صفحات
شماره هشت هزار و سیصد و چهل و هشت - ۱۶ آذر ۱۴۰۲
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و سیصد و چهل و هشت - ۱۶ آذر ۱۴۰۲ - صفحه ۱۶

فضای‌مجازی

یک مصوبه و یک دردسر تازه
شهاب اسفندیاری، مدیر دانشگاه صداوسیما در صفحه مجازی‌اش به مصوبه جدید کنگره امریکا اشاره داشته و در این باره نوشته:«در مصوبه جدید کنگره امریکا مخالفت با صهیونیسم مساوی با یهود‌ستیزی قلمداد شده است. دو سوم نمایندگان کنگره به این مصوبه رأی مثبت دادند. بسیاری از یهودیان امریکا که مخالف صهیونیسم هستند بر اساس این مصوبه یهودی‌ستیز تلقی می‌شوند!»
 
همیشه روی صحنه فقط برایتان خوانده بودم
 محمد معتمدی در صفحه اینستاگرامش به روزهای پایانی نمایش«کلنل» اشاره داشته و دراین باره نوشته:«از آخرین باری که برای کنسرت روی صحنه رفتم حدود دوسال می‌گذرد. در تمام این سال‌هایی که فعالیت هنری داشته‌ام، روی صحنه بودن و رو در روی مردم بودن را به کرات تجربه کرده‌ام. اما نه به‌عنوان بازیگر! من همیشه روی صحنه فقط برایتان خوانده بودم.
کلنل اولین تجربه من در بازیگری بود که در آن، چهل شب رو در روی شما در نقش عارف قزوینی هم تئاتر بازی کردم و هم آواز خواندم.در تمام مدت این چهل شب از بودن با شما کیف کردیم و سرشار از انرژی خوب شدیم. نظرات خوب زیادی هم از جانب شما دریافت کردم که لطفتان مثل همیشه شامل حال من و همه عوامل محترم این تئاتر بود. کلنل دارد به اجرای پایانی‌اش نزدیک می‌شود.از شما بی‌نهایت ممنونم… از تک تک بازیگران و هنرمندان خوب این نمایش که افتخار نقش‌آفرینی در کنارشان نصیبم شد…»

لازمه یک انسان خوب بودن
حاتم ابتسام، فعال فرهنگی در صفحه مجازی‌اش به توصیف یکی از صفات انسانی پرداخته و آورده: «دو تعریف معروف ذوقی از انسان هست؛ یکی از یکی بهتر: انسان یعنی موجودی که به هر چیزی «انس» و خو می‌گیرد و به آن عادت می‌کند. انسان یعنی موجودی که دچار «نسیان» می‌شود و هر چیزی را بعد از مدتی فراموش می‌کند. جالب اینکه لازمه هر دو «رواداری» و نتیجه هر دو «دوام‌آوردن» است.
 
آواهایی از اعماق جغرافیای پدری و مادری
‌محمد بحرانی به اجرای گروه لیان در استرالیا و شهر بریزبن اشاره کرده و با انتشار تصویری از خود و محسن شریفیان دراین باره نوشته:«اجرای گروه لیان در شهر بریزبن. لذت دیدن شادی بچه‌ها در مواجهه با آواهایی از اعماق جغرافیای پدری و مادری.
خیلی لذت بخشه که مجرایی بشی(هر چند خیلی خیلی کوچک) برای آشنایی، یادآوری، وصل شدن و وصل کردن آدم‌ها، خصوصاً بچه‌ها به ریشه‌های چند هزار ساله‌. بچه‌هایی که شاید از روزی که چشم به دنیا باز کردن در جغرافیای دیگری بودن. بچه‌هایی که بعضی‌هاشون شاید حتی ساده‌ترین کلمات فارسی رو با لهجه غیرایرانی ادا می‌کنن. اما بلافاصله و بی‌واسطه غرق موسیقی جنوب می‌شن. این لحظه قطعاً بهترین لحظه سفر من بوده.»
 
داستان آدم‌هایی که با دنیا و خودشان به صلح رسیده‌اند!
آرش خوشخو، منتقد فیلم به معرفی فیلم جدید وندرس پرداخته و نوشته:« زمانی جارموش و کوریسماکی برای ساخت چنین فیلم‌هایی، محبوب بودند. داستان آدم‌هایی که با دنیا و خودشان به صلح رسیده‌اند. سینمای خلوص که گاه همچون یک بسته ایدئولوژی پیشنهادی برای زندگی جلوه‌گر می‌شدند. فیلم جدید وندرس داستان یک نظافتچی توالت‌های عمومی در توکیو است که زندگی‌اش را با کتاب خواندن و ذائقه درجه یکش در موسیقی و عشقش به درخت‌ها و پرنده‌ها و دوچرخه‌سواری در توکیو پر می‌کند. یک نظافتچی با سبک زندگی یک استاد دانشگاه. البته که نشانه‌هایی هست که این شغل را عامدانه انتخاب کرده است. با فیلم بی‌آزاری روبه رو هستیم که اگر تا انتهایش تاب بیاورید با احساس خوبی از فیلم جدا می‌شوید. انگار یک پیرمرد، در گنجینه اشیای عتیقه‌اش را برای شما بازکرده و با خودپسندی پنهان شده در لبخندی متواضعانه، آنها را به شما نشان می‌دهد. وندرس چنین کاری می‌کند.

یک دیدار آشنا
حامد خسروشاهی، نویسنده با انتشار تصویری از معصومه سپهری در صفحه اینستاگرامش نوشته:«خیلی وقت بود حاج خانم سپهری را ندیده بودم و ملاقات در همین خیابان برایم روزی بود. یاد روزهایی را کردم که نوجوان دبیرستانی بودم و پایم به طوبی باز شد و هفته‌نامه آذرپیام که حاج خانم مدیرمسئولش بود و روزهای سردبیری روح‌الله رشیدی. لشگر خوبان را همان‌روزها خواندم، چاپ اولش را با همان جلد قدیمی قبل از تقریظ رهبری. یادم هست از خواندن برخی صحنه‌ها و احساس هم‌زادپنداری و فشردن ناخن در کف دست، دستم را زخمی کرده بودم. بعد از دادگاه‌هایی که حاج خانم که همسر و پرستار همیشگی یک جانباز قطع‌نخاعی هستند در پی شکایت بنیاد شهید و امور جانبازان برای گزارش‌های آذرپیام از یکسان‌سازی مزار شهدا رفت، عطای کار مطبوعاتی را برای همیشه به لقایش بخشید و بیشتر متمرکز شد روی کتاب‌هایش. نورالدین پسر ایران هم مثل لشکرخوبان درخشید و چند کتاب کم‌حجم‌تر هم به قلم حاج خانم منتشر شد. حالا چند سالی است خانم دکتر مقیم تهران هستند و مشغول چند پروژه که اگر منتشر شوند جزو شاهکارها خواهند بود. خدا می‌داند که چقدر خوشحالم از این دیدار چند دقیقه‌ای. همیشه سلامت باشند و بنویسند و بخوانیم.
 

 

جستجو
آرشیو تاریخی