«ایران» در پی رأی منفی امریکا به قطعنامه آتش بس سازمان ملل گزارش میدهد
امریکا، مهمترین صحنهگردان جنگ غزه
وتوی امریکا درباره قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل که طرح آتش بس جنگ غزه را به رأی گذاشته بود، آنهم در حالی که ۱۳ عضو شورا به این قطعنامه رأی موافق داده بودند، نشان داد که کارگردان و طراح صاحب نفوذ جنگ علیه مردم بیدفاع باریکه غزه بازیگری جز واشنگتن نیست. وقتی «رابرت وود»، معاون سفیر ایالات متحده در سازمان ملل در واکنش به درخواستها برای آتشبس در غزه ادعا کرد که «این قطعنامه فقط بذر جنگ بعدی را میکارد، زیرا حماس تمایلی به دیدن صلح پایدار ندارد»، معلوم شد که امریکا بیرون از جغرافیای جنگ، نبرد دومی را برای بیاثر کردن هر راهکار قانونی از مجاری سازمان ملل به جریان انداخته و میکوشد در مخاصمه جاری از اسرائیل طرف مظلومی را بسازد که جنگ خونینش را در دفاع از خود در پیش گرفته است. این برای دومین بار بود که امریکا به راهکارهای پیشنهادی برای ایجاد آتش بس و توقف حملات اسرائیل رأی منفی میداد. پیشتر در 26 مهرماه گذشته، شورای امنیت، نخستین قطعنامه خود را با هدف ایجاد آتشبس برای رساندن کمکهای انسانی به داخل غزه به رأی گذاشت که با وجود رأی مثبت 12 عضو و رأی ممتنع روسیه و انگلیس، باز این ایالات متحده بود که مخالفت خود را با این قطعنامه اعلام کرد.
اثبات واقعیات پنهان
بحران غزه و بحرانهای فزاینده پس از آن نشان دهنده این واقعیت بود که بین ایالات متحده و اسرائیل چنان سطحی از اتحاد و همگرایی ساختاری برقرار است که جدایی امریکا از وضعیت روندهای جاری در خاورمیانه را غیر ممکن میسازد. تنها ساعاتی از عملیات «طوفان الاقصی» نگذشته بود که همه نهادهای سیاسی، اطلاعاتی و امنیتی ایالات متحده در حمایت از وضعیتی که تل آویو به آن دچار شده بود، بسیج شدند و بالاترین سطح از تماسها و رفت و آمدهای دیپلماتیک را به منظور هماهنگی و حمایت از مقامهای اسرائیلی به جریان انداختند. اتاق فکر مشاوران سیاسی - امنیتی «جو بایدن» در کوتاهترین زمان، فعال و به طور مستقیم به تل آویو وصل شد.
«آنتونی بلینکن» و«لوید آستین»، وزیر خارجه و وزیر دفاع ایالات متحده امریکا بلافاصله راهی اراضی اشغالی شدند. حتی «بلینکن»، در اقدامی بیسابقه در نشست شورای جنگ این رژیم شرکت کرد. از این فراتر «جو بایدن»، رئیس جمهور امریکا برای نخستین بار در طول جنگهای اسرائیلی فلسطینی به اسرائیل سفر کرد. «بایدن» یک روز پس از بازگشت از منطقه در یک سخنرانی تلویزیونی از امریکاییها خواست که از این رژیم در جنگ با حماس حمایت کنند. او تحولات کنونی در عرصه بینالملل را یک نقطه عطف در تاریخ خواند. این سفر آنهم در حالی که تاریخ نظاره گر بیسابقهترین سطح از جنایات اسرائیل علیه غیر نظامیان فلسطینی بود، این واقعیت را به منصه ظهور رساند که واشنگتن خطوط قرمز خود در خاورمیانه را در حمایت همه جانبه سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی، نظامی، دفاعی، امنیتی و لجستیک از تل آویو تعریف کرده و در این راستا همه توش و توان خود را به کار گرفته است. این اقدامات دیپلماتیک به موازات کمکهایی بود که واشنگتن با اعزام کاروانهای تدارکاتی برای جبران کمبودهای تسلیحاتی ارتش رژیم صهیونیستی در دستور کار قرار داد.
سناریویی برای غزه
وتوی روز گذشته قطعنامه آتش بس غزه نشان داد که ایالات متحده در عین اظهار نگرانی نسبت به ابهام در سرنوشت سیاست در پیش گرفته شده از سوی اسرائیل برای غزه، چراغ سبز روشنی نیز به این رژیم نشان داده تا جنگ را تا ریشه کن کردن حماس و کوچاندن اجباری مردم غزه ادامه دهد. امریکاییها به رغم مواضع ادعایی در مخالفت با کوچ اجباری مردم غزه، در پشت پرده میکوشند این سرزمین را از مردم فلسطین خالی کنند. اخیراً روزنامه عبری زبان «یسرائیل هیوم» در گزارشی، جزئیات طرح اعضای کنگره امریکا برای انتقال و اسکان ساکنان غزه در چهار کشور خاورمیانه را افشا کرده که بر اساس این طرح، کمکهای امریکا به کشورهای عربی همجوار منوط به آمادگی آنها برای پذیرش پناهجویان غزه خواهد بود و حمایت اعضای ارشد احزاب دموکرات و جمهوری خواه در مجالس نمایندگان و سنای امریکا را نیز جلب کرده است. تحت لوای این طرح، برنامه کوچاندن باید از طریق مصر به عنوان تنها مسیر، تحقق یابد و قاهره ناگزیر به قبول این طرح است و در عین حال باید یک میلیون نفر از فلسطینیان غزه را بپذیرد، نیم میلیون فلسطینی نیز به ترکیه، 250 هزار نفر به یمن و همین تعداد نیز به عراق خواهند رفت.
درهمین راستا یکی از اهداف دیگری که ایالات متحده به موازات حملات نظامی اسرائیل دنبال میکرد، اجماعسازی جهانی علیه جنبش حماس و تحمیل روایت ساختگیاش در این رابطه بود. در حالی که تلآویو نسل کشی و تخریب کامل زیرساختها در شمال غزه را در دستور کار قرار داده بود، امریکا در حال بسیج افکار عمومی در منطقه علیه حماس بود. حتی طرح کوچ اجباری مردم شمال به جنوب غزه نیز با همین هدف انجام شد. با این حال، تقریباً نیمی از مردم شمال غزه حاضر به کوچ اجباری نشدند و بعد از اعلام آتشبس اخیر نیز بخش زیادی از آوارگان به شمال غزه بازگشتند. اکنون امریکا با حمایت از عملیات نظامی رژیم صهیونیستی علیه جنوب غزه درصدد است با افزایش خرابیها، بمبارانها و بالا بردن هزینه مقاومت، هم در شمال و هم در جنوب غزه علیه حماس اجماع ایجاد کند. تخریب وجهه حماس به خصوص نزد مردم فلسطین یکی از اهداف مهم امریکا و تل آویو به شمار میرود. آنچه از بطن این تحولات میتوان دریافت اینکه مجموع این اقدامات با هدف ارسال این پیام صورت میگیرد که چنانچه خواستههای مورد اشاره امریکا- اسرائیل تحقق نیابد، جنگ به کل غزه تسری خواهد یافت.
دلایل حمایت بیسابقه
اما این سطح از حمایت بیسابقه ایالات متحده که در مقایسه با سایر جنگهای اسرائیل در دهههای گذشته ابعاد گستردهتری یافته پرسشهایی را پیش میکشد. اینکه چه اهداف پیدا و پنهانی سبب این حجم بیسابقه حمایت ایالات متحده از تل آویو شده است؟ و آیا امریکا زیر سایه این جنگ، به دنبال فرصتسازی جهت طرحریزی استراتژی جدید در خاورمیانه است؟
حمایت همه جانبه امریکا از اسرائیل فارغ از کمک به افزایش برتری نظامی اسرائیل نیست اما ابعاد گسترده این حمایت نظامی پس از طوفانالاقصی نشان میدهد که واشنگتن، اسرائیل را از مهمترین ارکان اجرای سیاست منطقهای خود در خاورمیانه میداند اما عملیات طوفانالاقصی موجودیت این رکن را با مخاطره زیادی مواجه کرد. این در حالی است که از زمانی که موجودیت رژیم صهیونیستی از سوی ایالات متحده به رسمیت شناخته شد، بقای این رژیم بخشی از راهبرد بلندمدت امریکا در منطقه بوده است. میدانداری ایالات متحده در دهههای اخیر در روند صلح برای تحقق راهحل دو دولتی در سرزمینهای اشغالی نتیجهای در بر نداشته و اقداماتی که تل آویو در اشغال تدریجی سرزمینهای فلسطینی در دستور کار قرار داده، رسیدن به این هدف را در شرایط کنونی ناممکن کرده است. حال آنکه رویکرد دولت کنونی امریکا در حمایت از اقدامات تجاوزکارانه اسرائیل به تقویت بیش از پیش جبهه مقاومت انجامیده است. از این رو مقامهای امریکایی درصدد هستند تا از طریق تقویت توان دفاعی- تهاجمی تل آویو، ضمن حفظ موجودیت شریک راهبردی خود در خاورمیانه و تقویت حضور نظامی شان در منطقه، از شکلگیری ترتیبات منطقهای جدید به ضرر جناح منطقهای امریکا ممانعت به عمل آورند. بنابراین رویکردی که امریکا از یک سو در حمایت تسلیحاتی و میدانی از تل آویو و از سوی دیگر در محافل دیپلماتیک بینالمللی در پیش گرفته ثابت کرد که این کشور خود مهمترین صحنه گردان تحولات بحران جاری است. همه اینها نشان میدهد ایالات متحده همواره در روند معادلات راهبردی خاورمیانه، کنشگری ثابت بوده و این به آن مفهوم است که امکان ترک دائمی این منطقه و نادیده انگاری مسائل و مشکلات اسرائیل را به عنوان شریک راهبردی خود ندارد. وتوی قطعنامه روز گذشته در سازمان ملل بخوبی پیوند تنگاتنگ واشنگتن- تل آویو را در وجوه متعدد سیاسی، امنیتی، نظامی و اقتصادی نمایان کرد.