«ایران» به بهانه دیدار دوجانبه رئیسی و بن سلمان در حاشیه نشست اخیر سازمان همکاری اسلامی بررسی میکند
عقلانیت و بازدارندگی تهران در تحولات غزه
نخستین سفر رئیسجمهور ایران بعد از 11 سال رابطه بحرانی میان ایران و عربستان به شهر «ریاض» با هدف ایجاد آتشبس در غزه پس از یک رخداد سیاسی بزرگ انجام شد؛ رخدادی که در پی تحول چشمگیر در سیاست خارجی جمهوری اسلامی در دولت سیزدهم صورت گرفت و با کوشش بیسابقهای از سد مخالفتهای جدی، واقعی و بیامان جنگطلبان در امریکا و جهان به سلامت گذشت.
این دیپلماسی هوشیار و مبتنی بر همکاری درونمنطقهای که سید ابراهیم رئیسی در پیش گرفت، فرصت ویژهای را نه تنها در توسعه همکاریهای منطقه خاورمیانه و آسیا فراهم ساخته که میتواند گشایشی برای گرههای کور و مزمن در آن ببیند.
دولت سیزدهم اغتنام از این فرصت را در عزم خویش برای پیگیری و اجرا گذاشتن فوری تصمیمهای تاریخی در موضوعات بحرانی منطقه همچون جنگ جاری غزه به نمایش گذاشته است.
بارزترین وجه این دیپلماسی در قاب تصویری نشست که تا یک سال پیش شکلگیری آن دور از ذهن به نظر میرسید. نشست هماندیشی رئیسی و بن سلمان، شاهزاده سعودی در حاشیه نشست کشورهای همکاری اسلامی در ریاض، مهمترین رخدادی بود که پس از سالها بحران در رابطه دو کشور صورت گرفت و نشان داد حل موضوعات بحرانی منطقه فارغ از پیوند این دو بازیگر مهم خاورمیانه نیست.
اداره ماهرانه صحنه
رئیسی و بن سلمان در حالی در فضایی صمیمانه به گفتوگو نشستند که تا پیش از آن، منافع نامشروع قدرتهای بزرگ و باندهای قدرت در امریکا و جامعه جهانی، انواع دسیسهها را برای بحرانی نگاه داشتن مناسبات ایران و کشورهای عربی بویژه با عربستان سعودی به اجرا درآورده بودند؛ سیاستی که ترویج ایرانهراسی میان دول عربی را با قدرت تمام پی گرفته بود و به تصویر وارونهای از نقش مؤثر جمهوری اسلامی در منطقه و جهان میپرداخت. این سیاست میکوشید در درجه اول گوش جهان را به صدای ایران کر سازد و در مرحله بعد حذف نقش دیپلماتیک ایران را به یک خواست عمومی تبدیل کند، اما اداره ماهرانه صحنه بحرانی منطقه در کنار گفتوگوهای هوشمندانه در زمینه مذاکرات رفع تحریمها با مانورهای بموقع از سوی دولت سیزدهم، نشان داد ایران تا چه سطحی قادر است بر نیروهای بحرانساز منطقهای و بینالمللی منطقی غلبه کند. همین تدبیر، توان، مقاومت و مانورهای مناسب، کفایتی بود برای از میان بردن جبههبندی پیشین کشورهای عربی در برابر جمهوری اسلامی تا در کشاکش جنگ اخیرغزه، نتایج آن در همسویی دیپلماتیک ایران و قریب به اتفاق کشورهای منطقه پدیدار شود. شاید از اینرو این گفته دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین امریکا که جمهوری اسلامی را بسیار باهوش و زیرک خوانده و گفته ایران در حال مدیریت منطقه است، چندان دور از واقعیت نیست. البته مدیریتی که او از آن سخن میگوید بر خلاف رویکرد جنگطلبانه امریکا در روند فرو نشاندن بحران ارزیابی میشود.
تلاش برای پایان دادن اختلافات
ایران و عربستانسعودی در جریان مصالحه و ازسرگیری رابطه دوجانبه کوشیدند به بیشتر اختلافات محوری پایان دهند تا آنطور که قابل پیشبینی بود، دومینوی صلحجویی کشورهای منطقه با یکدیگر و صفر کردن اختلافات به جریان بیفتد. در این میان تلآویو که پیش از آن خارج از گود بود اما به آرامی پروسه عادیسازی با کشورهای عربی منطقه را پیش میبرد، ادعا می کرد که می خواهد برای به سرانجام رساندن این پروژه، موضوع فلسطین را بنا به شرایط نزدیک مدنظر کشورهای عربی پیش ببرد که بیتردید این امر مطلوب خواستههای افراطی و زیادهطلبانه رژیم بنیامین نتانیاهو نبود. یکی از مهمترین پیامدهای برآمده ازعملیات طوفانالاقصی از میان بردن تلاشی بود که رژیم صهیونیستی برای پاک کردن مسأله فلسطین در دستور کار قرار داده بود اما این اقدام انتقامی سبب شد همه کشورهای منطقه بهرغم تعدد راهحلها اما به ضرورت حلوفصل بحران اشغالگری اصرار داشته باشند. اینچنین بود که مسأله فلسطین بار دیگر به سطح اول افکار عمومی و سیاسی جهان اسلام بازگشت و خاورمیانه به نظاره همسویی ایران و عربستان برای حل بحران فعلی غزه نشست؛ مسألهای که مدتها و برای حداقل یک دهه، خود به عاملی برای اختلاف میان کشورهای منطقه تبدیل شده بود و برخی از آنها همچون امارات، بحرین و مراکش به سمت عادیسازی روابط با اسرائیل حرکت کرده بودند.
نقطه عزیمت
موضوع غزه همچنین نقطه عزیمتی شد تا رویکردی که مقامهای جمهوری اسلامی مبنی بر ضرورت همکاری فارغ از مداخله بازیگران خارج از منطقه مورد توجه قرار داده بودند، در کانون توجه اغلب کشورهای خاورمیانه بنشیند. قرار گرفتن مقامهای تهران و ریاض در یک چهارچوب همگرایانه که پس از۷ ماه از احیای روابط دیپلماتیک شکل گرفته است، ولو برای دستورکاری محدود، میتواند پدیدارکننده فرصتهای گسترده همکاری باشد.
این در حالی است که واشنگتن که تا پیش از جنگ اخیر و در پی اجرای راهبرد خروج تدریجی خود از منطقه روی کمک و همپیمانی متحدان منطقهایاش بویژه ریاض حساب ویژهای باز کرده بود، اینبار نمیتواند آن را در معادلات کنونی خود جای دهد، چه آنکه هم تهران ذیل سیاست دیپلماسی اقتصادی خود و هم ریاض زیر سایه چشمانداز بلندمدت توسعهایاش همکاری اقتصادی در منطقه را در دستور کار قرار دادهاند. به پشتوانه چنین نگاهی است که تحلیلگر رسانه امریکایی فارین پالسی میگوید: ریاض که تا پیش از آن احتمال عادیسازی رابطهاش با اسرائیل مطرح بود، تلاش کرد در جنگ غزه به گونهای عمل کند که موجب نارضایتی ایران نشود.
نادیده گرفتن اختلافات در افق تعامل
حال در چنین شرایطی ایران و عربستانسعودی اختلافات را کنار گذاشتهاند و برای احقاق حقوق ملت فلسطین به همکاری با هم روی آوردهاند. ایران در نشست اخیر مجمع عمومی سازمان ملل نیز تصمیم گرفت با رأی مثبت خود به تعامل سازنده برای اهداف تعیین شده بپردازد؛ رأیی که اما مشخصاً تحفظ ایران نسبت به راهکار دو کشور را که بارها با آن مخالفت کرده است همچنان حفظ کرد.
فراز و فرودهای تحولات، بویژه در سالهای اخیر باید به قدر کافی روشن ساخته باشد که تغییر مسیر در سیاست منطقه و بینالملل چه اندازه پیچیده و دشوار است و هر گام مثبت، مقاومت دشمنان منطقه و تحرکهای تخریبی را برمیانگیزد. اینک باید آشکار شده باشد که هر گونه تغییری در وضعیت مناسبات ایران و کشورهای عربی، موانعی به همین سترگی دارد. سیاستهای مداخلهجویانه بازیگران خارج از منطقه بویژه امریکا در نتیجه گذشته پرچالش که سایه خود را بر رابطه ایران و عربستان انداخته بود، تنها یک وجه از این پیچیدگی است. رویکردی هم که مقامهای تلآویو به پشتوانه حمایت همهجانبه غرب در به راه انداختن کشتار بیامان مردم غزه در پیش گرفتهاند، بیتأثیر از نگاهی نیست که جنگ فراگیر را با هدف قرار دادن جمهوری اسلامی دنبال میکرد. در چنین شرایطی است که ایران با دیپلماسی همهجانبه خود در حال مدیریت صحنه تحولات است تا بیگانگان در منطقه فرصتی برای تداوم بحران و ادامه زیست نیابند.