4 ضرورت برای اعتلای فرهنگ عمومی
دکتر سید مجید امامی
دبیر شورای فرهنگ عمومی
یکی از کارهایی که برای ارتقای کیفیت حکمرانی و رسیدن به «حکمرانی مطلوب» باید انجام دهیم «اعتلای فرهنگ عمومی» است که برای این منظور باید 4 اصل را مدنظر داشته باشیم؛
نباید «اقتصاد» را از «فرهنگ» تفکیک کنیم؛ چرا که بیشک رشد اقتصادی کشور، مسیر و عامل فرهنگی هم دارد؛ همانطور که تحول فرهنگی هم بدون فهم مسیر و روش اقتصادی ممکن نیست. بنابراین، اساساً توسعه بدون توجه به زیستبومها و زمینههای فرهنگی تحقق نمییابد و نباید بیجهت بر صنعتی ایستاد که هیچ سنخیتی با تاریخ و هویت یک زیستبوم ندارد و متأسفانه این آسیبی است که ما از آن رنج میبریم و در مسیر توسعه به عوامل فرهنگی چون «تجربه زندگی روزمره» و «تاریخ زیستی و فرهنگی جامعه خودمان» کم توجهیم.
باید مسیرهای اقتصادی برای تحول فرهنگی و مسیرهای فرهنگی برای رشد اقتصادی هموار شود و «صنایع فرهنگی» یکی از عرصههای مهم در این راه است.
صنایع فرهنگی اساساً برنامه توسعه و نقشه راه نجات اقتصادی ماست. برای رسیدن به توسعه، پایان بخشیدن به «نگاهِ صنعت پایه» یک ضرورت است.
همین نگاه است که امروز نفسهای ما را بند آورده است و با مبنا قرار دادن آن، دیگر نه آب کافی، نه هوای سالم، نه زمین برای آینده داریم و متأسفانه هنوز هم این رویکرد اشتباه استمرار دارد.
در شرایط فعلی، پیشران فرهنگی و راه نجات اقتصاد ما «روحیه و فرهنگ مقاومت» است. متأسفانه، با وجود اینکه سرزمین بزرگ و منابع ملی انبوهی داریم اما کیک تلاش ملی ما کوچک است.
کار و تلاش ما برای تبدیل این ثروت بالقوه به ثروتی بالفعل کافی نیست و علاوه بر این تلاشهای ناکافی در برخی زمینهها از فساد اقتصادی، اشرافیت و سرمایه اجتماعی پایین هم رنج میبریم.
از این رو، باید بیش از پیش نسبت به نهادینه کردن فرهنگ و روحیه تلاش و مقاومت در فرهنگ عمومی التفات و توجه داشته باشیم.
رابطه «حاکمیت» با «فرهنگ عمومی» اغلب بسیار انتزاعی تصور میشود و این موضوع به مسأله «سبک زندگی» تقلیل داده شده است و وقتی میخواهیم در این حوزه، استراتژی بدهیم آن را به چند سریال تلویزیونی یا چند برنامه بخشنامهای فرومیکاهیم! واقعیت این است که نسبت حاکمیت با فرهنگ عمومی، یا از طریق نهادها و یا از طریق شخصیتهای اثرگذار علمی و اجتماعی صورت میگیرد و چهار نهاد «مدرسه»، «مسجد»، «صنف» و «خانواده» بیشترین کارایی را در نسبت حاکمیت و فرهنگ عمومی دارند.
واقعیت این است که حاکمیت اگر میخواهد در خصوص نسبت خود با فرهنگ عمومی کاری کند باید به خانواده توجه جدی داشته باشد.
«اصناف» که بازتولیدکننده اخلاق و مروت در فرهنگ عمومی در 1400 سال گذشته بودهاند را به مرکز توجه خود بیاورد و در دو نهاد «مدرسه» و «مسجد» هم نگاه تحولی را در دستور کار خود بگذارد.
از دیگر چالشهای ما در حوزه فرهنگ عمومی، به تقویت و ارتقای همبستگی ملی برمیگردد. در حال حاضر، مدیریت هویت قومی ما توسط نهاد امنیت انجام میشود در حالی که این مدیریت باید به سمت «حکمرانی فرهنگی و اجتماعی» البته با ملاحظات امنیتی برگردد.
نکتهای که نباید از نظر دور داشت این است که اغتشاشات اخیر بر 4 گسل بنا شد که یکی از آنها، گسل قومی بود. البته گسلهای مذهبی، جنسیتی و فرهنگی هم در این امر دخیل شدند. به همین دلیل در مدیریت فرهنگ عمومی و اعتلای آن، دقت و توجه به «فرهنگ قومی» ضرورتی است که باید بیش از پیش به آن توجه کرد.