مصطفی راغب خواننده موسیقی پاپ در گفتوگو با «ایران»
هنرمندان فاقد خلاقیت خانه نشین می شوند
اغلب آثار موسیقی پاپ در شأن فرهنگ و هویت ایران نیست
«اگر من موسیقی سنتی را دنبال میکردم و همان راغب سالها قبل بودم، قطعاً امروز به این میزان شناخته نمیشدم.» این بخشی از صحبتهای مصطفی راغب خواننده موسیقی پاپ است. ژانری از موسیقی ایران، که همچنان اما و اگرهای بسیاری دارد و ترانههایش مورد انتقاد اهالی موسیقی و کارشناسان این حوزه و بعضاً خانواده است. راغب بر این عقیده است هنرمندان با حفظ ریشه هنر، باید حرف تازهای در موسیقی داشته باشند. مصطفی راغب در گفتوگو با «ایران» از محتوای امروز ترانههای موسیقی پاپ و انتقاد خوانندگان سنتی به خوانندگان موسیقی پاپ و در ادامه علت موفقیت همایون شجریان میگوید که در ادامه میخوانید؛
ندا سیجانی
خبرنگار
نقدی که طی این سالها به موسیقی پاپ وارد بوده و همچنان گفته میشود، بحث ترانه و کلام است. ترانههای عاشقانه بیمحتوا و سطحی که فراگیر شده و نسل جوان را به خود جذب کرده است. باتوجه به شناخت شما نسبت به انتخاب ترانه، در بخش موسیقی پاپ، چه ترانه و اشعاری مورد توجهتان است؟
بدون هیچ شعاری باید بگویم درانتخاب شعر و ترانه، وسواس بسیاری دارم و این موضوع همیشه مدنظرم بوده و هست. براین اساس سعیام براین است ترانههایی را انتخاب کنم که مورد پسند و سلیقه نسل امروزهم باشد؛ البته کلام و ترانههایی که ادبیات کشورمان را زیرسؤال نبرد و هرگز زیر بار چنین انتخابهایی نخواهم رفت. بنابراین در ژانر کاریام از ترانههایی استفاده میکنم که ازمحتوا ومفهوم مثبت و خوبی برخوردارباشند و عشق را بهدرستی روایت کنند و در اذهان باقی بمانند.
فراموش نکنیم، ماندگاری آثارموضوع بسیار مهمی است که باید اساس کار قرار گیرد. مانند موزیکها و آهنگهای قدیمی که همچنان شنیده میشوند و مخاطبان بسیاری دارند. من نیزعلاقهمند به آثارخوانندگان قدیمی هستم. به این دلیل که دارای محتواهایی ارزشمند و قابل شنیدن هستند. جالب است بدانید، برخی مواقع کارهای خوانندگان غیرمجاز لسآنجلسی، ارزشمندتر از کارهای جدیدی است که توسط خوانندههای کشورمان خوانده و شنیده میشود.
به این دلیل که در پس تولید و انتخاب این آثار قدیمی، آگاهی و دانش و تفکر قرار گرفته است. یک هنرمند موسیقی؛ آهنگساز، تنظیم کننده و یا خواننده، سالها در حرفه خود ریاضت میکشد تا یک اثر ماندگار به دست مخاطب برساند. هنرمندان بزرگ و فاخری که نام و هنرشان در بخشی از تاریخ کهن کشورمان برای همیشه ثبت و ماندگار شده است. براین اساس، نباید از اصالت خود دور شویم و فاصله بگیریم، چراکه همانطورکه قبلتر اشاره شد، اندیشه، تفکرخوب، شعرخوب، آهنگ خوب و صدای خوب خواننده، رمزموفقیت و ماندگاری آثارخوب هنرمندان موسیقی کشورمان است.نکته دیگراینکه هیچگاه نباید دچار کبر و غرور شویم و بر این اندیشه باشیم که به جایگاهی رسیدهایم. من براین عقیدهام یک هنرمند تا پایان عمرش بایستی بیاموزد و تجربه کسب کند. من نیز با آنکه به تدریس تصنیفخوانی و آوازخوانی میپردازم، اما همیشه خود را یک هنرجو میدانم و درصفحه اینستاگرامم این موضوع را با خود یادآوری میکنم، چرا که هنر همچون اقیانوسی است بیپایان، که هرچه درعمق آن بیشتر فرورویم، زیباییهای جدید کشف میشود و شیفته پیدایش بیشتری خواهیم بود. به عنوان مثال، استاد شجریان تا 50 سالگی تجربه کسب میکرد و میآموخت و یا دیگراساتید. اما جای تأسف است که بگویم ما نسل امروزیها، ریشه خود را فراموش کرده ایم. چه کسی یا کسانی میخواهند ریشهمان را فراموش کنیم؟ چرا خوانندگان امروزی، با شاعران درجه یک همکاری ندارند؟ چرا آهنگسازان خوب و درجه یک کشورمان خانهنشین شدهاند؟ و... برای من نیز جای ابهام دارد که چرا از حضور و هنر این بزرگواران بیبهره ماندهایم و چرا موسیقی ما به این سمت وسو کشیده شد؟
درحال حاضراغلب آثار موسیقی پاپ، آمیخته به شعرهای سخیفی است که در شأن و شخصیت یک اثر فرهنگی و هنری با هویت ایرانی نیست. در کشور ما شاعران بزرگی همچون حافظ، سعدی، مولانا، خیام و... متولد شدهاند وشعر سرودهاند که آثارشان تا نسلها بعد، همیشه خواندنی و شنیدنی است. موضوع جالب و قابل توجه در ترانههای امروزی این است که دراغلب این کارها صحبت از خیانت به گوش میرسد. درحالی که در زندگی و آثار گذشتگان ما آنقدرعشق مقدس بود که هیچگاه از خیانت صحبتی به میان نمیآمد.
آیا میتوان این اشعار را در قالب موسیقی پاپ هم قرار داد؟
بله، می توانید یک شعر از حضرت مولانا را با تنظیم مدرن و امروزی در موسیقی پاپ به کارببرید. مثلاً دیپ هاوس. خود من به شخصه در تمامی کنسرتهایم در بخش آوازی از این اشعار بهره میبرم. اگرچه سالهای بسیاری است که خوانندگان موسیقی پاپ، در اجراهای خود آواز نمی خوانند. این درحالی است که در گذشته، خوانندهها، هنگام اجرا، آوازهم میخواندند و این بر زیبایی کار اجرا می افزاید. من نیزاین رسالت را در خود میبینم از اشعار وزین شعرای گرانقدر در قالب آواز استفاده کنم تا هم مردم عزیزمان با آواز ایرانی آشتی و با آن ارتباط برقرار کنند وهم شعرخوب و درست به گوششان برسد. تمامی این کارها و تلاشها برای لذت بردن مخاطب از موسیقی است، اگرچه هنوزهم موفق نبودهایم اما سعی مان را انجام میدهیم و برای بهترشدن شرایط، نیاز است مسئولان نیز حمایتهای لازم را داشته باشند.
برخی ازخوانندههای موسیقی دستگاهی منتقدند که موسیقی پاپ، مارکت موسیقی را قبضه کرده و چون برای تهیهکنندگان پولساز و درآمدزا است، اغلب سالنهای موسیقی را به خود اختصاص دادهاند و در ادامه مخاطب امروز هم جذب این نوع موسیقی شده است. نظر شما در این باره چیست؟
شاید یکی از دلایل اصلی کنارهگیری بزرگان از صحنه موسیقی همین مسأله باشد، اما از نگاه من قابل توجیه نیست. یک مثال از همایون شجریان عنوان میکنم. ایشان خواننده بسیار خوشفکری است و یکی از بهترین خوانندگان موسیقی آوازی کشورمان است و تخصص بسیاری در این زمینه دارد و در کنار آن مانند پدر بزرگوارشان وسواس بسیاری بر انتخاب اشعار دارد. اما سؤال این است، اگر همایون شجریان عزیز مانند پدرش یک تعداد اشعار را انتخاب میکرد و ردیف آوازی و پیش درآمدها را می خواند و تنها در این سبک ماندگار میشد، آیا آن کنسرتها در این سالها مورد استقبال قرار میگرفت؟!
همایون درکنار فعالیتهای خود، مسیر دیگری را هم انتخاب میکند و برای جذب مخاطبان بیشتر، تصمیم میگیرد تلفیق را به کارهای خود اضافه کند و به اجرا بگذارد. مانند آلبوم «نه فرشتهام نه شیطان» و یا آلبوم«آرایش غلیظ». همایون توانست با این دو اثر مخاطبان بسیاری جذب کند. من نیز بر این نظرم یک خواننده بایستی استراتژی داشته باشد و نباید تنها به خواندن اکتفا کند بلکه خلاقیت هم داشته باشد.
اما عدهای از همین خوانندگان براین نظرند این روش موجب میشود موسیقی آوازی آرام آرام کنار گذاشته شود؟
خیر، ریشه هیچ وقت از بین نخواهد رفت، کما اینکه موسیقی ما دارد به سمت موسیقی کلاسیک ایرانی برمیگردد. ما نمیتوانیم با یک سری قوانین که ساختارآن مربوط به گذشته است، مخاطب جذب کنیم. هنرمند باید در جریان اتفاقات روز دنیا باشد و کارهای خود را به روزرسانی کند. نمونه بارز آن، همانطور که اشاره کردم همایون شجریان است که توانست مخاطبان بسیاری، بخصوص ازنسل امروز که با موسیقی سنتی میانه خوبی ندارند، جذب کند. براین اساس کسانی که طرز تفکرشان اینگونه است، خود مسبب خانهنشینیشان بودهاند. خود من به شخصه اگر فقط روی موسیقی سنتی و ردیفهای آوازی کار میکردم و نسبت به آن تعصب نشان میدادم دچار همین مشکل میشدم. برهمین اساس دانش و داشتههایم را با موسیقی پاپ تلفیق کردم تا طرفداران خود را گستردهتر کنم و در کنار آن ژانر اصلیام که موسیقی دستگاهی است نیز فراموش نشود. شک نکنید، اگر من موسیقی سنتی را دنبال میکردم و همان راغب سالها قبل بودم، قطعاً امروز به این میزان شناخته نمیشدم. ما باید مخاطب شناس و دارای ایدئولوژی باشیم و هدفمند قدم برداریم. اگر من هنوز در گذشته میماندم و به ردیف آوازی تعصب بیجا نشان میدادم، آیا امروزهمچنان همان مخاطبان ردیف آوازی در اجراهایم حضور داشتند؟ پس باید در کنار اندوختهها به فکر نسل جدید هم باشیم منتها با حفظ چهارچوب و اصول موسیقی اصیل. نسلها درحال تغییر است و به دنبال آن سلایق مخاطب نیز تغییر کرده است. براین اساس موسیقی ما نیز بایستی به روز باشد اما نباید ساختار اصلی را کنار گذاشت.