فرمول تهی غرب برای حل مسأله فلسطین
راضیه خوئینی
مترجم
هنری لورن، مورخ متخصص در مسائل خاورمیانه و استاد کالج دوفرانس، در یادداشتی در مجله philosophie به تحلیل تأثیرات جنگ جدید میان رژیمصهیونیستی و حماس بر جهان عرب و تغییر دیدگاه اعراب مسلمان مهاجر نسبت به نگرش غربی پرداخته است. او اعتقاد دارد برای غرب غیرقابل تصور است که فلسطینیها مانند صهیونیستها حق دفاع از خود را داشته باشند.
در این یادداشت آمده است: تنش اخیر بین اسرائیل و فلسطین جدیدترین تحولی است که از وضعیت شکننده و رو به افول پروژه صهیونیستی در اجرای پروژه تاریخیاش پرده برمیدارد؛ پروژهای که رژیم اسرائیل با هدف تضمین امنیت یهودیان پس از هولوکاست به اجرا درآورد و از سال 1948 با وجود نارضایتی اعراب به اشغال سرزمین مردم فلسطین پرداخت که به نوعی ادامهدهنده نازیسم تعریف میشد. بنابراین مردم فلسطین برای دهههاست که در حال پرداختن تاوان اشغالگری اسرائیلیهای نازی هستند. به تدریج در سالهای پس از این اشغالگری، درگیری اعراب و اسرائیل افزایش یافت و عملاً توافق سیاسی غیرممکن شد. در حقیقت کسانی که حمله 7 اکتبر را طرحریزی کردند، فرزندان همان اخراجشدگان سال 1948 هستند.
پیوند ایران و حزبالله
تقابل میان اعراب و اسرائیل تا جایی ادامه یافت که اینک به فراتر از مرزهای فلسطین و اسرائیل گسترش یافته است. این در حالی است که بسیاری از مردم جهان، ایران را بهعنوان روح بزرگ مقاومت در عرصه بینالمللی میشناسند. ایران و حزبالله در سال 2011 به طور گسترده برای دفاع از سوریه به ریاستجمهوری بشار اسد و نابودی تروریستهای داعش مداخله کردند و اجازه ندادند اقدامات خشونتبار این گروههای افراطی دامن همه کشورهای منطقه را بگیرد. این در حالی بود که حماس از سال 2013 و 2014 به ایران نزدیک شد، زیرا خود را مانند حزبالله بهعنوان یک جنبش مهم مقاومت اسلامی میداند. ایران در صورت لزوم به حماس تمرینات و آموزش نظامی لازم را ارائه میدهد و این یک پشتیبانی واقعی است.
عادیسازی رابطه
اعراب-صهیونیست ها
درگیری اخیر میان اسرائیل و حماس در بحبوحه روند عادیسازی رابطه میان تلآویو و برخی از کشورهای عربی از جمله امارات و بحرین اتفاق افتاد، اما پیامدهای سیاسی محدودی در منطقه داشت. این در حالی است که در مجموع افکارعمومی در جهان عرب از رسانهها گرفته تا محافل سیاسی، اسرائیل را بهعنوان دشمن معرفی میکنند. مسأله عادیسازی درباره عربستان نیز قوت گرفت اما این امر در مورد ریاض از ابعاد پیچیدهتری برخوردار است. البته این پیچیدگی تنها مربوط به عملیات «طوفانالاقصی» در 7 اکتبر نیست، اما بیتردید پیامدهای این عملیات میتواند بر پیچیدگی روند عادیسازی رابطه میان ریاض و تلآویو بیفزاید، بویژه که درگیری صهیونیستها و اعراب، یک تقابل بسیار پرسروصدا در جهان به وجود آورده و اینک جبههگیری در مقابل اسرائیل به یک عنصر قوی در هویتسازی مهاجران عرب-مسلمان در کشورهای غربی تبدیل شده است.
سکوت جهان درباره فلسطین
15 سال است که مسأله فلسطین زیر پا گذاشته شده و جهان درباره آن سکوت کرده است. غربیها براساس این تعبیر عمل میکنند:«هیچ مشکلی وجود ندارد جز فقدان تصمیمی که به راهحل نهایی نمیرسد.» ما شعارهای زیادی از راهحل دو کشوری از سوی کشورهای غربی شنیدهایم اما به طور مشخص هیچ کاری برای عملی شدن این شعار انجام نگرفته است، زیرا اروپاییان توقع داشتند با تکرار این فرمول توخالی، بگذارند فلسطینیها بدون ایجاد درگیری شدید در این رؤیا بپوسند. در واقع برای اجرایی شدن راهحل دو دولت در فلسطین، باید فشار شدیدی بر اسرائیل اعمال شود اما هیچکس حاضر به این کار نیست، زیرا منافع غرب اجازه نمیدهد این هدف را دنبال کنند. بنابراین دیگر حرفی باقی نمیماند و تا زمانی که راهکارهای سیاسی جدی برای ارائه وجود نداشته باشد، تنها چیزی که باقی میماند همین اقدام فلسطینیان در حمله نظامی به اسرائیل است.
بروز احساس جهانی ضد غربی
کشورهای غربی با اسرائیل یک اتحاد و همپیمانی مستمر دارند. آنها در تنشهای اخیر میگویند که اسرائیل از خود دفاع میکند، البته درست است، اما کشورهای غربی نمیگویند که فلسطینیها هم حق دفاع از خود را دارند زیرا این حقیقت اصلاً برایشان قابل تصور نیست. قطعاً این روند بدون واکنش و عواقب نخواهد ماند. از اینرو امروزه یک احساس ضدغربی در کشورهای اروپایی ایجاد شده است که در جهان عرب و میان مسلمانان و فراتر از آن گسترش خواهد یافت؛ از جمله در مالزی، اندونزی، پاکستان و کشورهای اروپایی شاهد بروز این احساسات هستیم. همه واکنشها به نوعی کینه در پسزمینه تاریخ و خاطره استعمار قرن 19 و 20 دارد که در هم گره خورده است. بنابراین شک نکنید برندگان این وقایع ایران، چین و روسیه خواهند بود که مواضع ضدغربی دارند.