تل آویو فرمان ترور رهبران حماس را علنی کرد
ایده نامیرای مقاومت
امیر فرشباف
خبرنگار
ترور یکی از شیوههای سنتی و متعارف دولت صهیونیستی برای حذف مخالفان است که نه امری مستحدث، بلکه رویکردی ریشهدار در تاریخ و نگاه صهیونیستی است و آنچه در تروریسم دولتی اسرائیل تجدد و تنوع یافته، شیوههای ترور است، نه اصل آن. استفاده از اصل غافلگیری یکی از اصول ترور است و زمانی نیروهای صهیونیست به ترور روی میآورند که از یکسو امکان از بین بردن اشخاص در نبرد نظامی فراهم نباشد و از سوی دیگر شیوههای سیاسی، اقتصادی، رسانهای و در کل شیوههای ترور نرم ناکام مانده باشند. به لحاظ ترفندها و شیوههای ترور نزد سازمانهای صهیونیستی نیز باید به طیف گسترده و متنوعی از شیوهها اشاره کرد که شامل اقدامات مسلحانه تا مسمومیت و قتلهای بیولوژیک میشوند. همانطور که اشاره شد، سابقه ترور نزد جریان صهیونیسم به پیش از جعل هویتی به نام اسرائیل بازمیگردد، در صورتی که پس از جنگ جهانی دوم و تشکیل دولت صهیونیستی، تروریسم به صورت رکنی راهبردی و سازمانیافته در بخشهای مختلف امنیتی و نظامی این رژیم پیگیری شده است. تشکیلات امنیتی هاگانا در ابتدای تأسیس رژیمصهیونیستی و بعدها شاباک (آژانس امنیت داخلی) و موساد (سرویس اطلاعات خارجی رژیمصهیونیستی) از ترور بهعنوان ابزاری راهبردی برای حذف مخالفان در سراسر جهان استفاده کردهاند و در مقطع کنونی و پس از طوفانالاقصی نیز مجدداً ترور به طور رسمی در دستور کار سازمانهای امنیتی و نظامی اسرائیل قرار گرفته است.
افشاگری والاستریت ژورنال
در آخرین مورد از تلاش برای حذف فیزیکی مخالفان باید به طرح مشترک شینبت (شاباک) و موساد برای ترور رهبران حماس اشاره کرد که روزنامه والاستریت ژورنال در گزارشی پرده از آن برداشت. در گزارش اختصاصی این روزنامه امریکایی به نقل از مقامات صهیونیست آمده است: سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل در حال آمادهسازی برای حذف رهبران حماس در سراسر جهان با پایان یافتن جنگ غزه هستند. با دستور بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، سازمانهای اطلاعاتی اصلی در حال کار روی طرحهایی برای تعقیب رهبران حماس در لبنان، ترکیه و قطر هستند. این طرحهای جدید فرصتی دوباره برای نتانیاهو خواهد بود؛ وی در سال 1997 دستور مسموم کردن خالد مشعل در اردن را صادر کرد که ناکام ماند؛ تلاش نافرجامی که نهایتاً به آزادی شیخ احمد یاسین رهبر معنوی حماس انجامید! در ادامه این گزارش درباره بیاعتنایی دولت اسرائیل در برابر پیامدهای حقوقی و بینالمللی این ترورها آمده است: قتلهای هدفمند در خارج از مرزها، قواعد بینالمللی را نقض میکنند و میتوانند خطر ضربه متقابل را به دنبال داشته باشند، با این حال در عمل همواره اسرائیل ترورهای هدفمند را دنبال کرده است بدون آنکه از عواقب آن نگران باشد.
چرا ترور نتیجهبخش نیست؟
آنچه در همین گزارش به آن اذعان میشود بیثمر و پرهزینه بودن ترور است، البته آنچه از مقام امنیتی سابق موساد در مخالفت با عملیات گسترده ترور رهبران حماس نقل میشود، معطوف به هیچ دلالت بشردوستانه یا اخلاقی نیست، بلکه این مخالفت به دلیل مقرون به صرفه نبودن و واکنشبرانگیز بودن صورت میگیرد. در گزارش والاستریت ژورنال به نقل از افرایم هالوی، رئیس سابق موساد آمده است: ترورهای برونمرزی اقدامی نادرست است، چراکه کشتن رهبران حماس نه تنها تهدید آنها را از بین نمیبرد، بلکه این پتانسیل را دارد که منجر به تحریک گروه مقابل و ایجاد تهدیدهای عمیقتر شود. هالوی همچنین این طرح را «دور از واقعیت» خواند و گفت:«تعقیب حماس در مقیاس جهانی و تلاش برای حذف سیستماتیک همه رهبران آن از جهان صرفاً برانگیزاننده میل به انتقامگیری متقابل است، نه دستیابی به یک هدف استراتژیک.» نگرانی از برهم خوردن مذاکرات مربوط به آتشبس و تبادل زندانیان یکی دیگر از عوامل مخالفت با طرح مشترک شینبت و موساد است، چراکه به گفته منابع والاستریت ژورنال انجام این کار در خاک قطر یا ترکیه میتواند تلاشهای دیپلماتیک برای آزادی اسرا را نقش بر آب کند.
رژیمصهیونیستی تعداد زیادی از رهبران و چهرههای ارشد جنبش حماس و جهاد اسلامی را هم در داخل اراضی اشغالی و هم بیرون از مرزها ترور کرده، اما نه تنها راهبرد ترور تاکنون موفقیتآمیز نبوده، بلکه آنچه در عمل اتفاق افتاده تشدید انگیزههای معنوی و سیاسی مقاومت اسلامی فلسطین و افزایش قدرت و مشروعیت آنها بوده است؛ از ترور شیخ احمد یاسین بنیانگذار حماس که در سال 2004 به دستور آریل شارون و با موشک هدایتشونده امریکایی «هلفایر» به شهادت رسید تا ترور جانشین او عبدالعزیز رنتیسی به فاصله کمتر از یک ماه، ترور بیولوژیک و نافرجام خالد مشعل در سال 1997 در اردن، ترور احمد الجعبری مغز متفکر مقاومت و طراح اسارت گیلعاد شالیت با پهپاد «هرمس 450» در سال 2012 و... با این حال عملیات طوفانالاقصی نشان داد جنبش حماس به سطحی از حفاظت اطلاعات، حفاظت شخصیت و توان بازسازی تشکیلاتی رسیده است که با ترور چهرههای نمادین آن هیچ تغییری در راهبردها و مأموریتهایش رخ نمیدهد؛ ضمن اینکه نباید فراموش کرد که هشت دهه تجربه تاریخی مقاومت نشان داده رژیم اسرائیل به چهرههای تجدیدنظرطلبی که دست از مقاومت برداشتند نیز رحم نکرده و مسمومیت بیولوژیک یاسر عرفات در سال 2004 گواهی بر این مدعاست.
مهمتر از تمام اینها باید به حذفناپذیری ایده مقاومت اشاره کرد؛ اندیشه مقاومت در برابر اشغالگری و تجاوز، بهعنوان اصلی فطری و انسانی در برابر بربریت نژادپرستانه اسرائیل، امری است که با حذف فیزیکی چند چهره نمادین نابود نمیشود.