تغییر دیپلماسی منطقه ای بایدن با طوفان الاقصی
حمله هفتم اکتبر حماس، اعتبار بازدارندگی اسرائیل را ویران کرد. حتی اگر اسرائیل در چند هفته گذشته قادر میشد که حماس را هم کنترل کند، این واقعیت سرجای خودش بود. اندیشکده شورای آتلانتیک در جدیدترین گزارش تحلیلی خود پیرامون جنگ غزه این گزاره کلیدی را به عنوان مبنای ارزیابی خود از جنگ جاری مطرح کرده است. این گزارش با تصریح این واقعیت که وجهه اسرائیل به عنوان یک وزنه متقابل علیه ایران، در پی حمله غافلگیرانه حماس زایل شده است، تأکید کرده که اقدام امریکا مبنی بر ارسال دو ناو هواپیمابر و دیگر توانمندیهای چشمگیر نظامی به منطقه با هدف بازداری ایران و گروههای نیابتیاش از گسترش منازعه صورت گرفته است. بنابراین گزارش، رویکرد ایالات متحده امریکا در خاورمیانه، نسبت به پیش از حمله هفتم اکتبر با تغییرات مهمی همراه نشده است و هرچند این منازعه فوریت دخالت و تعامل امریکا در منطقه را افزایش داد اما تنها یکی از چندین تحولی است که نیازمند رهبری دوباره امریکاست. «جو بایدن»، رئیسجمهور ایالات متحده امریکا و «برت مک گورک»، نماینده ویژهاش در امور خاورمیانه، در فوریه گذشته دکترین «بایدن» برای خاورمیانه را در شورای آتلانتیک ارائه کردند که مبتنی بر سه محور مهم بود؛ شراکت، بازدارندگی و دیپلماسی.
حل و فصل سیاسی پسامنازعه
مقامهای امریکایی در دکترین خاورمیانهای خود روشن ساختهاند که امنیت درازمدت اسرائیل بستگی دارد به فراهم کردن این امکان برای مردم فلسطین که در یک کشور متعلق به خودشان، زندگی امنی داشته باشند. این در حالی است که اسرائیل حملات خود را در غزه با هدف حذف حماس و ایجاد بازدارندگی در پیش گرفته است اما شمار قابل توجه تلفات غیرنظامی و هزینههای زیادی که پرداخت کرد، حل و فصل سیاسی پسامنازعه را با فلسطینیهای غزه و کرانه باختری، دشوارتر خواهد کرد. حال آن که تا به اینجا ایالات متحده توانسته است دامنه اقدامات پر ریسک اسرائیل را مدیریت و از گسترش چشمگیر جنگ در منطقه جلوگیری کند. هرچند منازعه اسرائیل – حماس با پایان خود فاصله زیادی دارد اما اعلام آتشبس موقت و آزادی بخشی از گروگانها راه را برای کمکهای بشردوستانه و دیپلماسی گستردهتر باز میکند. تلاشهای اخیر میتواند به کاهش تنش میان اسرائیل که به دنبال نابودی حماس است و جلوگیری از تلفات بعدی غیرنظامی و وخامت شرایط انسانی کمک کند.
نقطه آغاز امنیت
به اعتقاد نویسنده این گزارش، نقطه آغاز امنیت درازمدت در خاورمیانه، توانایی حفظ یک بازدارندگی پایدار منطقهای در مقابل ایران و جریانهای مبارز مرتبط به آن است. بازنگری سال 2021 در حضور نظامی امریکا در سطح جهان، ثابت کرد ایالات متحده برای حفظ جایگاه اثرگذار خود در منطقه که کارکرد دفاعی داشته باشد، نیروی کافی ندارد. در همین راستا جنگ اخیرغزه نشان داد که قرار گرفتن اسرائیل در نظم منطقهای مورد نظر امریکا به تلاش این کشور برای حل و فصل موضوع فلسطین از طریق راهکار دو کشوری گره خورده است. امریکا، تنها قدرتی است که هم توانایی تضمین امنیت اسرائیل و هم توانایی پیشبرد روند حل موضوع فلسطین از طریق راهحل معتبر دو کشوری را دارد. مقاله اخیر «جوبایدن» در «واشنگتنپست»، اظهارات «مک گورک»، در منامه و سخنان «آنتونی بلینکن»، وزیر خارجه ایالات متحده در نشست اخیر گروه 7، همگی وجوهی مشترک در رابطه با مسأله فلسطین دارد. از جمله اینکه همه آنها بر عدم جابهجایی اجباری فلسطینیان با توسل به زور در داخل غزه، عدم اشغال دوباره غزه توسط اسرائیل، عدم کاهش وسعت قلمروی غزه، عدم استفاده از غزه برای حمله دوباره به اسرائیل و عدم محاصره جمعیت غیرنظامی غزه تأکید کردهاند.
حل مسأله فلسطین به نوبه خود به اسرائیل امکان خواهد داد تا روابطش با عربستان سعودی را عادیسازی کند و به طور گستردهتری در منطقه ادغام شود. همچنین امریکا باید برای تداوم بخشیدن به روند عادیسازی گستردهتر میان اسرائیل با کشورهای عربی منطقه، به انعقاد توافقنامههای امنیتی روی بیاورد که بازیگران منطقه خاورمیانه همواره به دنبال آن بودهاند. موفقیت آینده این تلاشها، به دلایل زیادی وابسته به این است که امریکا چگونه میتواند همپیمانان قدیمی عرب خود را نسبت به موضوعات امنیتی راضی کند و به چه نحوی مطالبات اسرائیل را پیگیری کند. یک گام مهم در این مسیر، آتشبس موقت و آزادی بخشی از گروگانهاست.