فارین افرز در مقالهای پیرامون تحلیل جنگ غزه به نادرستی رویکرد امریکا در خاورمیانه اشاره کرده است
طوفان الاقصی معادلات منطقه ای بایدن را برهم ریخت
حمایت ایالاتمتحده از اسرائیل در جنگ اخیر غزه اعتبار این کشور را به طور بیسابقهای زیر سؤال برده است؛ بویژه آنکه این حمایت به مجازات دستهجمعی مردم فلسطین انجامیده و به طور بیسابقهای خشم اعراب را برانگیخته است. این مقدمه مقالهای است که «ماریا فانتاپی» و «ولی نصر»، دو تحلیلگر امریکایی در رسانه «فارین افرز» در تحلیل جنگ جاری خاورمیانه میان حماس و اسرائیل منتشر کردهاند. به اعتقاد آنها امریکا پیش از جنگ اخیر متصور بود که مناسبات درونی خاورمیانه تحت تأثیر احیای رابطه ایران و کشورهای عربی در یک روند مبتنی بر ثبات به جریان افتاده و ایران دیگر عامل ناامنی به شمار نمیآید. اما حمله حماس به اسرائیل این معادلات را بر هم زد و قدرت نظامی گروههای تحت حمایت ایران امکان مانور قدرت را در منطقه برای این کشور فراهم کرد. هر چند ایران مایل به یک منازعه گستردهتر نیست اما در شرایط کنونی بر نمایش قدرت حماس و جبهه مقاومت حساب کرده تا از این طریق هزینه و ریسک تصمیمگیری امریکا و اسرائیل در موضع فلسطین را افزایش دهد.
اشتباه راهبردی امریکا
«فارین افرز» در این یادداشت به اشتباهات راهبردی امریکا در منطقه اشاره کرده و گفته است که این کشور تا پیش از عملیات «طوفان الاقصی» شرایط حاکم بر منطقه و نیروهایی را که در مقابل اسرائیل قرار داشتند، دستکم گرفته بود. امریکا همچنین به اشتباه تصور میکرد که دیگر کشورهای خاورمیانه، به حمایت از تلاش ریاض برای هژمونی منطقهای اعتراضی نخواهند کرد؛ برای مثال واشنگتن بر این گمان بود که تهران برای عادیسازی روابطش با کشورهای عربی، بیش از حد مشتاق است ضمن آنکه آنقدر درگیر مشکلات داخلی است که در برنامههای امریکا دخالتی نخواهد کرد. تصور واشنگتن مبنی بر پیگیری آسان عادیسازی رابطه اسرائیل و عربستان در حالی که با نادیده گرفتن موضوع فلسطین همراه شده بود، به بحران ویرانگر جنگ اخیر غزه انجامید و نادرستی انگارههای امریکا از وضعیت منطقه را اثبات کرد. این در حالی است که امریکا هنوز هم این اشتباه خود را اصلاح نکرده است و به جای تلاش برای یک کارزار محدود نظامی که شاید وجهه اسرائیل را نجات دهد، به جنگ در غزه پاسخ نامعمولی داده و به حمایت بیقید و شرط از یک تهاجم نظامی خشونتبار روی آورده است. نتیجه این رخداد، شعله کشیدن خشمی در سراسر خاورمیانه است که هم ضداسرائیلی است و هم ضدامریکایی.
ایران برنده جنگ غزه
به اعتقاد «ماریا فانتاپی» و «ولی نصر» کشوری که بیشترین بهره را از این جنگ برده، ایران است. چه موضوع فلسطین بار دیگر در صدر اولویت کشورهای منطقه نشسته و محور مقاومت که ایران آن را رهبری میکند، نشان داده که میتواند جهتگیری سیاست در خاورمیانه را تغییر دهد و منازعات منطقهای را تشدید کرده یا تخفیف دهد. ایران با ارائه کمک بیقید و شرط به حماس، هم وجهه خود را بهعنوان مدافع فلسطینیها تقویت کرده و هم حمایت مردمی از خود را در سراسر خاورمیانه افزایش داده است. تهران همچنین حمایتش از حماس را با روابط رو به رشد با جهان عرب متوازن میکند تا خودش را بطور کامل در سیاست منطقهای بگنجاند.
بیاعتمادی فزاینده به امریکا، ناتوانی این کشور در هدایت منطقه به سمت ثبات و فقدان هرگونه چشمانداز مشترک برای به صف کردن طرفهای مختلف، دولتهای مختلف منطقه را به سمت منافع کوتاهمدت خودشان ترغیب میکند که به طور فزایندهای زیر فشار خیابانها و هراس از یک جنگ گستردهتر شکل میگیرد. این منافع متضاد، بحرانهای منطقه را طولانیتر میکند و احتمال تشدید ناخواسته را افزایش میدهد.
فوریترین تکلیف واشنگتن
فوریترین تکلیف ایالاتمتحده، خاتمه دادن به جنگ در غزه است. تا زمانی که اسرائیل به غزه حمله میکند و غیرنظامیان آنجا را میکشد، بر خشم دولتها و مردم کشورهای عربی میافزاید، از این رو این کشورها خشمگینتر از آن خواهند بود که از رهنمودهای واشنگتن پیروی کنند. در نتیجه، مقامهای امریکایی باید به اسرائیل فشار آورند که از ادامه جنگ علیه حماس که مجازات دستهجمعی غیرنظامیان است، دست بکشد و برای پیجویی یک راهحل صلحآمیز سیاسی برای مشکل چند دههای فلسطین، اسرائیل را تحت فشار گذارد.
ضرورت راهبرد تازه برای واشنگتن
به این ترتیب نویسندگان این گزارش در ادامه از ضرورت طراحی راهبرد تازه برای امریکا در خاورمیانه سخن به میان آوردهاند. راهبرد جدید امریکا باید ناظر بر واقعیتهایی باشد که این کشور پیشتر نادیده گرفته بود؛ برای نمونه واشنگتن ناچار است حل و فصل منازعه فلسطین را در کانون تلاشهای خود قرار دهد.
در غیر این صورت مدیریت روابط عربی- اسرائیلی بدون تحقق راهحلی برای مسأله فلسطین امکانپذیر نیست. امریکا همچنین باید برای قدرت رو به ارتقای ایران و گروههای نیابتیاش که نظم منطقهای کنونی را به چالش کشیدهاند، چارهای بیندیشد. در این راستا امریکا میتواند از نقش عربستان که در حال حاضر رابطه خوبی با ایران، اسرائیل و تمامی کشورهای جهان عرب دارد برای احیای اسرائیلی- فلسطینی و امضای توافق هستهای با ایران استفاده کند. مسأله فلسطین، تنها چالش بر سر راه یک خاورمیانه باثبات نیست. واشنگتن باید به عنوان بخشی از این معامله بزرگ، تنشها با ایران را کاهش داده و از توافقش با ریاض برای محدودسازی – نه بازدارندگی- بلندپروازیهای تهران بهره بگیرد. نگرانیهای ایران شامل سرازیر شدن سیل سلاحهای امریکایی به عربستان، برنامه هستهای مدنی عربستان و گسترش حضور نظامی امریکا در منطقه است. همچنین حضور اطلاعاتی و نظامی مستقیم اسرائیل در خلیج فارس، یک کابوس برای ایران است.
تلاش ریاض برای حفظ رابطه خوب با تهران
هرچند ریاض ممکن است به این زودیها، روابطش را با اسرائیل عادیسازی نکند اما عربستان سعودی تنها کشوری است که در جایگاه و شرایط مناسبی با همه کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا قرار دارد. نشست سران عربی- اسلامی که همچنین ایران و ترکیه را در بر میگرفت، نخستین گام در مسیر تقویت برتری عربستان در منطقه با فراهم شدن فرصتی برای این کشور به منظور حل و فصل منازعه اسرائیلی- فلسطینی بود. برای تحقق این هدف، عربستان سعودی با ترکیه و ایران کار میکند که مهمترین بازیگران قدرت در جهان عرب هستند و نیز با اسرائیل بواسطه امریکا، تا به یک چهارچوب جامع برای فرایند صلح اسرائیلی-فلسطینی برسند که هدف آن تشکیل یک کشور فلسطینی است.
خوشبختانه عربستان سعودی نمیخواهد به همگراییاش با تهران که امتیازی برای ریاض است، خاتمه دهد. از زمان آغاز دوباره روابط تهران- ریاض، حوثیهای یمن حملاتشان به عربستان را متوقف کرده و ایران و عربستان در کنار هم، یک آتشبس پایدار را در یک جنگ خشونتبار در یمن برقرار کردهاند. اکنون طرفهای جنگ داخلی یمن در مسیر یک توافق دایمی حرکت میکنند.
در نتیجه، به نظر میرسد که ریاض دیگر با این دیدگاه اسرائیل همراه نیست که یک محور مشترک نظامی و اطلاعاتی برای پس راندن نفوذ منطقهای ایران شکل دهند. این معامله بزرگ تازه، به آن سر راستی توافقی نیست که امریکا پیش از هفتم اکتبر بر آن تمرکز داشت؛ یعنی این طرح تازه نه با عادیسازی میان عربستان و اسرائیل آغاز میشود و نه به اتحاد عربی- اسرائیلی علیه ایران ختم خواهد شد. اما برخلاف توافقهای پیشین، اگر بهدرستی انجام شود، تنشهای منطقهای را کاهش داده و صلحی پایدار را برقرار خواهد کرد.