گپوگفت «ایران» با اسماء خواجهزاده درباره ترجمه روزنوشتهای مردم غزه از حملات اسرائیلیها
هنر رساندن صداهای غزه به مردم
اسماء خواجهزاده، مترجم، همزمان با عملیات طوفانالاقصی و همچنین حملات وحشیانه صهیونیستها به مردم غزه دست به کار متفاوتی در راستای اطلاعرسانی از آنچه بر آنان میگذرد زده است. این مترجم کشورمان ترجمه روزنوشتهایی از فلسطینیها و همچنین سایر عربزبانان را در فضای مجازی منتشر کرده است. در گپوگفت امروز «ایران» با خواجهزاده از چرایی این اقدام او میخوانید؛
صهیونیستها میخواهند در سکوت زندگی را در غزه خاموش کنند
بعد از حمله رژیمصهیونیستی به غزه و نیز انتشار خبر حمله به بیمارستان المعمدانی، در آن فضای بهتآوری که هر یک از اهالی فرهنگ و رسانه برای همدردی با خانواده شهدا دنبال تولید محتوا و ابراز نظر شخصی بودند، اسماء خواجهزاده با ترجمه روزنوشتها و توئیتهای فلسطینیها و برخی از چهرههای جهان عرب، دست به کار متفاوتی زد. او در پاسخ به اینکه ایده این کار چطور به فکرش رسیده است به «ایران» میگوید:«رژیم غاصب صهیونیستی میخواهد مردم مظلوم غزه را در تاریکی پنهان کند و در این تاریکی هر بلایی که میخواهد بر سر کودکان و زنان و در کل اهالی غزه بیاورد. آنها راه اطلاعرسانی درست را بستهاند، راه رسیدن خبرنگاران را به آنجا بستهاند و هر رسانهای را که اطلاعرسانی شفاف انجام دهد اخراج یا تهدید میکنند.»
این مترجم ادامه میدهد:«در چنین شرایطی این رسانههای کوچک و شهروندخبرنگاران، نوک پنجه مردم غزه است که از زیر آوار بیرون آمده و میخواهد به دنیا پیام بدهد. صهیونیستها تمام تلاش خود را انجام میدهند که صدای مردم غزه به دنیا نرسد، اما ما وظیفه داریم این تهمانده صدای خسته مردم را از میان صدای بمبها، موشکها و غرش هواپیماها جدا کنیم و به مردم دنیا برسانیم تا زندگی در غزه بیصدا نمیرد! من به اندازه سهم خودم که تبدیل صداهای این مردم به زبان قابل درک مردم کشورم بود تلاش کردم، امیدوارم تمام آنهایی که قابلیت انتقال صدای این مظلومیت را دارند، بکوشند تا صدای مردم غزه به تمامی زبانهای دنیا برگردان شود.»
او درباره اینکه چه هدفی از ترجمه این پستها و روزنوشتها برای مخاطبان ایرانی داشته است، میافزاید:«متأسفانه رسانههای ما، مردم ما و در کل مخاطبین حوزه فلسطین به فضای داخل شهر غزه دسترسی ندارند و همین باعث شده است یک فضای انتزاعی و غیرواقعی از این منطقه روایت شود. مردم غزه عدد نیستند که امروز هشتصد نفر از آنها بمیرند و فردا هفتصد نفر! آنها انسان هستند، آنها قصه دارند، خانواده دارند، نفس میکشند و عاشق میشوند. ما باید دوربین خودمان را به داخل غزه میبردیم و قصه زندگی آدمها را برای اینکه عدد نشوند روایت میکردیم، وقتی نمیتوانیم این کار را انجام دهیم باید از دوربین آنها به غزه و به قصه مردم نگاه کنیم و انسانیت را در عصر دیجیتال نجات دهیم.»
خواجهزاده در پاسخ به اینکه با ترجمه این نوشتهها با چه واکنشهایی روبهرو شده است، میگوید:«بیش از هر چیز مردم از شنیدن قصههای غمگین ناراحت میشوند، اما خشم مقدسی که بعد از آن در دل هر کسی بیدار میشود به ما کمک میکند انسانتر باشیم. اغلب افرادی که در این خصوص با من تعامل داشتند از شنیدن کوچکترین صداهای غزه حال بهتری داشتند. آنها احساس میکردند میتوانند میان کوران اخبار، زندگی واقعی مردم را هم به تماشا بنشینند.»
گزیدهای از ترجمههای اسماء خواجهزاده درباره آنچه این روزها بر اهالی غزه میگذرد در صفحه 15 روزنامه ایران در تاریخ بیستوهفتم مهرماه منتشر شده که همچنان در فضای مجازی در دسترس است؛ روزنوشتهایی که میان سطرهای آنها تنها بخشی از درد و رنجی روایت شده که کشتار رژیم غاصب اسرائیل بر سر مردم غزه آورده است. در این بین نکته جالبتوجه و سؤالی که ممکن است مطرح شود این است که این مترجم کشورمان انتخاب افراد برای ترجمه نوشتههای مذکور را به چه نحوی انجام داده و اصلاً آنها را چگونه پیدا کرده است. خواجهزاده در این رابطه تصریح میکند:«فلسطین از ابتدا موضوع حساسیتبرانگیزی برای من بود و همیشه کتابهایی را برای ترجمه انتخاب میکردم که ارتباطی با این مسأله و در کل موضوع مقاومت داشته باشد. به همین دلیل همیشه میان اکانتهایی که دنبال میکردم چند حساب کاربری فلسطینی وجود داشت. وقتی این حمله اتفاق افتاد به صفحههای آنها سر زدم و متوجه شدم دنیایی از خردهروایتهای دیده و شنیده نشده میان آنها وجود دارد و از پیگیری تعاملات آنها با یکدیگر به صفحات جدیدی دست پیدا کردم. غمانگیزترین بخش ماجرا وقتی بود که یک حساب کاربری برای همیشه خاموش میشد، خاموش میشود و این اتفاق یکی از متداولترین رویدادها بین حسابهای کاربری فعال در غزه است. آدم انگار همصحبت خود را برای همیشه از دست میدهد.»
زندگی در غزه مثل یک شمع است، با نسیم خاموش میشود
از آنجایی که حملات وحشیانه رژیمصهیونیستی به مردم غزه همچنان تداوم دارد، او در پاسخ به اینکه برای ادامه این کار چه برنامهای دارد، میگوید:«ما برای حفظ محیطزیست، حفظ آب، حفظ سوخت و حتی برای جلوگیری از انقراض یک گونه جانوری تلاش میکنیم، وقت صرف میکنیم و انرژی میگذاریم. این روزها که انسانیت در خطر است مهمترین وظیفه هر انسانی از جمله خود من حفظ انسانیت است، چراکه اگر انسان از بین برود، یک گونه هوشمند از بین رفته است، اما اگر انسانیت از بین برود، همه چیز نابود میشود. انسان بدون انسانیت خطرناکترین موجود روی تمام کیهان است. من سعی میکنم به اندازه ظرف کوچکم در جلوگیری از سوختن جهان سهم داشته باشم. قصههای داخل غزه را به مردم بیرون از آن انتقال میدهم و تا وقتی زنده هستم و نفس میکشم سعی میکنم صدای دیگرانی را که در تاریکی غزه ایستادهاند تبدیل و تکثیر کنم.»
این مترجم کشورمان درباره اینکه بهعنوان یکی از اهالی فرهنگ چه کارکرد و اثری برای ابراز نظر چهرههای فرهنگی و هنری در مواردی از این دست قائل است نیز تصریح میکند:«تبدیل صداهای غزه یک هنر است. آدمها باید از آینده خودشان بیشتر از آینده مردم غزه بترسند. آنها باید صداهای کوچک مردم را به محصولات مختلف فرهنگی تبدیل کنند تا انسانهای دیگر هم در این دانایی سهیم باشند. متأسفانه رسانهها ما را کانالیزه میکنند تا صداهای مطلوب آنها را بشنویم. اهالی فرهنگ باید صدای اندک طبقه محروم جامعه را به یکدیگر برسانند و این صدا را بلندتر و رساتر کنند تا دنیا در سکوت مطلق فرو نرود و به جای نشستن در مجلس ختم انسانیت، برای حفظ آن بایستد.»خواجهزاده با اشاره به اینکه در مواردی از این قبیل، بویژه در ارتباط با مسأله کشتار فلسطینیها از سوی اسرائیلیها چقدر ضروری است که چهرهها فارغ از اینکه متعلق به کدام کشور باشند سکوت اختیار نکنند، میگوید:«زندگی در غزه مثل یک شعله شمع است و با یک نسیم خاموش میشود. اگر متولیان هنر و فرهنگ دنیا امروز از جایشان بلند نشوند، فردای نابودی وقتی فرزندانشان از آنها بپرسند شما در آن روز بودید و دیدید که دنیا به چه سمتی خواهد رفت و سکوت کردید، هیچ توجیهی نخواهند داشت. اسلحه همیشه دست حکومتها بوده، اما فرهنگ و هنر دست مردم است. اهالی فرهنگ و هنر دنیا باید یکبار برای همیشه جلوی گلولههای دنیا بایستند وگرنه فردای روشن شدن غزه از سکوت و تاریکی، حرفی برای گفتن باقی نمیماند.»