکی از رویکردهای جدید در حوزه ضدتروریسم تأکید بر اهمیت و ضرورت همکاری بین بخشهای مختلف دولتی، مدنی و خصوصی است. این رویکرد معتقد است که برای مقابله مؤثر با تروریسم و شورشگری لازم است که تمام بخشهای جامعه دست به دست هم دهند. در این رویکرد، دولت، سازمانهای غیردولتی، بخش خصوصی و مردم باید با یکدیگر همکاری کنند تا زمینههای بروز تروریسم را شناسایی کرده و از بین ببرند. این همکاری میتواند در زمینههای مختلفی مانند آموزش، اشتغال، توسعه اقتصادی و غیره انجام شود. در رویکرد جدید دیگری که رویکرد پیشگیرانه نامیده میشود، بر اهمیت پیشگیری از وقوع تروریسم تأکید میشود. این رویکرد معتقد است که برای مقابله مؤثر با این پدیدهها، لازم است که زمینههای بروز آنها را شناسایی کرده و از بین برد.
به نظر میرسد جمهوری اسلام در پی تفاهم با پاکستان با تشکیل بازارچههای مرزی مشترک در روند بهبود وضعیت اقتصادی مناطق شرقی کشور چارهجویی کرده است. نظر شما چیست؟
بله؛ بر اساس چنین رویکردهایی تلاش میشود تا تمام عوامل کوچک و بزرگ زمینهساز تروریسم و شورشگری مانند فقر، بیکاری، تبعیض و نابرابری شناسایی و از بین برده شوند. این کار میتواند از طریق اجرای برنامههای توسعه اقتصادی و اجتماعی، اصلاح قوانین و مقررات و برخورد با تبعیض و نابرابری احتمالی انجام شود.
همانگونه که مشخص است در این رویکردها بر اهمیت مشارکت مردمی در مقابله با تروریسم تأکید میشود چرا که بر اساس رهیافتهای جدید مردم و خاصه نخبگان مردمی نقشی کلیدی در شناسایی و مقابله با عوامل زمینهساز تروریسم دارند، لذا در رابطه با مبارزه مؤثر با تروریسم در کشورمان نیز بایستی به شکل جدی در پی افزایش مشارکت و نقشآفرینی مردم به عنوان بخشی از جامعه مدنی، در شناسایی و مقابله با عوامل زمینهساز تروریسم بود. این مشارکت میتواند از طریق آموزش، آگاهیبخشی و ایجاد ظرفیتهای لازم برای مردم انجام شود؛ به طور مثال استان سیستان و بلوچستان دارای ظرفیتهای بیبدیل طبیعی و انسانی گردشگری است که میتواند منجر به خلق میلیونها دلار درآمد برای مردم این استان شود، لذا توسعه آموزشها در این حوزه و فراهم کردن زمینه شکلگیری تشکلهای مردمی گردشگری در این استان علاوه بر کارآفرینی برای انبوه جوانان موجب رونق اقتصادی و شکلگیری امنیت مردم پایه در این استان خواهد شد. بایستی به این نکته توجه داشت که استان سیستان و بلوچستان یکی از استانهای نخبهپرور و عزیز ایران اسلامی است، لذا میتوان با اندکی تدبیر ظرفیتهای نخبگانی این استان را در مسیر خشکاندن ریشههای تروریسم به کار گرفت و این استان را در مدار توسعه اقتصادی و تبدیل شدن به یکی از شاهرگهای اقتصادی کشور پیش برد.
در این رابطه و به عنوان یک راهکار اصولی و اساسی ضدتروریسم میتوان پیشنهاد کرد که توسعه هر چه سریعتر منطقه مکران با محوریت بندر چابهار که مورد تأکید رهبر معظم انقلاب هم هست، مورد توجه قرار گیرد. در رابطه با حادثه اخیر راسک ذکر این نکته ضروری است که نهادهای اقتدار آفرین باید به اهمیت تصویرسازی حرفهای بیش از پیش توجه داشته باشند چراکه نحوه اطلاعرسانی و نوع مدیریت صحنه در این حوزه خصوصاً پس از وقوع یک حادثه تروریستی نیازمند هوشمندی و توجه بیشتر و حرفهایتر مدیران صحنه است و باید همه دستاندرکاران دلسوز توجه ویژهای به اهمیت نحوه بهرهبرداری از ظرفیت رسانه در بازنمایی اقتدار نهادهای امنیتآفرین داشته باشند و به اصولیترین شکل از ظرفیت رسانه برای نمایش اقتدار کشور بهره ببرند تا این دست انعکاسهای رسانهای خود کارکرد مؤثری در زمینه بازدارندگی داشته باشد.