صفحات
شماره هشت هزار و سیصد و پنجاه و شش - ۲۷ آذر ۱۴۰۲
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و سیصد و پنجاه و شش - ۲۷ آذر ۱۴۰۲ - صفحه ۲۱

مصاحبه اختصاصی «ایران» با فرزانه فصیحی

رؤیاهایم را با ریسک واقعی کردم

مهری رنجبر
خبرنگار


خیلی‌ها بعد از مدال برنز 100 مترآسیا، به مدال او دربازی‌های آسیایی خوشبین شدند؛ حتی خودش. اما خیلی زود حذف شد، همان دور مقدماتی؛ اتفاقی که خودش هم از آن شوکه شد. او هنوز در حال بررسی این اتفاق است. می‌خواهد بداند چرا، تا در مسابقات دیگر تکرار نشود. حرف از فرزانه فصیحی دونده 100 متر است که این روزها، طبق برنامه چندسال اخیر، دو، سه ماهی است که در صربستان اردو زده است. دونده 100 متر می‌خواهد باز هم دویدن در المپیک را تجربه کند. با او دو ساعتی گپ زدیم. از همه چیز، دویدن، ازدواجش، رؤیاها و هرچیزی که برایش مهم است. حرف‌های دختر دونده سرعت ایران را بخوانید:
‌من فکر می‌کردم امروز جایی که شما تمرین می‌کنید، شیک است. از تمرین در اینجا راضی هستی؟
اینجا تنها جایی است که ما داریم. کمپ دوومیدانی در ایران. اینجا سالن بدنسازی دارد و کنارش سالن سرپوشیده و پیست فضای باز 400 متر است. در واقع تنها مجموعه دوومیدانی برای زنان و مردان ایران است.
‌یعنی درمجموعه آزادی جایی برای تمرین شما با شرایط بهتر نیست؟
تارتان پیست دوومیدانی استادیوم 100 هزار نفری آزادی را رنگ کرده‌اند. وقتی تارتان رنگ می‌شود، میخ کفش‌های ما فرو نمی‌رود و روی آن می‌شکند. به همین خاطر قابل استفاده نیست.
‌اینجا تمرین دو هم می‌کنی یا فقط بدنسازی است؟
اینجا بدنسازی می‌کنیم و کنارش سالن است که اگر هوا سرد باشد و بارانی، یا برای تمرین زمستانی آنجا تمرین می‌کنیم و در هوای گرم بیرون در پیست فضای آزاد.
‌ از شرایط راضی هستی؟
شما فکر کنید در 4 سال اخیر دوومیدانی 7 مدیر عوض کرده. می‌دانید این یعنی چی؟ یعنی هیچ برنامه‌ریزی، چشم انداز، حمایت و آینده‌ای وجود نداشته و ندارد. همه چیز موقتی و باری به هر جهت پیش می‌رود. به نظر من هیچ کس نمی‌تواند در 6 ماه چیزی را درست کند ولی قطعاً در 6 ماه خیلی چیزها می‌تواند خراب شود. حالا شما فکر کنید دوومیدانی چه وضعیتی را تحمل می‌کند.
‌ این به شما هم لطمه زده؟
جالب است که من تاریخی‌ترین مدال‌ها، نتایج و سهمیه‌ها را این مدت گرفته‌ام. خیلی از آنها برای اولین بار در تاریخ ایران بوده است. این ارزش کارم را نشان می‌دهد که در بدترین و اسفناک‌ترین دوران این نتایج به دست آمده و خودم بودم و خودم.من هم مسابقات کشورهای اسلامی، هم داخل سالن آسیا هم فضای باز آسیا تک مدال آور بانوان بودم، در مسابقات داخل سالن که تک مدال آور کل تیم بودم و این نشان می‌دهد این شرایط چقدر آسیب زننده است و ما فقط توانستیم از خودمان محافظت کنیم.
‌ خیلی‌ها از تو در بازی‌های آسیایی توقع داشتند اما چه اتفاقی افتاد که نشد به چیزی که می‌خواهی برسی؟
شاید باورتان نشود اما هنوز هم داریم در مورد دلایل آن اتفاق بحث و بررسی می‌کنیم. متأسفانه نیم ساعت بعد از مسابقه عده‌ای که حتی یک جلسه تمرین مرا از نزدیک ندیده بودند یا اصلاً به دو سرعت هیچ اشرافی نداشتند یا اصلاً یک سؤال در مورد سیستم کاری‌ام نپرسیده‌اند، خیلی راحت اظهار نظر می‌کردند و می‌گفتند فلان دلیل باعث شد. در حالی‌که هیچ کس به اندازه خودم، دلسوز من نیست. همیشه دنبال دلایل درست و علمی بودم که دیگر اتفاق نیفتد. اینکه آنقدر هم طول کشید، هم سؤال شما دلایل بسیار زیادی داشت که بخشی از آن به خودم برمی گشت و بخشی هم دست خودم نبود اما تجربه خوبی برایم شد که متأسفانه باید بگویم خیلی خیلی گران برایم تمام شد. مدت‌ها از نظر روحی و جسمی شرایط بدی داشتم اما خوشبختانه خودم را به بهترین شکل بازیابی کردم و آماده ادامه راه هستم.
‌اما یک اتفاق خوب افتاد و تو به نمایندگی از کمیسیون ورزشکاران کمیته ملی المپیک ایران در جلسه و‌بیناری با باخ شرکت کردی، فضای جلسه چطور بود و چه مسائلی مطرح شد؟ چقدر مسائلی که مطرح شد، کاربردی بود؟
بله نمایندگان کشورها در جلسه با توماس باخ رئیس کمیته بین‌المللی المپیک، درباره مسائل مختلف المپیک صحبت کردند. مسائلی مثل محیط زیست، رفت و آمد شهری، ورزشکاران دوپینگی، تعیین تکلیف ورزشکاران روسیه، نحوه برگزاری مسابقات، افتتاحیه و... مورد بررسی قرار گرفت. خیلی خوب بود و خوشحالم که من هم جزئی از آن جمع بودم.
‌ برای تمرینات باز به صربستان رفتی، با حمایت و کمک فدراسیون رفتی یا شخصی؟ چون مدیر تیم‌های ملی گفته بود که از اردوهای خارجی خبری نیست.
در سال‌های اخیر من هیچ وقت با حمایت ارگان خاصی به اردو نرفتم که این بار استثنا باشد. هر سال روال همین بوده. از اول سال تا حالا فدراسیون 3 مدیر عوض کرده که یک مدیر دیگر هم در راه است. چه طور می‌شود برای ورزشکار یک برنامه‌ریزی یا حمایت کرد؟ متأسفانه در فصل سرما در تهران شرایط تمرین خیلی سخت است و من سعی می‌کنم شرایط مساعدتری برای تمرین برای خودم مهیا کنم. آلودگی هوا و ترافیک همیشگی که روال ثابت است، خود مجموعه آفتاب هم جای مناسبی برای تمرینات نیست. نور سالن، سرما و وسایل تمرینی مستهلک که مشکل خیلی بزرگی است.
‌ از فصل قبل راضی بودی؟
تقریباً به‌جز یک مورد به همه اهدافی که داشتم رسیدم. طلای 60 متر آسیا، نقره 100 متر آسیا و سهمیه قهرمانی جهان اتفاقاتی بود که شاید در 10 سال باید برای من می‌افتاد، اما در یک سال همه آنها را به دست آوردم و به نظرم فوق‌العاده بود.
 ‌چرا دوومیدانی را کنار گذاشته بودی؟
به خاطر شرایط، من 8 سال قهرمان ایران بودم ولی روی یک خط صاف مانده بودم، بدون هیچ تغییری. اعزام به مسابقه نداشتیم و نتایج هم نتیجه مد نظرم نبود، به همین دلیل کنار گذاشتم.
‌یعنی به خاطر وضعیت فدراسیون شما درجا می‌زدی یا نتیجه خوب نمی‌گرفتی؟
من نیاز به تغییر داشتم، چرا که بدنم با تمرینات سازگار شده بود. بدن وقتی تغییری تجربه نکند، با تمرینات سازگار می‌شود و به تمرینات جواب نمی‌دهد. من هم نیاز به تغییر داشتم حتی تغییر جوی و مکانی. ولی نمی‌خواستم آن قبلی‌ها را تکرار کنم. خودم هم دلم نمی‌خواست. من نمی‌خواستم در پیست همیشگی اصفهان تمرین کنم. ما پیست سرپوشیده نداشتیم، حتی زمستان‌ها و در هوای آلوده هم در فضای باز تمرین می‌کردیم و مصدوم می‌شدیم. همه چیز دست به دست هم داده بود تا من دلزده شوم. هرچند من یکی از بهترین مربیان ایرانی را داشتم، آقای مسعود رحمانی که خیلی به من کمک کرد. اما من به تغییر نیاز داشتم.
از ورزش چقدر پول درآوردید؟
فقط رشته‌های خاص در ورزش ایران پول ساز هستند.
‌مثلاً ؟
فوتبال.
‌فوتبال مردان؟
فوتبال مردان، البته من شنیده‌ام قرارداد فوتبال زنان هم نسبت به بقیه رشته‌ها خوب است. حالا فوتبال و والیبال، فکر کنم بشود کاری کرد.
‌پس در هر حوزه‌ای وارد شوی که پول نباشد، درست نیست.
عشق که منطق سرش نمی‌شود. ما را عشق به کارمان تا اینجا کشاند. اینکه چقدر از دوومیدانی درآمد داریم اصلاً درآمدی نبود. فقط عشق و عشق. امیر ، همسرم، می‌گفت این کار را برای زندگی‌ام کرده‌ام و دوست ندارم در 45 سالگی زنی حسرت به دل داشته باشم. او دوست نداشت که زنان ورزشکار با ازدواج زندگی ورزشی‌شان تمام شود. حرفش این بود که زنی شادتر داشته باشد و زندگی بهتر و آینده بهتر.
‌دوومیدانی رشته خشک و خشنی است؟
رشته خشکی است و به قول امیر، دوومیدانی ورزش نیست ریاضت است. مثل رشته‌های تیمی نیست که اگر خسته‌ای و حوصله نداری بقیه جور تو را بکشند، فقط و فقط خودت هستی و تمرینات سنگین در سرما و گرما.
‌امسال برای المپیک ورودی باید بدوی؟
دلم می‌خواهد که دوباره در المپیک بدوم. رنکینگ 56 نفر اول سهمیه می‌گیرند. باید در مسابقاتی که امتیاز بالایی دارد، امتیاز جمع کنم. حالا من یک مسابقه با امتیاز دویده‌ام و بقیه مسابقات امتیاز نداشته‌اند. برنامه‌ریزی خوبی داریم و الان در جایگاه مناسبی قرار داریم. باید خیلی هوشمندانه و درست مسابقات را انتخاب کنیم و قدم به قدم پیش برویم.
‌الان تو در رنکینگ چه رتبه‌ای داری؟
هنوز مسابقات فضای آزاد شروع نشده، رنکینگ‌ها مشخص نیست ولی جایگاه خوبی داریم و باید آنها را تثبیت کنیم.
‌ این شرایط تو را خسته نمی‌کند؟
متأسفانه این موضوع برای من عادی شده. من از روزی که وارد دوومیدانی شدم گفتند این فیزیک به درد سرعت نمی‌خورد، بعد قهرمان ایران شدم، گفتند نه فایده ندارد رکوردهایت خوب نیست. رکورد 60 را شکستم، گفتند 60 فایده ندارد. رکورد 100 را شکستم، گفتند رکورد به درد نمی‌خورد اگر منجر به مدال نشود. مدال طلا و نقره آسیا را گرفتم حالا می‌گویند شده 30 سالت. من به دلیل اینکه جاهای مختلف خیلی تمرین کردم و شرایط ورزشکاران دیگه را دیدم خیلی زجر می‌کشم. شاید خیلی‌ها ندانند با ورزشکاری نه در سطح من، بلکه بسیار سطح پایین چه طور رفتار می‌کنند، آن وقت در ایران دنبال فرصتی هستند تا تو را حذف کنند. آن هم ورزشکاری مثل من که نه هزینه‌ای دارد، نه حاشیه دارد و مدام هم برای آنها در حال رزومه‌سازی هستم. واقعاً بعضی وقت‌ها از خودم می‌پرسم مشکل شان چیه؟ کاشکی من مدیر بودم و یک ورزشکار این‌طور داشتم، بدون اینکه کاری برایش بکنم هر روز کارنامه مرا بهتر کند.
‌ فرزانه فصیحی چه رؤیایی دارد؟
آن قدر به رؤیاهایم رنگ واقعیت دادم که رؤیاهایم را نزدیک می‌بینم. حالا نمی‌توانم بگویم رؤیایی دارم. دوست دارم در شرایط خوب تمرین کنم.
‌تا به حال فکر کردی به اینکه مادر شوی و بچه دار شوی و زمانی که برای ورزش می‌گذاری، شرایط را برایت سخت و سخت‌تر می‌کند؟ به هر حال این هم بخشی از لذت زندگی است.
ما [من و همسرم] خیلی بچه دوست داریم. به آن فکر کرده‌ام و جدی هستیم؛ اما فعلاً شرایطش نیست. چون ورزش برایم مهمتر است. البته قهرمان جهان داریم به اسم شیلی ان فریزر که 35 ساله است و حالا که بچه‌اش 5 ساله شده دوباره شروع کرده.
 
‌زندگی شما خیلی متفاوت از بقیه زندگی‌هاست. از این جور زندگی لذت می‌برید؟
فرزانه: با هم یک، دو، سه؛ آره (با خنده)
امیر: اگر کسی به عنوان یک آدم عادی از بیرون نگاه کند زندگی غیرمنطقی است که با عقل جور نمی‌آید. اگر کسی این‌طور فکر کرده، فکرش درست بوده. چرا که زندگی ما شرایط خاصی دارد اما من خودم دوست دارم، علاقه‌مندم و عشق آن را دارم. من سال‌ها در حوزه دیگری کار کرده‌ام و از ورزش می‌دانم، از ارتباطات سردر می‌آورم، می‌توانم کار اجرایی کنم و سال‌ها زندگی ورزشی داشتم. ولی جایی پیش می‌آید که یک پروژه صفر تحویل می‌گیری درحالی‌که خودت هم صفر هستی، حالا باید پروژه را ببری جلو. پروژه‌ای که دغدغه شخصی‌ات می‌شود. مشکلات هم یکی دو تا نیستند. بعضی مواقع هزینه ماهیانه زندگی ما 300 میلیون تومان می‌شود، تأمین مالی سخت می‌شود.
 چرا بیشتر دوومیدانی‌کاران نمی‌توانند در مسابقات بزرگ شرکت کنند؟
چون مسیر سختی دارند و دلسوزی هم نیست. فرزانه برای اولین قهرمانی جهان داخل سالن، قهرمانی جهان فضای باز و المپیک را تجربه کرد. اولین مدال طلای داخل سالن آسیا و مدال نقره 100 متر آسیا را گرفت. وقتی می‌گوییم برای اولین بار یعنی برای اولین بار هم کاری برایش انجام شده که ارزشمند است. حالا قابلیت بیزینس نمی‌شود اما کم کم این قابلیت را هم پیدا می‌کند.
دلیل گریه تو و فریادهایت بعد از قهرمانی داخل سالن آسیا چه بود؟
کلاً من 5 سال بدنم را در اوج نگه داشتم. فکر کنید هر روز تمرین کنی تا برای خودت انگیزه جور کنی و ادامه بدهی خیلی سخت است. باید مدام انگیزه‌ها را عوض کنی، چرا که بعد از مدتی آن انگیزه با تو سازگار می‌شود. من پارسال انگیزه‌ام فقط به خاطر مردم بود و هیچ انگیزه دیگری مثل سال‌های قبل نداشتم. سال‌های قبل انگیزه‌ام رکورد و مدال بود، اگر پاداش باشد، پاداش بود. اما پارسال می‌خواستم کاری کنم تا مردم شاد شوند. من مدال طلای 60 متر زنان ایران در آسیا را برای اولین بار در تاریخ ورزش گرفتم. نشدنی‌ها را شدنی کردم. ما یاد گرفته‌ایم قبل از مسابقه به نتیجه فکر نکنیم، اصلاً اجازه نداریم. مربی‌ام با من این طور رفتار کرده که قبل از مسابقه حق ندارم به نتیجه فکر کنم. فقط و فقط باید راهم را خوب بروم، یعنی درتمرین خوب باشم. مهم راه و تلاش است و نتیجه دست من نیست. من سال قبل دو روز قبل از مسابقه داخل سالن شرایط سختی داشتم. یعنی من و امیر ترکیه بودیم، اما پروازهای ما برای قزاقستان جدا بود، به زلزله خوردم، من پرواز کردم و پرواز امیر چند ساعت بعد از من بود، که به خاطر زلزله کنسل شد و سه روز بعد آمد قزاقستان. من به خاطر فشار زیادی که تحمل کردم، حالم به لحاظ روحی بهم ریخت وخیلی خراب بود. طوری که وقتی امیر آمد گفت این طوری می‌خواهی مسابقه بدهی؟ این طوری نمی‌توانی سر خط بروی. فقط همان انگیزه مرا بلند کرد. یعنی هرجایی می‌رسیدیم، به هم می‌گفتیم مگر یادت نیست؟ مگردست ندادیم؟ برای چه چیزی تلاش می‌کنیم؟ همان است که مرا سرپا می‌کند. همان موقع هم باز به نتیجه فکر نمی‌کردم، فقط قرار شد بروم مسابقه و بدوم.

جستجو
آرشیو تاریخی