تهاجم فرهنگی مخربتر از تهاجم نظامی
تهاجم فرهنگی با تولید «جهل مرکب» اندیشه و ایمان جامعه را هدف می گیرد
دکتر عبدالحمید نقرهکار
استاد معماری دانشگاه علم و صنعت ایران
«شبیخون فرهنگی» که سالها پیش مقام معظم رهبری بر آن تأکید کردند امروزه با امکانات جدید رسانهها، یک واقعیت مکانی و زمانی شده است. رسانههای مجازی توانستهاند با شکل دادن به یک شبکه اطلاعرسانی، اطلاعات سطحی، قشری، خبری و پر از مغالطههای فرهنگی، علمی و منطقی را به ذهن جوانان القا کنند. چنین اطلاعاتی میتواند «جهل مرکب» ایجاد کند؛ یعنی آنقدر حافظهها از اطلاعات قشری و سطحی و مبتذل پر شود که اصلاً احتیاجی به تفکر و اندیشه عقلانی، معنوی و تکاملی نباشد و در واقع با این استراتژی در تشخیص حق و باطل خلط ایجاد میکنند و این مصداق تهاجم فرهنگی است. از همین رو است که گفته میشود تهاجم فرهنگی به مراتب خطرناکتر و مخربتر از تهاجم نظامی است؛ چرا که اندیشه، ایمان، افکار و معنویت یک جامعه را هدف قرار میدهد و تکامل عقلانی، روحانی و معنوی انسان را سد میکند.
اراده الهی بر این بوده است که هستی برای انسان و انسان را برای تکامل آگاهانه و اختیاری آفریده شود. اما در عصر حاضر این تکامل آگاهانه و اختیاری معطل شده است و اکثر مردم تحت تأثیر آوار اطلاعات رسانههای مجازی احساس میکنند که در جریان خبرها هستند و از این رو، کمتر به دنبال تکامل عقلی و روحی میروند.
در چنین شرایطی است که «پژوهشهای فرهنگی» میتواند نسل جدید را از این سطحینگری و قشرینگری مکتبهایی چون اومانیسم، لیبرالیسم، داروینیسم و... نجات دهد و استعدادهای عقلانی و روحی انسان را شکوفا کند.
به این اعتبار، میتوان گفت از مهمترین مباحث فرهنگی «انسانشناسی» است و پژوهشهای فرهنگی باید به عنوان نخستین مسأله خود، این هدف خلقت را که تکامل آگاهانه و اختیاری انسانها است، تبیین و تشریح کند و همانطور که مقام معظم رهبری هم تأکید کردهاند برای ایجاد هویت ایرانی - اسلامی در تمدنسازی «جهاد تبیین و اقدام» باید صورت گیرد.بنابراین «جهاد تبیین» از طریق همین «پژوهشهای فرهنگی» که مسائل هستیشناسی و انسانشناسی را مدنظر دارند محقق میشود. برای تحقق یافتن این امر شاید حتی نیاز باشد که برخی سرفصلها و برخی محتواهای دروس اصلاح یا بومی و «اسلامی-ایرانی» شود. باید کارگاههای دانشافزایی برای اساتید دانشگاهی گذاشته شود تا آنان هم در این مسیر مشارکت حداکثری داشته باشند. دانشگاهها باید از رویکرد ترجمهای و تقلیدی خارج شوند؛ چرا که این رویکرد میتواند به نظامی لائیک و سکولار منجر شود.
مقام معظم رهبری میفرمایند قرارگاه و ستاد تبیین، جهاد تبیین و اقدام تشکیل شود تا با روند غربزدگی بتوان مقابله کرد. «جهاد اقدام» هم به این معنا است که حاصل پژوهشهایی که با این اهداف و نیت انجام میشود وارد سطوح سیاستگذاری فرهنگی شود تا بازخورد عینی آن را در جامعه شاهد باشیم. مهمترین این سیاستگذاریها در وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش میتواند محقق شود چرا که زیربنای این تغییرات میتواند از تغییر در محتوا و برخی سرفصلهای دروس آغاز شود. بنابراین چه در آموزش و پرورش و چه در آموزش عالی اگر ارادهای باشد که با هدف بومی و ایرانی- اسلامی کردن برخی سرفصلها و دروس، تغییراتی را ایجاد کند علوم انسانی - اسلامی تا حدی محقق میشود و از رویکرد ترجمهای و تقلیدی دور میشویم و میتوانیم به میزان قابل توجهی به اهداف فرهنگی خود نزدیک شویم؛ چرا که خروجی دانشگاهها در قامت نقشهایی چون وکیل، مشاور، مهندس، معمار، رئیسجمهور و... وارد جامعه میشوند و حتی وارد لایه قانونگذاری و سیاستگذاری میشوند. بنابراین اگر با رویکرد علوم انسانی -اسلامی پرورش یافته باشند اثرات آن را در جامعه خواهیم دید. متأسفانه در حال حاضر برخی نهادهای مسئول در این زمینه ترک فعل دارند چرا که هنوز در سیاستگذاری و قانونگذاریهایشان مباحث «هویت ایرانی - اسلامی» را به طور کامل وارد نکردهاند.به عنوان مثال نظام مهندسی ما فقط مهندسی و علوم تجربی و علم بشری را نظارت میکند و بر محتوای معماری و هنر توجهی ندارد. در حالی که مباحث فرهنگی هنری و محتوایی در آثار هنری و معماری و شهرسازی بسیار مهم است چرا که هویت شهرهای ما را میسازند و ما هم از شهرهایمان تأثیر میگیریم. بنابراین ما، هم در بخش «تبیین» در نهادهای سیاستگذار و قانونگذار مشکل داریم و هم در بخش «اقدام» و «ضوابط» با نقطه مطلوب فاصله داریم. «پژوهشهای فرهنگی» میتواند نقطه خوبی برای اصلاح این راه باشند تا در مسیر صحیح قرار گیریم. از این رو است که بر این باورم «پژوهش فرهنگی» را باید جدی بگیریم تا در «سیاستگذاری فرهنگی» موفقتر ظاهر شویم و کشور را هم از تهاجم فرهنگی مصون بداریم و هم نسل آینده را نسلی عمیق و متعهد، تحویل جامعه دهیم.