محاکمه سارقانی که از مالباخته‌ها اخاذی می‌کردند

گروه حوادث/  سارقان مسلح که پس از سرقت اموال مردم با آنها تماس گرفته و شرط بازگرداندن اموال را دریافت پول‌های کلان عنوان می‌کردند، در دادگاه محاکمه شدند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، اردیبهشت امسال زن جوانی با مرکز فوریت‌های پلیسی تماس گرفت و عنوان کرد که دو مرد نقابدار مسلح به کلت‌کمری پس از ورود به خانه‌اش و ضرب و جرح وی و دوستانش، اموال‌شان را سرقت کرده‌اند.
پس از آن مأموران به محل سرقت که خانه‌ای در بلوار فردوس غرب بود، رفتند.
یکی از مالباخته‌ها در تشریح ماجرا به مأموران گفت: با چند نفر از دوستانم در حال جمع کردن وسایل خانه بودیم تا اسباب‌کشی کنیم که زنگ آپارتمانم به صدا درآمد. به خیال اینکه سرایدار ساختمان است، در را باز کردیم اما به یکباره دو مرد نقابدار با کلت‌کمری وارد خانه شدند و من و دوستانم را مورد ضرب و جرح قرار دادند. حتی دندان دوستم شکست. بعد با تهدید اسلحه طلاها، پول‌های نقد و سوییچ خودرو پژوی 207 دوستم را گرفتند و از آنجا رفتند. البته قبل از رفتن شماره موبایلم را گرفتند. پس از ثبت شکایت، مأموران با بررسی دوربین‌های مداربسته ساختمان و اطلاعاتی که مالباخته‌ها در اختیار پلیس قرار داده بودند، ردیابی و شناسایی متهمان را آغاز کردند.

پیشنهاد 300 میلیونی سارقان مسلح
48 ساعت پس از سرقت مسلحانه و در حالی که پلیس هنوز به سرنخی از متهمان نرسیده بود، یکی از سارقان در تماس با مالباخته‌ها گفت، در صورت پرداخت 300 میلیون تومان پول نقد حاضر هستند اموال سرقتی را به آنها برگردانند.پس از این پیشنهاد مالباخته‌ها پلیس آگاهی را در جریان قرار دادند و آنها با آموزش مالباخته موفق شدند اولین سارق مسلح را در میدان منیریه بازداشت کنند و در ادامه با تلفن همراه او با سارق دوم در میدان گمرک قرار گذاشتند.
چند ساعت بعد نیز سارق دوم که به همراه زنی جوان به محل آمده بود، در جریان یک درگیری مسلحانه دستگیر شد.
با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه 10 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در دادگاه چه گذشت
در ابتدای جلسه مالباخته‌ها یک‌به‌یک به جایگاه رفتند و گفتند حاضر به بخشش نیستند و علاوه بر درخواست اموال سرقت‌شده، خواستار اشد مجازات برای هر 3 متهم هستند.سپس متهم ردیف اول به جایگاه رفت و گفت: قصد ما سرقت نبود و قصد داشتیم اموال را برگردانیم. من اصلاً اسم کارمان را سرقت نمی‌گذارم.
قاضی گفت: اسم کار شما چیست؟ اگر می‌خواستید برگردانید که سرقت نمی‌کردید. شما می‌خواستید با اخاذی اموال را برگردانید و در ازای 300 میلیون تومان پول، مال خودشان را به خودشان بدهید.
پس از آن متهم ردیف دوم به جایگاه رفت و گفت: ما می‌دانستیم که در خانه مالباخته پول و طلای زیادی است که پس از سرقت دلمان سوخت و تصمیم گرفتیم آن را برگردانیم که دستگیر شدیم.
قاضی پرسید: اگر جرمی مرتکب نشده بودی، چرا هنگامی که پلیس را دیدی، شروع به تیراندازی کردی؟
متهم جواب داد: از ترسم. من فقط می‌خواستم فرار کنم. وقتی صدای ایست پلیس را شنیدم، تیراندازی شروع شد و من کلتم را بیرون آوردم و دو تیر جلوی پای خودم شلیک کردم که مأموران بفهمند من مسلحم و دست از سرم بردارند اما آنها بی‌وقفه شلیک می‌کردند و به ناچار تسلیم شدم.
در ادامه متهم ردیف سوم که زن جوانی بود، در حالی که اشک می‌ریخت، گفت: من اتهام معاونت در سرقت مسلحانه را قبول ندارم. من کودک 7 ساله‌ای دارم که در بهزیستی است. به خاطر او به من رحم کنید. من اصلاً دخالتی در ماجرا نداشتم و نمی‌دانستم که دوستم سرقت مسلحانه کرده و پلیس در تعقیب اوست. روزی که در محاصره پلیس بودیم، شوکه شده بودم؛ نمی‌دانستم چرا پلیس به سمت ما شلیک می‌کند. باور کنید من نقشی در سرقت‌ها نداشتم.
با پایان جلسه رسیدگی به این پرونده قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.