شیوههای رزمی نوین حماس در گفتوگو با محمدمهدی یزدی، کارشناس حوزه دفاعی و نظامی بررسی شد
دست برتر مقاومت در جنگ شهری
امیر فرشباف
خبرنگار
ناظران درخصوص نبرد ارتش صهیونیستی با جنبش حماس در غزه عقیده دارند برای ارزیابی نهایی این جنگ نباید با معیارهای سنتی آن را سنجید؛ چرا که در غزه شاهد یک نبرد نامتقارن هستیم و در جنگهای نامتقارن نیز با اینکه نیروهای غیرکلاسیک تلفات زیادی میدهند، اما در پایان به دلیل فرسایشی شدن و ناتوانی نیروهای رزم کلاسیک در مدیریت جنگ، این گروههای غیرکلاسیک هستند که پیروز میشوند، به تعبیر دیگر، ارتشهای کلاسیک معمولاً در مواجهه با گروهها و شیوههای نامتعارف، نمیتوانند اهداف سیاسی جنگ را محقق کنند.
درباره شیوههای بدیع مقاومت فلسطینی با نیروهای اشغالگر باید به پیوند و همزمانی عملیات میدانی با عملیات روانی اشاره کرد که مرحله نوینی از نبرد را رقم زده و ماشین جنگ روانی رژیم صهیونیستی را از کار انداخته است. در این خصوص، روزنامه عبری هاآرتص طی گزارشی درباره هماهنگی اطلاعات و عملیات در شیوههای جنگیدن حماس و پیوند کنش رسانهای توأم با عملیات میدانی نوشت: «روش عملیاتی آنها (گردانهاى قسام) برای مقابله با ما (در غزه) اینگونه است که یک تیم ده نفره ابتدا یک پهپاد شناسایی را با ظهور اولین نشانههای سپیدهدم میفرستند و مکان تانکها، خودروها و تجمع نظامیان را برای آنها مشخص میکند و سپس به چند گروه عملیاتی تقسیم میشوند و هر گروه دو نفره لباسهای غیرنظامی سبک میپوشند. یکی از آنها دوربین را روی سر میگذارد و سپس روز خود را در حال حرکت در میان نظامیان ما از طریق اختفا در تونلها، کوچههای باریک و ساختمانهای ویران شده میگذرانند و سربازان و تانکهاى ما را با سلاحهای دقیق هدف قرار میدهند و با شروع تاریکی هوا ناپدید میشوند و به پایگاههای خود باز میگردند...»
هاآرتص همچنین نسبت به فرسایشی شدن جنگ زمینی و تلفات بالای آن برای رژیم صهیونیستی هشدار داد و نوشت: «ارتش ما تا چه زمانی میتواند در برابر این فرسایش و این رویارویی بین یک ارتش با وسایل و تجهیزات سنگینش و ده، بیست نفر حداکثر در روز مقاومت کند؟!»
به عبارتی حماس از نخستین روز جنگی که اکنون 43 روز از آن میگذرد، شیوههای جدیدی اتخاذ کرده که بهدلیل نو بودن، باعث غافلگیری ارتش رژیم صهیونیستی در تمامی مراحل این جنگ تاکنون شده است. این چیزی است که محمد مهدی یزدی، کارشناس حوزه دفاعی و نظامی در گفتوگو با «ایران» نیز بر آن تأکید کرده و میگوید: «عملیات طوفانالاقصی و تداوم آن از چند جهت بیسابقه است؛ نخست به لحاظ کیفیت درگیری سابقه نداشته که نبرد زمینی و رودررو به این شکل تداوم داشته باشد و پیش از این عمدتاً اسرائیل به صورت هوایی اهدافی را بمباران میکرد، دوم به لحاظ میزان تلفات، خسارات وارد شده به ارتش اسرائیل بیسابقه است و سوم به لحاظ زمانی و استمرار و امتداد آن.» وی همچنین در این خصوص که آیا شیوههای رزمی نوین حماس، فصل جدیدی در نبردهای ارتش صهیونیستی با گروههای مقاومت فلسطینی باز کرده است نیز معتقد است: «بله زیرا تا پیش از این، صهیونیستها با حملات هوایی مناطقی را مورد هدف قرار میدادند و مقاومت نیز با راکت پاسخ میداد؛ اما اینکه بیش از 40 روز از شروع جنگ بگذرد و این حجم تلفات به اسرائیل وارد شود، سابقه نداشته است.»
محمدمهدی یزدی یکی از دلایل ناکامیهای مداوم ارتش رژیم صهیونیستی را ورود آن به جنگ شهری میداند و میگوید: «نکتهای که نباید از آن گذشت، تن دادن اسرائیل به جنگ شهری است؛ جنگ شهری قواعد و معیارهایی دارد که آن را از نبرد کلاسیک متمایز میکند و یکی از مهمترین آنها شناخت زمین و استفاده از موقعیت مکانی است. میدانیم که گروههای مقاومت نه تنها غزه و محیط نبرد را بخوبی میشناسند؛ بلکه زمین آنجا را با حفر تونلهایشان مجهز کردهاند و این تونلهایی که در آن منطقه حفر شدهاند میتوانند از یکسو، به عنوان سنگر دفاعی و از سوی دیگر، مکان حمله به ارتش صهیونیستی باشند.»
این کارشناس حوزه دفاعی همچنین درباره سایر شیوههای حماس در جنگ غزه تأکید میکند: «اعلام شد که پس از حمله زمینی اسرائیل به غزه، بالغ بر 270 مورد از ادوات و تجهیزات سنگین زرهی و نفربر اسرائیلی فقط توسط حماس مورد هدف قرار گرفتهاند و دلیل آن نیز به سبک بودن تسلیحات ضدزره مقاومت بازمیگردد. به عنوان نمونه راکتهای «یاسین» یا موشکهای ضدزره مقاومت بهراحتی هر جایی قابل نصب یا قابل حمل هستند و از هر تونلی میتوانند آنها را به میدان بیاورند و از فاصله بسیار نزدیک میتوانند به تانکها و خودروهای اسرائیلی شلیک کنند. تحولات میدانی پس از طوفانالاقصی نشان داد که درست است که رژیم صهیونیستی ناگزیر از ورود زمینی به غزه شد؛ اما احتمالاً به هیچوجه فکر نمیکردند که توان ضدزره مقاومت فلسطینی اینقدر بالا باشد که بتواند چنین تلفاتی را به آنها وارد کند.»
وی چگونگی حضور سایر گروههای مقاومت و شیوههای آنان در این جنگ را نیز مؤثر میداند و میگوید: «اسرائیل علاوه بر جنگ زمینی و شهریای که با مقاومت دارد، از شمال و جنوب و شرق هم مورد حمله قرار گرفته است؛ یعنی علاوه بر درگیری در اراضی اشغالی، توسط مقاومت لبنان از شمال، انصارالله یمن در جنوب و گروههای مقاومت عراق در شرق نیز تهدید میشود. بنابر این از این جنگ فرسایشی نمیتواند سربلند خارج شود؛ تراکم جمعیتی بالای غزه، تونلهای دسترسیناپذیر حماس و کارآمدی تسلیحاتی مقاومت، خصوصاً ادوات ضدزره، مواردی هستند که موازنه قدرت را تغییر دادهاند. قبلاً اسرائیل اهدافی را اعلام و به آنها حمله میکرد و سرنوشت جنگ را تاحدودی مدیریت میکرد؛ اما اکنون بنا به ضربهای که خوردند، مجبور شدند یک هدف وجودی تعیین کنند (نابودی حماس) و چهل روز است که حتی به آن نزدیک هم نشدهاند. تنها کاری که انجام دادهاند، بمبارانهای شدید بوده که چیز جدیدی نیست و این ورود زمینیشان به غزه را نیز نمیتوان یک دستاورد موفقیتآمیز نظامی دانست، چون تلفات سنگینی دادهاند. بنابراین میتوان گفت این جنگ شهری و زمینی اخیر یک فصل جدیدی از نبرد گروههای فلسطینی با نیروهای صهیونیست را رقم زد و نشان داد که این تصویری که از نیروی زمینی و توان زرهی اسرائیل برساخته شده بود، خیلی قابل اعتنا نیست. البته نمیتوان گفت تسلیحات صهیونیستها ضعیف یا غیرقابل استفاده است؛ بلکه مسأله این است که در سوی دیگر نبرد، نیروهای فلسطینی به تسلیحات ضدزره تجهیز شدهاند و این میتواند یک مرحله جدید در نبردهای آینده باشد.»