ثبت جهانی و دیپلماسی میراث فرهنگی

رضا دبیری‌نژاد موزه دار

 درسال‌های اخیر هر بار صحبت از ثبت جهانی اثری از میراث غیرملموس شده، با برخی حواشی روبه‌رو بوده‌ایم زیرا گاه با مشاهده ثبت این پدیده به نام کشوری دیگر، احساس از دست رفتن یک میراث را داشته‌ایم. نباید از نظر دور داشت که آنچه به عنوان ایران فرهنگی از آن یاد می‌کنیم حتی گسترده‌تر از مجموعه کشورها و ملت‌هایی است که روزگاری طولانی و تاریخی را در کنار هم و با هم سپری کرده‌اند و همین سبب پیدایش تاریخی مشترک شده است.
حاصل آن دادوستدهای فرهنگی، همان میراث فرهنگی مشترک است که با وجود جدایی این ملت‌ها در اثر تقسیمات سیاسی امروز، اما نشانه‌ها، روایت‌ها و دستاوردهای فرهنگی مشترک آنها همچنان پای برجا مانده‌اند و همه ملل این حوزه جغرافیایی نسبت به آن تعلق خاطر و وابستگی دارند.
از این رو وقتی صحبت از میراث فرهنگی می‌شود، هر کدام از این ملت‌ها و مردمان حق دارند که چنین پدیده‌هایی مانند نوروز، شب چله یا تذهیب و افطاری را بخشی از میراث فرهنگی خود تلقی کرده و به آن افتخار کنند و در معرفی خود، آنها را به عنوان بخشی از دارایی فرهنگی خود بشناسانند.
در این سال‌ها، این معرفی و تلاش برای ثبت فراملی این پدیده‌ها، گاه در صحنه جهانی سبب رقابت و تقابل شده است. در کشور ما که با ملت‌ها و سرزمین‌هایی گوناگون همسایه است، این رقابت و تقابل بیشتر بوده و در اذهان عمومی نوعی ناخوشنودی به وجود آورده و حس از دست رفتن بخشی از میراث را شکل داده است. اما باید در نظر داشت که میراث فرهنگی یک حق است و هر ملتی از آن سهمی دارد. از سوی دیگر ما در پهنه میراث مشترکی زندگی می‌کنیم که امروزه اغلب در حوزه‌های دیگر اعم از اقتصاد و سیاست و مانند اینها ممکن است مشترک نبوده و حتی درگیر تقابل باشد و در نتیجه زمینه تقابل در میراث فرهنگی نیز فراهم می‌شود. اما باید توجه داشت تنها حوزه‌ای که مشترک است همین میراث و یادگارهاست؛ از این رو، به جای آنکه آن را از منظر نزاع و تقابل فرهنگی مالکیتی بنگریم، می‌توانیم از آن بهترین بهره را برده و به عنوان یک حق مشترک به آن نگاه کنیم و آن را مبنای گفت‌وگو، تعامل و کار مشترک فرهنگی قرار دهیم.  این گونه است که می‌توان از نگاه تهدیدآمیز عبور کرد و به یک رویکرد فرصت‌ساز رسید. تجربه‌های موفق پرونده‌های ثبتی مشترک می‌تواند الگویی برای تقویت دیپلماسی میراث فرهنگی برای رسیدن به برنامه مشترک باشد.
اگر بتوان در پیامد این ثبت‌های مشترک، برنامه‌هایی مشترک طراحی و تعریف کرد و نهادهای مرتبط در کشورها اقداماتی هم‌سو و هم‌زمان انجام دهند، همه اینها می‌تواند به دیگر سوژه‌های مشترک تعمیم یافته و گروه‌هایی را که درپی زدن ساز جدایی در حوزه فرهنگ هستند در اقلیت قرار داده یا در همراهی و فعالیت مشترک
هم‌سو کرد.
 در نظر داشته باشیم که دیپلماسی میراث فرهنگی با کاستن از این تقابل‌ها، به باقی ماندن میراث مشترکمان انجامیده و از تلاش دیگران برای به نام زدن این یادگارهای تاریخی نیز می‌کاهد و سرانجام می‌تواند زمینه نزدیکی ملت‌ها و ارتباط آنها را فراهم سازد تا فراتر از جغرافیای سیاسی، پهنه‌ای به گستردگی میراث مشترک فرهنگی بسازند.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و سیصد و چهل و هشت
 - شماره هشت هزار و سیصد و چهل و هشت - ۱۶ آذر ۱۴۰۲