نتیجه وارونه سیاست خاورمیانه‌ای امریکا

نیروهای امریکایی هنوز در خاورمیانه در تلاش برای بازدارندگی ایران و حزب‌الله از دخالت در جنگ اسرائیل با حماس هستند و این خطر وجود دارد که به یک جنگ بزرگ دیگر در خاورمیانه کشانده شوند. «کریستوفر مک کالیون»، عضو اندیشکده اولویت‌های دفاعی واشنگتن در گزارشی که پیرامون جنگ جاری در خاورمیانه نوشته است به دشواری‌هایی اشاره کرده که این روزها «جو بایدن»، رئیس‌جمهور امریکا در مواجهه با قدرت جبهه مقاومت و نقش پیدا و پنهان جمهوری اسلامی در تحولات کنونی روبه‌روست. این تحلیلگر غربی در گزارش خود با این مقدمه که ایالات متحده امریکا اکنون خود را در سه بحران عمده ژئوپلیتیکی در سه نقطه دوردست جهان گرفتار کرده، آورده است: «این وضعیت، ایالات متحده را در برابر سه قدرت مهم قرار داده، آن هم از طرف سه کشوری که امریکا با آنان پیمان اتحاد ندارد؛ اسرائیل، اوکراین، تایوان.»
نیروهای امریکایی هنوز در خاورمیانه برای بازدارندگی ایران و حزب‌الله از دخالت در جنگ اسرائیل با حماس در تلاش هستند و این خطر وجود دارد که به یک جنگ بزرگ دیگر در خاورمیانه کشانده شوند. در شرق اروپا هم امریکا اساساً در یک جنگ نیابتی با روسیه بر سر تهاجم مسکو به اوکراین درگیر است. در شرق آسیا نیز امریکا با ریسک یک رویارویی فاجعه‌بار با چین بر سر تایوان روبه‌روست.
به رغم ادعاهای «بایدن» درباره غیرقابل جایگزین بودن رهبری امریکا و نقش اساسی‌اش در یکپارچگی جهان، دخالت ایالات متحده در این بحران‌ها، تنها به تطویل بیش از حد بحران انجامیده و موجد ریسک‌هایی غیرضروری، شعله‌ور شدن خصومت‌های محلی و محرومیت مردم امریکا از منابعی است که در داخل به آنها نیاز بیشتری احساس می‌شود. در واقع مردم امریکا، بی‌میلی فزاینده‌ای به تخصیص بودجه نظامی برای جنگ در خارج نشان می‌دهند. افکارسنجی‌های اخیر از کاهش حمایت طرفداران هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه، از هر دو کشور اسرائیل و اوکراین نشان دارد.سیاست چنددهه‌ای امریکا در حفظ دوستان و دشمنان دائمی در خاورمیانه، نتیجه وارونه‌ای در دستیابی به هدف اعلام شده‌اش یعنی دستیابی به ثبات منطقه‌ای دارد. امریکا در سال‌های اخیر، ایران را با تحمیل فشار حداکثری اقتصادی به یک دشمن تبدیل کرد و یک چهره کلیدی نظامی ایران، ژنرال قاسم سلیمانی را هم ترور کرد.
همچنین، تلاش برای امنیت منطقه‌ای توسط شرکای امریکا هم پیشرفتی نداشته است. امریکا، به رغم تداوم شهرک‌سازی‌های اسرائیل در کرانه باختری اشغالی و محاصره دیرپای غزه، پیوسته از اسرائیل حمایت کرده و تشدید منازعه عمیق اسرائیلی – فلسطینی را موجب شده است که اکنون منطقه را به غرق شدن تهدید می‌کند.
«بایدن» ادعا می‌کند اگر روسیه در اوکراین متوقف نشود، ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه به لهستان یا کشورهای بالتیک دستور یورش خواهد داد. این نامحتمل است. رئیس‌جمهور امریکا همچنین می‌گوید اگر روسیه در اوکراین قاطعانه شکست نخورد، چین برای حمله به تایوان جسارت پیدا خواهد کرد. این تصور هم به همان اندازه بی‌پایه است. همان طور که دانشمندان علوم سیاسی همچون داریل پرس Daryl Press و جاناتان مرسر Jonathan Mercer استدلال می‌کنند، رفتار آینده یک دشمن را باید بر پایه توانمندی‌های کنونی و منافع متصور آن پیش‌بینی کرد و نه با توجه به رفتارهای پیشین آن؛ در بافت گذشته‌ای متفاوت. اگر چین به تایوان حمله کند، به احتمال بیشتر به این دلیل است که پکن در تایوان، منافعی بیش از واشنگتن دارد، از یک برتری نظامی در صدمایلی سواحلش برخوردار است و بر این باور است که هیچ راهی برای یکپارچه کردن صلح‌آمیز تایوان با سرزمین اصلی چین باقی نمانده است. بنابراین ربطی به حمایت یا عدم حمایت امریکا از اوکراین ندارد.
ضرورت یک راهبرد خویشتندارانه‌تر
امریکا باید یک راهبرد بلندمدت خویشتندارانه‌تر را در پیش گیرد که اولویت‌های منافع خارجی این کشور را با دقت بیشتری مشخص کند، ریسک گرفتاری‌اش کمتر باشد، کمتر برای رقبای دوردست، تحریک‌کننده باشد و همخوانی بیشتری با منابع و نیازهای داخلی امریکا داشته باشد. امریکا نباید دشمنان و دوستان دائمی داشته باشد. باید از متحد کردن حریفان خود دست بردارد. همگرایی فزاینده امنیتی میان چین، روسیه و ایران، تا حد زیادی متکی بر یک تهدید مشترک از ناحیه امریکاست و نه تلاشی برای صدور یک نوع رژیم خاص. نکته بعدی هم اینکه امریکا باید بار مدیریت تهدیدهای منطقه‌ای را بر عهده شرکای منطقه‌ای‌اش بگذارد، بویژه در خاورمیانه و اروپا. سرانجام اینکه اگر امریکا خواهان پیشبرد ارزش‌های دموکراتیک در جهان است، باید این کار را با ارائه الگویی موفق از دموکراسی در داخل کشور انجام دهد که ارزش پیروی در خارج را داشته باشد.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و سیصد و چهل و شش
 - شماره هشت هزار و سیصد و چهل و شش - ۱۴ آذر ۱۴۰۲