اشغالگران، مبهوت قدرت جبهه مقاومت در منطقه

علی عبدی
کارشناس ارشد مسائل رژیم صهیونیستی


کسانی که تحولات چند سال اخیر بین فلسطین و اسرائیل و بین حزب‌الله و اسرائیل را دنبال کرده‌اند، می‌دانند که دو سه سال اخیر، ایده‌ای به نام «وحدة الساحات» (جبهه‌های یکپارچه) مطرح شده است. این گزاره هم از جانب سران مقاومت فلسطین مطرح شده و هم از جانب حزب‌الله و سید حسن نصرالله؛ در جریان جنگ «سیف‌القدس»، حماس در حمایت از قدس و مسجدالاقصی، وارد جنگ با اسرائیل شد و نصرالله نیز بعد از آن هشدار داد از این پس، کل منطقه به اهانت‌های اسرائیل به قدس واکنش نشان می‌دهد و بعید نیست این مسأله به «جنگ منطقه‌ای» منجر شود. سال گذشته نیز جهاد اسلامی درگیری خود با اسرائیل را که در آگوست 2022 رخ داد و در جریان آن تیسیر الجعبری از سران جهاد ترور شد، «وحدة الساحات» (جبهه‌های یکپارچه) نامید.
شاید این وعده گروه‌های مقاومت تا قبل از جنگ هفتم اکتبر امسال، بیشتر در سطح نظریه و تهدید مطرح بود اما بعد از شروع جنگ و عملیات طوفان الاقصی، از یک‌سو حزب‌الله در جبهه شمالی فلسطین اشغالی وارد نبرد شده و از شرق دورتر، گروه‌های مقاومت عراقی و از جنوب دورتر، یمن وارد جنگ با رژیم صهیونیستی شده‌اند. بنابراین این وعده مقاومت نیز عملی شده است.
یمن، گذرگاه دریای سرخ (باب المندب) را روی کشتی‌های اسرائیلی بسته و بندر ایلات را تعطیل کرده و گروه‌های مقاومت در عراق، مقرها و پایگاه‌های محل حضور نظامیان امریکایی در سوریه و عراق را هدف قرار داده‌اند و طبق گفته امریکا تاکنون 66 نظامی مجروح شده‌اند. سران مقاومت و همچنین ایران، بارها هشدار داده‌اند که هرچه جنایات اسرائیل بیشتر شود، به همان میزان، احتمال توسعه دامنه جنگ نیز بیشتر خواهد شد. روز پنجشنبه (7 دسامبر) آکسیوس به نقل از یک مقام مسئول در اسرائیل گزارش کرد، امریکا قبل از جنگ زمینی، به اسرائیل توصیه کرده که وارد جنگ نظامی زمینی علیه غزه نشود اما تل‌آویو اعلام کرده که برای نابودی حماس راهی جز این ندارد. شاید یک دلیل این توصیه، نگرانی امریکا از عملیاتی شدن نظریه جبهه‌های یکپارچه باشد که مراحل مقدماتی این نظریه هم‌اکنون در حال اجراست.
بسیاری از تحلیلگران معتقدند صهیونیست ها توان جنگ همزمان در چند جبهه را ندارد. استدلال این عده هم این است که در همان ابتدای جنگ زمینی، اسرائیل نیازمند کمک شدید مالی و تسلیحاتی امریکا شد. به اذعان رسانه‌های اسرائیلی، از هفتم اکتبر تا الان (60 روز اول جنگ)، بیش از 200 هواپیما از امریکا حامل هزاران تن تسلیحات و مهمات برای اسرائیل ارسال شده و این پل هوایی هنوز هم برقرار است.
طبق آماری که کتائب القسام طی دو ماه جنگ منتشر کرده، بیش از 300 دستگاه و فروند ادوات نظامی شامل تانک‌های مرکاوا، نفربرهای زرهی و خودروهای زرهی پس از هدف گرفته شدن، از مدار جنگ خارج شده‌اند. اسرائیل به دلیل همین نیاز فعلی، قرارداد قبلی فروش ده‌ها فروند تانک مستعمل به اوکراین را ماه گذشته لغو کرد.
اکنون در خبرها آمده که امریکا به اسرائیل اعلام کرده که تا پایان دسامبر، جنگ را به اتمام برساند. بنابراین از آنجا که به نظر می‌رسد امریکا چندان به موفقیت اهداف اعلام شده از طرف شخص بنیامین نتانیاهو (نخست‌وزیر)، اعتقاد ندارد، لذا در صورت بروز هرگونه قطعی یا تزلزل در پشتیبانی مالی و لجستیک جنگ از جانب امریکا، اسرائیل چطور می‌خواهد به جنگ ادامه دهد؟
آن هم در حالی که حزب‌الله هنوز وارد جنگ فراگیر نشده و تنها با درگیری تحت سقف مشخص، - که عمق آن از 5 تا 8 کیلومتر از مرز فراتر نرفته -، یک‌سوم توان ارتش اسرائیل را به خود معطوف کرده تا فشار بر غزه کاهش یابد.
برخی و بخشی از افکار عمومی، پس از سخنرانی اول نصرالله در این جنگ، پرسیدند چرا حزب‌الله خبر از جنگ فراگیر نداد و به همین سطح از درگیری بسنده کرده است؟ در پاسخ باید گفت، همین الان هم حزب‌الله نبردی جدی و سخت دارد و ده‌ها شهید داده و ده‌ها کشته از اسرائیل گرفته و تمام تأسیسات امنیتی، نظامی و اطلاعاتی اسرائیل در مرز با لبنان را زیر ضربه برده است اما آنچه فراگیر شدن جنگ را تعیین می‌کند، وضعیت میدانی غزه است. نصرالله تأکید کرد که نگاهتان به میدان باشد. معنای این حرف این است که، تا زمانی که حماس ابتکار عمل در میدان نبرد را در دست دارد و سوار بر امور جنگ است، نیازی به گسترش بیشتر تحرکات نیست.
به معنای دیگر، مقاومت در غزه، تا الان از پس ارتش اسرائیل برآمده است. توجه کنید که مقامات حماس، هرچند روز یک‌بار یک پیام را آشکارا اعلام می‌کنند. هفته پیش اسامه حمدان در کنفرانس خبری شبانه که در بیروت برگزار می‌کند، بار دیگر این پیام را اعلام کرد و گفت، مقاومت در غزه حالش خوب است و جنگ را اداره می‌کند. بنابراین جبهه‌های دیگر مقاومت که آماده هستند، این پیام را دریافت کردند و رصد ساعت به ساعت تحولات میدانی را ادامه می‌دهند و طبق آن خودکار، عمل می‌کنند. هفتاد روز از جنگ گذشته و قسام (حماس) در کنار سرایا القدس (جهاد اسلامی) و دیگر گروه‌های فلسطینی، بخوبی حریف ارتش اسرائیل شده‌اند؛ ارتشی که از پشتیبانی شدید هوایی، ماهواره‌ها و پهپادهای شناسایی و حمایت اطلاعاتی سرویس اطلاعاتی امریکا، انگلیس، آلمان، فرانسه و ایتالیا برخوردار است.
تا الان ارتش اسرائیل هیچ‌یک از اهداف اعلامی خود را محقق نکرده. دو ماه از جنگ گذشته و نه اسرایش را توانسته آزاد کند نه توانسته حماس را نابود کند. مرحله اول تبادل اسرا را تل‌آویو به این دلیل پذیرفت که هیچ دستاوردی نداشت که به جبهه داخلی و افکار عمومی خود ارائه کند.
بنابراین همه تحولات آتی از جمله احتمال توسعه دامنه جنگ، به عملکرد اسرائیل و حماس در میدان بستگی دارد. اگر شرایط میدانی اقتضا کند، جبهه‌های مقاومت بر‌اساس نظریه جبهه‌های یکپارچه، فشار را پله‌پله و خودکار، افزایش خواهد داد و در عین حال تلاش می‌کنند آسیب را در حداقل ممکن نگاه دارند زیرا خواستار جنگ نیستند. در مقابل، این به اسرائیل بستگی دارد که ریسک کند و این جنگ را به جنگی منطقه‌ای تبدیل کند یا خیر. چیزی که امریکا بشدت نگران آن است و تا الان تلاش کرده تل‌آویو را متقاعد کند، دامنه جنگ را تحت کنترل نگه دارد. لذا شاهد هستیم که تل‌آویو به حملات جبهه شمالی (حزب‌الله) پاسخ حداقلی می‌دهد و به جبهه جنوبی (یمن) پاسخ نمی‌دهد.
وحدة الساحات یا جبهه‌های یکپارچه، به‌طور خودکار با وضعیت میدانی پیش خواهد رفت و اسرائیل است که باید مراقب باشد که کنترل وضعیت از دستش خارج نشود. همه می‌دانند، شخص نتانیاهو در این جنگ، اهداف شخصی را بر اهداف اسرائیل، مقدم کرده و بی‌میل نیست که امریکا مستقیماً درگیر جنگ شود. اما در نهایت، تحولات ساعت به ساعت میدان تعیین می‌کند که دامنه جنگ، چقدر توسعه خواهد یافت. تا الان اسرائیل - به دور از شعار - در سطح سیاسی و نظامی و امنیتی شکست خورده و قسام و سایر گروه‌های مقاومت غزه، به‌تنهایی حریف دشمن پرمدعا شده‌اند و شکستی بر او تحمیل کرده‌اند که عمق و ابعاد آن بعد از خوابیدن غبار جنگ برای اسرائیلی‌ها روشن خواهد شد.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و سیصد و پنجاه و پنج
 - شماره هشت هزار و سیصد و پنجاه و پنج - ۲۵ آذر ۱۴۰۲