نغمه پردازی‌های «گمان» با نوای تنبور

رضا مهدوی
نوازنده سنتور و مدرس موسیقی

پس حکیمان گفته‌اند این لحنها
از دوار چرخ بگرفتیم ما
بانگ گردش‌های چرخ است اینکه خلق
می سرایندش به تنبور و به حلق
موسیقی تنبور یا تمبور، از دیرباز که گفته می‌شود 6 هزار سال قدمت دارد و از زمان فارابی، پایه و اساس بررسی‌های علمی موسیقیدانان برجسته بعد تا سده‌های اخیر بود و از قرن پنجم هجری تاکنون با عنوان شاه خوشین مطرح مانده است. انواع دوتار در مناطق مختلف ایران همچون خراسان، گیلان و مازندران نیزهم خانواده این ساز است اما با تفاوت‌هایی در ساختار و نحوه و شیوه نوازندگی. تنبور کرمانشاهان دارای چهارده پرده یا دستان است که فاقد ربع پرده یا زیرپرده‌هایی است که با چهار انگشت زخمه‌وار نواخته می‌شود. با الحانی عرفانی و صدایی پُرهیمَنه ازمقامات کردی کرمانشاهی با مضامینی الهی و تعبدی و اخلاقی را شامل می‌شود که گاه بی‌نیاز ازهرکلام به تنهایی با زخمه بر سیم‌ها، گویی حرف‌ها و نکته‌ها می‌شنوی از این سازمعنوی. نوازندگان تنبور نیز درمعرفت و عرفان که همان شناخت راه و روش‌ها در طی طریق است تا آنچه از این ساز انتظار می‌رود بتواند گویای حق مطلب عالم بالا باشد. آنگونه که پیشینیان سلسله‌وار سینه به سینه از راه فرهنگ شفاهی انتقال داده‌اند نسل به نسل درادامه راه حق پیمودن... موسیقی تنبور امروز، درتمام ایران علاقه‌مندان زیادی یافته بواسطه جذابیت‌های تکنیکی در تکنوازی و گروه‌نوازی و همینطور به دلیل مفاهیم نهفته در فیزیک ساز است که انگاره وار گویی دارد حرف می‌زند و زبان حال داستان و حکایت و روایتی حکیمانه از سرزمین ایران است.
مجموعه «گمان» سراسر نغمه‌سازی محسن دایی نبی و نغمه پردازی و تنبورنوازی فراز کاویانی با نوازندگی دف و بندیر حسین رضایی نیاست. درشیار (تراک) اول «مستانه شو» با شعر حضرت مولانا، ابتدا همخوانان با قدرت ندا سرمی‌دهند «حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو – واندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو.» سپس آوای گرم و نرم محسن دایی نبی می‌آید که می‌خواند: «هم خویش را بیگانه کن / هم خانه را ویرانه کن / وانگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو» روند ملودی به نرمی و آرامی طی طریق دارد و خواننده و نوازندگان به خوبی هم پوشانی دلربایی در درک متفاوت از این شعر که بارها در گونه‌های مختلف موسیقایی شنیدیم را به وجود می‌آورند. قطعه دوم «تکنوازی تنبور» درمایه شوراست که فرصت خوب شنیداری ایجاد می‌کند برای آماده‌سازی گوش‌ها که بتوانند نغمه پردازی‌ها و آوای دلنشین دایی نبی را همراهی داشته باشند. شیار سوم با شعر مولانا «غم عشقت» ترنّمی نجوا‌گونه دارد با ساز تنبور و همراهی نرم ساز دف و البته در ادامه صدای خواننده که به زیبایی و لطافت، زخمه‌های تنبور و در عین حال کوبش نرمینه وار دف را که می‌خواند: «بخدا کزغم عشقت نگریزم نگریزم / و گرازمن طلبی جان نستیزم نستیزم.» صدای همخوانان آهسته و پیوسته و روان زیر صدای خواننده جلوه‌گری دارد و مکملی است در تأکید مفاهیم والای شعر حضرت مولانا. خواننده و نغمه ساز مجموعه «گمان» محسن دایی نبی، متولد 1352 تهران فارغ التحصیل رشته گرافیک است. در سال 1369 در آزمون ممتاز و 1375درآزمون مَدَرسی انجمن خوشنویسان ایران پذیرفته شد و مدتی تدریس طراحی حروف در دانشگاه‌ها را به‌عهده داشته است. دستی به تنبور و دف دارد و شنیده‌های درونی و بیرونی خویش را هماره زمزمه‌گری دارد. قبلاً نیز توسط مرکز موسیقی حوزه هنری در 1384 آلبوم «آخرین غزل رومی» را با همراهی پدرام درخشانی به جامعه هنری معرفی کرد. دایی نبی هنرمندی است چندوجهی که در نوع خود شخصیتی توانا و مؤثر و منحصر دارد و به‌عنوان پدیده هنری زبانزداست. درک و فهم درستی از ریتم و فرهنگ موسیقایی اقوام ایرانی در سطوح مختلف دارد.آلبوم«گمان» بیانگر نهایت روحیات و شخصیت هنری اوست که می‌رساند در جست‌و‌جوی حقیقت فنّ موسیقاست به طور ویژه از جهات شناخت عرفان معرفتی. آن گونه که با قلم توانای خوشنویسی نفیس خود نام مولا علی(ع) را به زیبایی هرچه تمام‌تر می‌نویساند و به زیبایی هرچه تمام و ستودنی در تذهیب و طراحی و گرافیک شکسته نستعلیق‌ها تمام وجود خویش را برگرفته از تمامیت موسیقی هارمونی‌وار در خدمت می‌گیرد تا منشأ اتفاق شود. اتفاقی از نوع علم هماهنگی برای دمیدن روح تازه‌ای در عالم معنا و هنر. هنر زمینی که می‌رود پله پله تا ملاقات خدا تا رسد به آسمان که در جست‌و‌جوی کلمات و واژگان و نادیدنی‌ها و ناشنیدنی‌هایی از عالم معناست. قطعه چهارم، «تکنوازی تنبور» است در مایه نوا که شکوهمندانه و فاخر جلوه‌گری می‌کند. قطعه بعدی «روز و شب» است با آغازگری دف و بندیر و رقص زنجیرهای دف که به پیشواز تنبور و آواز می‌آید.
خواننده پاکیزه‌وار و ارادتمندانه می‌خواند: «روز و شب را همچو خود مجنون کند/ روز و شب را کی گذارم روز و شب» سپس همخوانان سر می‌دهند: «من بگویم تا ابد / قُل هو الله احد.» قطعه ششم «تکنوازی تنبور» در مایه اصفهان گوش‌نوازانه شنیدنی است. قطعه بعد به یاد و خاطره زنده یاد سیدخلیل عالی‌نژاد با شعری از حضرت حافظ است با نام «طلب».
ضربات نَرمینه بندیر و زخمه‌های یواش و آرام تنبور با زیر صدای همخوانان که ترکیب زیبا و تصویرگونه‌ای را به ذهن متبادر می‌سازد فهم دقیقی را متوجه گوش‌های جان می‌کند. دایی نبی سر می‌دهد: «دست از طلب ندارم / تا کام من برآید» و بالاخره قطعه هشتم می‌آید با شعرمولوی و مطلع: «روسر بنه به بالین». دف و تنبور رقص‌کنان مقدمه‌وار می‌نوازند تا آوای خوش فرا رسد: «رو سربنه به بالین تنها مرا رها کن/ ترک من خراب شبگرد مبتلا کن».
گفتنی است شنیدن مجموعه «گمان» در ایجاد تمرکز و اندیشه‌ورزی برای رسیدن به آرامش و جست‌و‌جوی پروردگار می‌تواند در سبد فرهنگ شنیداری خانواده ایرانی جای مناسبی داشته باشد. مؤمنان می‌گویند که آثار بهشت/ نغز گردانید هر آواز زشت/ ما همه اجزای آدم بوده‌ایم/ دربهشت آن لحنها بشنوده‌ایم
گمان
نغمه ساز و خواننده: محسن دایی نبی
ناشر: راوی آذرکیمیا/ سال:1392

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و سیصد و سی و چهار
 - شماره هشت هزار و سیصد و سی و چهار - ۳۰ آبان ۱۴۰۲