الهیات مقاومت
حجتالاسلام محمدباقر پورامینی
مدیر گروه کلام و الهیات معاصر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
جبهه مقاومت با داشتن خاستگاه مطمئنی چون جمهوری اسلامی و با پرچمدارانی همچون شهید سلیمانی و مجاهدانی همچون سید حسن نصرالله و نیروهای جان بر کف مقاومت اسلامی و حماس در فلسطین راهی را آغاز کرده است که نصرت الهی را به دنبال خواهد داشت و این نسخه درمانبخش میتواند دایره نظام سلطه را محدود کند و به حاشیه براند.مفهوم «مقاومت» از ثمرات انقلاب اسلامی و امامین انقلاب است و امروزه به عنوان یک الگوی رهاییبخش و نتیجهبخش مطرح است. از این رو، میتوان این مهم را در دستگاه اندیشه اسلامی و تفکر کلامی بحث نمود و از مفهومی به نام «الهیات مقاومت» یاد کرد. «الهیات مقاومت» بر باورهای دینی استوار بوده و بر ایمان به خدا، نقش انسان در تعیین سرنوشت و باور به نصرتالهی تکیه دارد.
حوادث و تحولات اخیر در غزه که با طوفانالاقصی آغاز شد ایستادگی و مقاومت شگفتآمیز مردم مسلمان فلسطین در برابر رژیم اشغالگر اسرائیل را به عنوان پدیدهای تحسینبرانگیز تثبیت کرد؛ این مقاومت را میتوان حرکتی مبارک در امتداد استقامت و ایستادگی انبیا و اوصیای الهی برشمرد. «الهیات مقاومت» بر آموزههای دینی استوار است و بر توحید و ایمان به خدا و باور به نصرت الهی تکیه دارد و مبتنی بر مبانی خداشناختی، معرفتشناختی، انسانشناختی، هستیشناختی و... است.
۱. وقتی بر «مبانی خداشناختی» الهیات مقاومت تمرکز میشود باید بر باور به حاکمیتالله در همه اضلاع زندگی، اعتقاد به تدبیر امور از سوی حق، حرکت در راه خدا و جلب رضایت الهی و توجه به نقش سنتهای الهی در تغییر سرنوشت تمرکز کرد؛ «آن کسی که دلش متکی به خدای متعال است، او غالب است. و به نصرت خدایی دست خواهد یافت و هیچ کس بر او غلبه نخواهد کرد.»
۲.در «مبانی انسانشناختی» الهیات مقاومت به اختیار و آزادی توجه میشود، بر خلاف سایر جریانهای معاصر همچون الهیات رهابخش که انسانمداری جایگزین خدامداری شده است. الهیات مقاومت به انسانها مسئولیتپذیری اجتماعی را یادآور میشود که این مصاف، مبارزه همتها، عزمها و ارادههاست. هر طرف اراده قویتری داشته باشد، او غالب است. اگر همگان بر تغییر و اصلاح اقدام کنند، کفه جبهه حق تقویت میشود.
۳. در «مبانی جهانشناختی» الهیات مقاومت، استواری جهان بر عدل و مواجهه با نظام سلطه و هر ستم رفته بر زندگی فردی و جمعی محور اساسی است. مقاومت به مثابه حق، واکنشی در برابر ظلم و ستمپیشگی جبهه باطل است و فرجام مقاومت و ایستادگی، عزت و غلبه است.
4.در «مبانی راهنماشناختی الهیات مقاومت» باور به ولایت معصومان(ع) و تأسی به سنت قولی و فعلی و تقریری ایشان در جهتگیری صحیح یک اصل است. قرآن کریم در آیه ۱۴۶ سوره آلعمران میفرماید: «چه بسا پیامبرانى که خدا دوستان بسیار همراه آنان به جنگ رفتند و در راه خدا، هر چه به آنان رسید، سستى نکردند و ناتوان نشدند و سر فرود نیاوردند و خدا شکیبایان را دوست دارد.»قرآن کریم سپس ایشان را به استقامت در دین توحید و التزام به راه عبودیت بدون هیچ تزلزلی دعوت میکند: «هم تو «خطاب به رسول گرامی اسلام (ص)»باید استقامت کنى و همچنین کسانى که با تو به سوى خدا آمدهاند باید استقامت کنند.» علامه طباطبایی معتقد است که لحن این آیه، لحن تشدد است و هیچ نشانه رحمت در این آیه نیست؛ یعنی خداوند این خواست را حتمی تلقی کرده و از همه اهل ایمان، مقاومت و ایستادگی را مطالبه کرده است.
5. در باب «مبانی معرفتشناختی» الهیات مقاومت، نخست باید باور داشت که حق و جبهه حقی هست و مواجهه آن با جبهه باطل نیز هماره وجود دارد. پذیرش این مبنا به معنای واقعی دانستن گزارههایی چون «مبارزه با ستم و ستمگری» و «دوری از طاغوت» و «کمک به مظلوم» و «تلاش برای رهایی از ستم» است.
الهیات مقاومت برخاسته از احساسات و عاطفه نیست بلکه استوار بر عقل و رفتار عقلا است و یقیناً نتیجهبخش خواهد بود. این نگاه در مقابل این تفکر جبهه باطل است که با ترویج شکگرایی و نسبیگرایی به بیفایده بودن هر مقاومتی تلاش میکنند آن را فاقد ارزش نشان دهند.