راه بسته نیست
داوود مهدویزادگان
هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
رژیم صهیونیستی جنایتکار جنگی دیوانهوار با ماشین نسلکشی خود به راه انداخته و مردم بیگناه غزه را به شهادت میرساند. بیمارستان المعمدانی غزه را که مملو از مجروحان و پناهجویان بود بمباران کرد و بیش از دو هزار انسان بیگناه را به خاک و خون کشاند. مردمان حقطلب جهان و ایرانیان صلحجو با شنیدن این خبر جانکاه به خیابانها ریختند و از سازمانهای بینالمللی و دولتهای متبوع خود درخواست اقدامات بازدارنده کردند. ولی فقیه دولت جعلی اسرائیل را تهدید کرده است. نیروهای حزبالله بیانیه تندی صادر کرده است. در این میان اما، بایدن رئیسجمهور امریکا سراسیمه به منظور حمایت آشکارتر از صهیونیستها، به تل آویو رفت. امریکا، فرانسه و انگلیس نیز به همراه ژاپن به انگیزه ریختن خون بیشتر با تصویب قطعنامه آتشبس سازمان ملل مخالفت کردند. جنون اسرائیلیهای غاصب که از عملیات پیروزمندانه طوفانالاقصی شدت یافته است در حال شعلهور ساختن آتش جنگ میان اشغالگران و جوامع مسلمان منطقه شده است. شکلگیری چنین خشم و عزمی برای دفع جنایات صهیونیستهای غاصب بر مبنای تمامی آموزههای ادیان وحیانی و اخلاق حقطلبانه و وجدانهای بیدار مشروعیت دارد. تنها اخلاق بردگی است که پیروان خود را به کوتاه آمدن و پذیرش ظلم ظالمان دعوت میکند و از مردم جهان میخواهد که برابر جنایتکاران به روشهای مسالمتآمیز بیخاصیت و فرصتسوز سیاسی عمل کنند، اما قرآن کریم مسلمانان و حقطلبان جهان را به ایستادگی و دفع ظلم جنایتکاران فراخوانده است. مبنای دعوتهای قرآنی نفی ظلم و ستم است: «لا یحِبُّالله الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ کانَالله سَمیعاً عَلیماً»(نساء: 148) آیا جایز است بر ملت مظلومی که درخواست یاری و کمک کرده خرده گرفت و آنها را به تحمل اجباری مصایب دعوت کرد؟ قرآن کریم صراحتاً راه چنین خردهگیری بر عافیتطلبان رابسته است. هیچ مسلمانی حق ندارد انتصار ملت ستمدیده را سرزنش کند و همگان را به کوتاه آمدن فرابخواند: «وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِک ما عَلَیهِمْ مِنْ سَبیلٍ»؛ و کسى که چون ستمى بر او واقع شود [از خود دفاع کند و] یارى طلبد، هیچ ایرادى بر او نیست (شوری: ۴۱). آیا جایز است هر چه فریاد است بر سر سردمداران ظالم فرستاد و آنها را تهدید به مجازات کرد؟ قرآن کریم برای چنین اقدامی راه را نبسته است بلکه همگان را به مجازات کسانی که بر مردم ظلم میکنند و روی زمین فساد میکنند، فرا خوانده است: «إِنَّمَا السَّبیلُ عَلَى الَّذینَ یظْلِمُونَ النَّاسَ وَ یبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیرِ الْحَقِّ أُولئِک لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ»؛ ایراد و مجازات بر کسانى است که به مردم ستم مىکنند و در زمین به ناحق ظلم روا مىدارند، براى آنان عذاب دردناکى است! (شوری: ۴۲). رسول مکرم اسلام صلیالله علیه و آله اهتمام به امور مسلمان و فریادرسی و یاوری مظلوم را با این بیان واجب کرده که اگر مسلمانی چنین اهتمامی نورزد، مسلمان نیست: «مَنْ اَصْبَحَ لا یهْتَمُّ بِاُمورِ الْمُسْلِمینَ فَلَیسَ مَنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلاً ینادی یا لَلْمُسْلِمینَ فَلَمْ یجِبْهُ فَلَیسَ بِمُسْلِمٍ»؛ هر کس صبح کند و به امور مسلمانان همت نورزد، از آنان نیست و هر کس فریاد کمکخواهى کسى را بشنود و به کمکش نشتابد، مسلمان نیست (کافى، ج ۲، ص ۱۶۴، ح ۵). بنابراین، در منطق قرآنی راه تنبیه و مجازات ظالمین غاصب و جنایتکار بسته نیست. آن راهی که مسدود است، توصیههای عافیتطلبانه و مبتنی بر اخلاق بردگی است که از ملت مظلوم کوتاه آمدن و تن دادن به ظلم ظالمان را مطالبه میکند. هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة!