بیخانمانشدگی انسان معاصر
چرا انسان مدرن به «کافی شاپ» پناه میبرد؟
دکتر حبیبالله بابایی
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
مفهوم «پناه» در آیات متعددی از قرآن کریم طرح شده است همچون «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ»(١/ فلق)، «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ»(۱/ ناس) و «فَأْوُوا إِلَى الْکهْفِ ینْشُرْ لَکمْ رَبُّکمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَیهَیئْ لَکمْ مِنْ أَمْرِکمْ مِرْفَقًا»(۱۶/ کهف) به این اعتبار، میتوان ایده «انسان پناهجو» را در مواجهه با ایده پدیدارشناسانه «ذهن بیخانمان» پیتر برگر قرار داد.
بیخانمانی ذهن در جامعه مدرن
پیتر برگر و همفکرانش در تحلیل تأثیر «فرایند نوگرایی» بر «آگاهی مدرن» بویژه در جوامع جهان سوم بر «بیخانمان شدگی انسان معاصر» تأکید میکنند. آنان ضمن بررسی تأثیر دو دسته از فرایندهای نهادی مدرن به مثابه حاملان اولیه (فناوری، اقتصاد و دیوانسالاری مدرن) و حاملان ثانوی (شهرنشینی، آموزش همگانی و ارتباطهای جمعی) بر شکلگیری آگاهی مدرن؛ نشان دادهاند که «بیخانمانی ذهن» در جامعه مدرن، مهمترین عارضه نوگرایی است.
مدرنیته اساساً «تمدن خیابان» است
مدرنیته اساساً «تمدنِ خیابان» است لذا بر قلمرو عمومی، عقلانیت و تمایزیابیهای مدرن آن تأکید دارد. البته مدرنیته برای حل ناخرسندیهای برآمده بر توسعه فرایندهای مدرن «قلمرو خصوصی» را بهوجود آورده است؛ قلمرو خصوصی فضایی است که در آن فرد، امیال عاطفی و غیرعقلانی خود را که در درون سیستم دیوانسالارانه و اقتصادی سرکوب شده، بروز میدهد که شفافیت این فضای خصوصی باعث قابلتحمل شدن کدورتِ جهان عمومی میشود.
اما مشکل اساسی این فضاهای خصوصی این است که هنوز کاملاً نهادینه نشده است. هرچند در فضای خصوصی نهادهایی مثل خانواده و دین و انجمنهای داوطلبانه حضور دارند اما بهدلیل تضعیف خود این نهادها در مدرنیته، هیچکدام نمیتوانند به قلمرو خصوصی سامان ببخشند و فرد در ساختن قلمرو زندگی خصوصی خویش از آزادی عمل (رهاشدگی) بسیار برخوردار است. این آزادی عمل نیز در کنار خرسندیای که برای افراد به بار میآورد باعث اضطراب در آنان هم میشود؛ زیرا این میزان آزادی باعث میشود که در میان انتخابهای متعدد سرگردان شود. بنابراین به تعبیر برگر، افراد پیوسته در زندگی خصوصی خود درگیر امر ساختن و بازساختن پناهگاههایی هستند که از آنها بهعنوان «کاشانه» استفاده میکنند. با وجود این، این بناهای آسیبپذیر همواره در معرض تهدید بادهای سرد «بیخانمانی» قرار دارند.
غارهای مدرنی که پناه انسان امروز شدهاند!
زندگی اجتماعی مدرن اساساً «بیخانمانساز» است. بیخانمانی نشأت گرفته از زندگی اجتماعی مدرن، ویرانگرترین جلوه خود را در حوزه دین مییابد. با توسعه سکولاریسم یعنی طغیان انسان بر خدا و تقدمبخشی به دنیا و بروز بحران دینی در جامعه مدرن، «بیخانمانی در جهان اجتماعی» جنبه مابعدالطبیعی یافته است یعنی به «بیخانمانی در جهان هستی» تبدیل شده است. در اضطرار همین احساس بیخانمانی اجتماعی و وجودی، انسان معاصر به غارهای مدرن و پستمدرن (کافیشاپ، دیسکو و...) پناه میبرد تا پناه و قرار یابد اما آنجا نه پناهگاه امن و آرامش که پناهگاه ترس و آتش است.